سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
برخی از بزرگان و کملین قوم در اظهارات خود متفق شده بودند که دیانت بهایی دیگر نفوذی ندارد و اگر به حال خود رها شود متروک خواهد شد. اگر چه همان اشخاص هم، این سخنان خود را پس از اظهار نظرهای مفصل (منظور ایراد اتهامات ریز و درشت است)، عنوان می کردند اما تصور می رفت که به توصیه این بزرگان عمل شود و این رویه (یعنی سکوت در برابر بهاییان) اختیار شود اما با کمال تعجب مشاهده شده و می شود که بر عکس، روز بروز شدت بیشتری به خود می گیرد تا انجا که امام جمعه سروستان، بهاییان را بزرگترین خطر و تهدید برای سروستان اعلام می کند(1) و حوزه علمیه قم، دوره های رسمی تربیت مربی برای مبارزه با بهاییان ترتیب می دهد (2).آموزش و پرورش منطقه 14 استان تهران جمعی از دبیران الهیات را به قم اعزام می کند تا در نشستی علمی شرکت کنند که محور بحث ان «آشنایی با بابیت و بهاییت» است (3). دانشگاه ها در نیمه راه از پذیرش جوانان بهایی سر باز می زنند و گروهی به ظاهر گمنام، به گورستان بهاییان در یزد هجوم کرده و انجا را به ویرانه ای تبدیل می کنند. دهها سایت مستقل و نیمه مستقل به اشاعه افترائات مشغول بلکه به ان اشتغال می یابند و رادیو و تلویزیون و جراید را هم قس علی ذلک. واقعاعجب سکوتی! انسان بی اختیار به یاد بیمارستان می افتد!(اشتباه نشود. نه بخاطر سکوتش). در این میان گروهی در خرم دشت کرج، برای اینکه این سکوت! را رعایت کنند نوشته ای منسوب به ایت الله العظمی مکارم شیرازی تهیه و در تیراژبالا تکثیر و به منازل بهایی و غیر بهایی انداختند. تردید دارم که ایشان چنین مطالبی را تایید کنند زیرا شخصیتی اهل تحقیق و مطالعه و دارای تالیفات متعدد هستند. حد اقل فکر نمی کنم با انتشار این گونه ان موافق باشند. به هر حال خواستم شما خوانندگان عزیز نیز در جریان کم و کیف این حرکت قرار بگیرید لذا بعضی از نوشته های این متن را قدری با هم بررسی می کنیم.اکثر مطالبی که ذکر کرده اند صحیح است اما متاسفانه نتایجی که اخذ کرده یا انتظار دارند که خوانندگان در یافت کنند نا صحیح می باشد.
نوشته اند:
«این فرقه در حکم کافر حربی هستند و پرهیز از آنها لازم است. معامله و ازدواج با آنها جایز نیست.»
به چه زبان باید گفت دیانت بهایی یک فرقه نیست بلکه دینی مستقل است و هیچ حربی با هیچ کس و علی الخصوص با اسلام ندارد. کافر هم نیستند چون به خدای احد واحد معتقدند و اصولا متولیان اسلام حق ندارند در باره انها قضاوت و مخصوصا حکم صادر کنند زیرادیانت بهایی، شعبه ای در اسلام بوجود نیاورده است همان طور که اسلام شعبه ای در مسیحیت نیست. حد اقل امر این است که دیانت بهایی می تواند در ردیف دهها و صد ها مکاتب و ادیان و ایدئولوژی هایی تلقی شود که قبل از اسلام بوده اند و یا بعد از ان بوجود امده اند. اقایان می توانند در مورد همه انها اظهار نظر و یا حتی قضاوت کنند اما هرگز دارای این حق نیستند که در باره انها حکم صادر کنند و بد تر این که متوقع باشند که این حکم باید اجرا هم بشود. اگراین اظهار نظر و صدور حکم، از طرف دولت و سیستم رسمی کشور است که باید رسما تایید شود در این صورت محقند که تازه در ان حالت، بحث صحت یا عدم صحت حکم و مسائل مربوطه مطرح می گردد.
نوشته اند:
«هیچکس نباید به سلاطین و حکومتهای وقت خود اعتراض کند و هر بهایی که در امور سیاسیه مداخله نماید از صف بهاییان اخراج میگردد. (حتی اگر سلطانی ظالم بر مسند حکومت باشد. جالب اینجاست که خود بیت العدل اعظم دائما ایرانیان را تشویق به دخالت در امور سیاسی و بر اندازی نظام جمهوری اسلامی میکند و فلسفه وجودی خود بهاییت امری سیاسی بوده و به جز حذف اسلام به چیز دیگری نمی اندیشد.)»
خوب بود حداقل یک مورد از «تشویق بیت العدل اعظم به براندازی نظام جمهوری اسلا می» را ذکر می کردند. بهاییان در سیاست مداخله نمی کنند. این ناشی از استقلال و نه انفعال انها است. بیت العدل اعظم تصریح می کنند که اکثر مردم، برداشت واضحی از نوع جهانی که میل دارند بنا کنند ندارند و نیز نمی دانند چگونه ان را بنا نمایند اما بهاییان می دانند که فعالیت جهان مادی، صرفا انعکاسی از از شرایط روحانی است و مادام که شرایط روحانی را نتوان متحول ساخت، هیچ تحول پایداری برای بهبود امور مادی متصور و میسر نیست.در چنین وضعیتی طبیعی و بدیهی است که بهاییان خود را به دست سیاستهای خام ،شتاب الوده و الوده به اغراض شخصی و گروهی نمی سپارند.در ضمن حد و حدود اطاعت از حکومتها و سلاطین نیز در دیانت بهایی بوضوح و صراحت و به تفصیل، تعیین شده است.
نوشته اند:
«با ظهور باب و بهاء، شریعت اسلام الغا گردیده و دوره رسالت محمد مصطفی(ص) سپری شده است.»
البته صحیح است اما این نه اهانتی به ساحت مقدس دیانت اسلام که نشان به بار نشستن آن شجر برومند است. نسخ در این جا به معنی نابود کردن و بی ارزش دانستن نمی باشد. ایا از نسخ مسیحیت توسط اسلام، مسیحیت خوار و ضعیف شد؟ لا والله که پروازی جدید گرفت و تکامل یافت.
نوشته اند:
«هرسا ل نوزده ماه دارد و هرماه نوزده روز دارد و روزه به مقدار نوزده روز است. و در آخرین ماه قبل از نوروزگرفته میشود.»
همه مطالب صحیح است اما چه ایرادی دارد؟ سالیان سال ایرانیان با تقویم های مختلفی، روزگار می گذراندند. مدتی نیز به تقویم قمری روی اوردند بعد تقویم شمسی ملاک عمل شد سپس تقویم شاهنشاهی و بعد تقویمی که مبدا ان مذهبی و هجرت رسول اکرم، ولی تقسیمات ان شمسی است و معلوم نیست که اگر اسلام ملاک عمل است چرا کلا تقویم قمری، تماما اجرا نمی شود و ایرانیان باید یک چشمشان به تقویم قمری و چشم دیگرشان به تقویم شمسی و البته یک چشم هم کم می اید چون باید به تقویم میلادی که در بسیاری از مناسبتهای اقتصادی و ورزشی و کلا جهانی، ملاک عمل است نیز نظر ی داشته باشند. البته بهاییان در این مورد، دو چشم کم می اورند چون باید تقویم بهایی را نیز ملاحظه کنند اما این مشقت را به جان می خرند تا روزی وحدتی در این اشفته بازار تقاویم ایجاد کنند و تقویم بدیع خود را به عنوان تقویم وحدت افرین به جهانیان عرضه دارند. اما اگر ایراد به عدد نوزده است توجه عزیزان را به تحقیق جالب دکتر رشاد خلیفه، در نزدیک به سه دهه قبل، جلب می کنم که در طی ان، ایشان که خود دارای درجه PHD در رشته مهندسی سیستمها و استاد کاربرد محاسبات کامپیوتری در دانشگاه اریزونا هستند، با استفاده از کامپیوتر اثبات کردند قران مجید بر اساس عدد 19 نازل شده است. خلاصه تحقیق ایشان به این شرح است:
اولین ایه قران یعنی «بسم الله الرحمن الرحیم» از 19 حرف تشکیل شده است.
هر یک از کلمات این ایه در تمام قران به صورت مضربی از عدد 19 امده است.
کلمه اول یعنی«اسم » در تمام قران دقیقا 19 بار امده است.
کلمه دوم یعنی «الله» 2698 بار یعنی19x142بار امده است.
کلمه سوم یعنی «الرحمن»،57 بار یعنی 19x 3بار امده است.
کلمه چهارم یعنی" الرحیم" 114 بار یعنی 6x9بار امده است.
کل قران شامل 114 سوره است.
تعداد کاربرد حروف مقطعه ابتدای سوره های قرانی در همان سوره، مضربی از عدد 19 می باشد برای مثال در سوره ( ق )یعنی سوره 50، حرف ( ق )57 بار و در سوره (الشوری) یعنی سوره 42، نیز 57 بار تکرار شده است. حرف ( ق ) در ابتدای هر دوی این سوره ها، بصورت حروف مقطعه امده است. همین گونه است وضعیت دیگر حروف مقطعه نظیر (الم ،المر،یس،طسم،عسق.....)
این تحقیق جنبه های جالب دیگری نیز ذارد که طالبین می توانند به اصل مجموعه مراجعه کنند.حال سوال این است که بهاییان با ترویج عدد 19 در تقویم و دیگر احکام خود ،چه اهانتی به اسلام کرده اند؟ اگر وجود این روابط ریاضی در قران دلیل اعجاز قران است ایا کشف ان توسط حضرت باب و حضزت بهاء الله و بلکه ارائه و اشاعه ان در عمل نشان از چه می تواند داشته باشد؟ در عین حال متحیرم که در حالی که از زمین و زمان،از صحبت با سوسمار و سنگریزه تا دو تکه کردن ماه(شق القمر) و رفتن به اسمان،برای اثبات وجود معجزه در دیانت مقدس اسلام بهره ها برده می شود ،چرا در ایران از این اعجاز مسلم و موجود و قابل تحقیق ،کمترین صحبتی نیست و بهاییان باید در مقالات خود این اعجاز را معرفی کنند؟چند نفر در ایران اسلامی از وجود چنین کشفی اطلاع دارند؟چند مقاله و کتاب در این باره منتشر شده است؟ایا براستی در جامعه ای که رسانه های خبری دائما در حال جستجو برای یافتن پیروان سایر ادیان که مسلمان شده اند می باشند تا به این طریق عظمت اسلام را بنمایانند،چرا نسبت به این کشف دکتر خلیفه التفاتی نمی کنند با وجود این که بودجه ای هم لازم ندارد ؟بقول رادیو فردا "شما چه فکر می کنید؟".شمارا نمی دانم اما من شنیده ام که به ظن غالب ،علمای اسلام مضرات اعلان این امر خطیر را بیشتر از فواید ان تشخیص داده اند.یعنی این مساله را باعث توجه مردم ایران به دیانت بهایی دانسته اند که در نظر انها هیچ مضرتی با ان برابری نمی کند.لذا در صد ریسک کار را بالا تشخیص داده و عطایش را به لقایش بخشیدند و به این واسطه مردم ایران را محروم ساختند.
نوشته اند:
«ازدواج با دختر، خواهر و سایر اقربا جایز است و فقط با زن پدر حرام است. این کار زیر نظر بیت العدل (ساختمان عظیم بیت العدل باهزینه250ملیون دلار و با حمایت مستقیم اسحاق رابین نخست وزیرسابق رژیم صهونیستی و زیر نظر دو بهائی فراری ایرانی به نامهای مهندس حسین امانت و دکتر فریبرز صهبا افتتاح شد.) انجام می گیرد....... رضایت والدین عروس و داماد در ازدواج ضروری نیست.»
مختصر می گویم که همه مطالب نوشته شده در مورد ازدواج خلاف واقع است. ازدواج با محارم در دیانت بهایی مطلقا حرام است و این نزد همه واضح است و در عمل هم غیر از این نیست. اثبات غیر ان و ارائه مستندات و حد اقل نشان دادن یک مورد ،بر عهده مدعی است.رضایت والدین هر دو طرف نیز لازم است.
اما نکته جالب در نوشته این است که نویسنده ان چنان در القاء شبهه تعجیل داشته که صبر نتوانسته و یک مطلب بی ربط به موضوع یعنی مساله ساختمان بیت العدل و چگونگی تاسیس ان را در پرانتز اورده است.بگذریم که روشن نکرده اند که اسحاق رابین کدام حمایت مستقیم را بعمل اورده است. اما اینکه نوشته اند «این کار زیر نظر بیت العدل انجام می گیرد» یعنی چه؟ کدام کار زیر نظر بیت العدل انجام می گیرد؟ ایا منظور ازدواج با دختر، خواهر و سایر اقربا است؟ بیت العدل چه نظارتی بر ان دارد؟ این حرف واقعا جدید را از کدام یک از کتابهای بهاییان اخذ کرده اید؟
نوشته اند:
«سن بلوغ دختروپسرپانزده سالگی میباشد.»
خوب ایراد کجاست؟ کم است یا زیاد است؟ ایا این که حکم پسر و دختر یکی است و تفاوتی بین انها نیست دارای اشکال است؟ محض اطلاع مختصرا می گویم که بر طبق قوانین فعلی دختران بعد از سن 9 سالگی مشمول احکام جزائی و حتی حکم اعدام می توانند باشند که این مورد اعتراض شدید طرفداران حقوق زنان و از جمله نهضت کمپین یک میلیون امضا می باشد.
نوشته اند:
«تمام اشیاء پاک است وچیز نجسی نداریم، حتی ادرار، مدفوع، سگ ، خوک، منی.»
این یکی از افتخارات بهاییان است که هیچ چیز را نجس نمی دانند. اگر جهانیان همین یک تعلیم را بخوبی اجرا می کردند عالم بهشت برین می شد. ترک تعصبات از هر نوع ان که باشد، محصول مستقیم همین رفع حکم نجاست است. برطبق همین حکم است که بهاییان معاشرت با همه اقوام و ادیان و ملل را جایز بلکه لازم می دانند. به افکار دیگران احترام می گذارند.به وجدان افراد تعرض نمی کنند ،درب معابد شان به روی همگان باز است، منعی در ازدواج، داد و ستد، و مصاحبت و معاشرت با دیگران ندارند. اگر بیشتر از این در باب فوایداین حکم بگویم حتما حمل بر مبالغه می شود امااین یک واقعیت است.ایا اختلافات موجود در هند و پاکستان، بین هندوها و مسلمانان و همچنین دیگر اقلیتهای موجود ناشی از همین حکم نجاست نیست؟ فکر می کنید هیتلر چرا یهودیان راقتل عام کرد؟ ایا غیر از این است که انان را نجس می پنداشت؟ علت رفتار ناپسند امریکاییان با سیاهان و سرخپوستان در دهه های گذشته چه بود؟قتل عام وحشتناک مسلمانان توسط صربها در بوسنی و هرزگوین ناشی از چه بود؟ و و و ....عامل اصلی همه این فجایع،حکم نجاست است. حقیقت این است که حکم نجاست ،مانند سرطان است ممکن است با اشیا و یا بقول شما با ادرار و مدفوع و سگ و خوک و ....شروع کنداما بسیار بلند پرواز تر است و خیلی زود به نجاست انسان و افکار انسانهای دیگر می رسد و همه را در خود می بلعد. همانند همین مورد که بهاییان را نجس می داند. امید وارم که معلوم شده باشد که بهاییان چرا حکم نجاست را بطور کلی غیر معتبر می دانند اما باید توجه داشت که پاکی و پاکیزگی و نظافت و بهداشت امری دیگر است .بهاییان وقتی می گویند هیچ چیز نجس نیست به معنی این نیست که همه چیز را می شود خورد. معنی «سگ نجس نیست» این نیست که سگ را می شود خورد یا نخورد. این مفهوم فارغ از این مقوله است و دخلی به خوردن و یا نخوردن نداردهمه بهاییان مامور به رعایت نظافت هستند تا انجا که حضرت بها ءالله بیانی به این مضمون می فرمایند:
«اگر بر لباس کسی، لکه چرکی باشد دعای او به درگاه خداوند نمی رسد. اما اگر این امر از روی اضطرار باشد خداوند او را می بخشد»
و حضرت عبدالبها فرمودند:
«نظافت ظاهره هرچند امریست جسمانی ولکن تاثیر شدید در روحانبات دارد»
ایا به چنین دیانت و جنین تعالیمی می توان اتهام عدم رعایت نظافت را وارد اورد؟
راستی شما چه فکر می کنید؟
پا نوشت ها
1- //isna.ir/Main/NewsView.aspx?ID=News-964789&Lang=P
در حالی که گزارشات رسمی و غیر رسمی در ایران حاکی از وجود 20میلیون فقیر،4 میلیون معتاد،
7 میلیون بیكار،300 هزار زن تن فروش ؛14 میلیون بیمار روانى ،600 هزار كودك كارگر ، یك و نیم میلیون محروم از تحصیل،8 میلیون بیسواد،180 هزار نابغه فرارى با 30 تریلیون و400 میلیارد تومان خسارت ناشى از فرارمغزها،450 هزار تصادف در سال،40 هزار بیمار ایدزی و سن بزهکاری زیر 10 سال دارد ،امام جمعه سروستان بهاییان را بزرگترین خطر برای سروستان می داند.از دو حال خارج نیست .یا بهاییان عامل تمامی مصیبات فوق هستند و یا سروستان جزء کشور ایران نیست.
2- //www.iqna.ir/news_detail.php?ProdID=115264
سهشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۸۶ ۱۰:۳ شماره خبر : 115264
برگزاری دوره نقد و بررسی مسیحیت، صوفیه، اهل حق، وهابیگری و بهاییگری در حوزه علمیه قم
گروه اندیشه: دوره نقد و بررسی فرق صوفیه، اهل حق، بهائیت، وهابیت و دین مسیحیت از سوی معاونت تبلیغ حوزه علمیه قم برگزار میشود.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران (ایكنا) و به نقل از مركز خبر حوزه، دورههای آموزشی معاونت تبلیغ حوزه علمیه قم كه از سال 81 آغاز شده در پنج رشته وهابیت، بهائیت، صوفیه، اهل حق و مسیحیت و در جهت آشنایی هر چه بیشتر روحانیون و مبلغین با این فرقهها و آمادگی برای دفاع از اسلام ناب برگزار میشود.
این گرایشها هر كدام در پنج دوره برگزار میشود كه در هر دوره سی نفر شركت میكنند و تا كنون در زمینه مسیحیت چهار دوره و درباره وهابیت دو دوره و در بخش اهل حق دو دوره و در خصوص بهائیت سه دوره و در صوفیه چهار دوره برگزار شده است كه در نهایت از این پنج دوره آزمون اختصاصی به عمل آمده و نیروهای زبده انتخاب میشوند.
مسؤول گزینش دوره آموزش فرق و ادیان معاونت تبلیغ حوزه علمیه قم، شرایط لازم جهت شركت طلاب در این دورهها را قبولی پایه هشتم حوزه و قبولی در مصاحبه دانست و اعزام به مناطق آسیبپذیر در رابطه با فرقه مربوطه، امكان حضور در طرح هجرت بلند مدت، امكان شركت در پروژههای تحقیقاتی و امكان عضویت در طرح تبلیغی اینترنتی را از مزایای این دورهها برشمرد
3- //www.religions.ir/cont.php?sid=69
حضور جمعی از دبیران آموزش و پرورش تهران
بنا به درخواست آموزش و پرورش منطقه 14 استان تهران، جمعی از دبیران الهیات، جهت آشنایی با مرکز مطالعات ادیان، روز سه شنبه مورخ 3/2/86، به قم سفر کردند. این جمع ضمن بازدید از مرکز و بخش های مختلف آن از جمله کتابخانه تخصصی ادیان و مذاهب، در نشستی علمی نیز شرکت کردند. این نشست با هماهنگی قبلی برگزار شده، محور بحث آن آشنایی با بابیت و بهائیت بود.
سیدعلی موسوی نژاد، عضو هیأت علمی و مدیر گروه مذاهب اسلامی در سه محور مباحث لازم را مطرح کرد:
نخست: زمینه های پیدایش بابی گری و بهایی گری
دوم: مروری بر تاریخ بابیت و بهائیت
سوم: بررسی و نقد جریان بابیه و بهائیه، در این بخش علل گرایش به بهائیت نیز طرح شد.
این نشست، دو ساعت به طول انجامید و به پرسش های میهمانان، پاسخ داده شد
نظر خود را بنویسید
سؤال
جمشيدارسال شده در : 1386/6/20
آقاي آيت الله مكارم شيرازي كه درموردنجس ندانستن سگ وخوك توسط بهائيان نوشته اند، پس چرا دررسالهء خود نوشته اند: "حيواني كه ازاين دويعني سگ وخوك متولدگردد، يا ازجفت گيري يكي از اين دو باحيوان ديگري متولدشودوبه آن سگ وخوك نگويند پاك است"؟!(رسالهء توضيح المسائل نُه مرجع،صفحهء 71).
بسيارعالي! الحمد
حامدارسال شده در : 1386/6/19
بسيارعالي! الحمدلله كه ملت شريف وعزيزايران كم وبيش برحقايق آگاه گشته اند.ايشان همسايگان ودوستان وهمكاران وبعضاً خويشاوندان بهائيان هستند.سال هاست كه باهم زندگي مي كنيم ويكديگررادوست داريم.حال اگراقليتي چنين مي كنند، بايددعا كردخداوندايشان رانيز دوست ويارمهربان فرمايد. وليس هذا علي الله بعزيز.فداي همه..