×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

قسمتی از خطابات مبارکه
1386/06/23

ردیه هائی مانند ویژه نامه ایام روزنامه جام جم در آینه خطابات مبارکه چگونه دیده میشوند:

هُو اللّه
از بدايت عالم تا امروز هر وقت ندای الهی بلند شد ندای شيطان هم بلند شد * زيرا هميشه ظلمت ميخواهد مقاومت نور کند ظلم ميخواهد مقاومت عدل نمايد جهل ميخواهد مقاومت علم نمايد * اين عادت مستمره اهل اين جهانست * ملاحظه کنيد در زمان موسی فرعونی بود مقاومت ميکرد تا نورانيت حضرت موسی را از انتشار منع کند * در زمان حضرت مسيح قيافا و حنّا رؤسای مذهب يهود بودند * اينها بنهايت قوت مقاومت حضرت مسيح ميکردند و افتراهائی چند بحضرت نوشتند و انتشار دادند * حتی مجمع فريسيان جکم بر قتل مسيح داد که اين شخص مسيخ است استغفر اللّه گمراه است استغفر اللّه بی پدر مشروعست چيز هائی که نميخواهم برزبان بياورم و در بين جميع يهود شرق اين مفتريات را انتشار ميدادند و مقصدشان اينکه نورانيت مسيح را منع کنند *
و همچنين در زمان محمد علمای قريش خواستند نورانيت حضرت محمد را از انتشار منع کنند * جميع فتوی بر قتل او دادند و نهايت اذيت را بر او وارد آوردند و بقوه شمشير خواستند آن بنيان عظيمرا هدم نمايند * آيا هيچيک توانستند مقاومت نمايند عاقبت مغلوب شدند و نورانيت امر الهی آفاقرا احاطه کرد * جميعشان مانند اردوی شکست خورده از ميدان در رفتند کلمة اللّه نافذ شد شريعت اللّه منتشرگشت تعاليم الهيه آفاق را احاطه کرد نفوسيکه در ظل حق بودند مثل ستاره از افق سعادت کبری درخشيدند *
حال هم باز همان دستگاه است * جمعی نادان که خود را بدين نسبت ميدهند ميخواهند نورانيت بهاء اللّه را منع کنند مقاومت امر اللّه نمايند تا آفاقرا از اين اشراق محروم نمايند * چونکه برهانی ندارند بافترا دست زنند زيرا عادت مردم نادان چنين است * وقتی که برهان ندارند شمشيرشان افتراست و الّا اگر برهان داشته باشند بآن مهاجمه نمينمودند صحبت ميکردند بدگوئی نمينمودند کلام رذيل بر قلم و زبان نميراندند مثل مرد ميدان بيان برهان ميکردند * ما با آنها نزاع و جدالی نداريم بدگوئی از آنها نمی کنيم حقيقت حال آنها و سوء سيرت آنان را بيان نمی کنيم ببرهان لب گشائيم * ميگوئيم برهان ما اينست اگر شما در مقابل برهان ما برهانی داريد بنمائيد * امّا آنها ابداً نزديک نميآيند زبان بافترا گشايند و در جرائد مرقوم ميدارند که اين بهائيان چنين و چنانند چنانکه فريسيان در حق حواريين ميگفتند هر چه از قلمشان جاری شود مينويسند *
وقتيکه شما ملاحظه کنيد چنين اوراقی منتشر شد ابداً مکدّر نشويد بکمال قوت بموجب تعاليم بهاء اللّه عمل نمائيد اعتنائی نکنيد همين نفوس سبب ميشوند که کلمة اللّه بين خلق منتشر ميشود * البته نفوسيکه منصفند فحص ميکنند تحقيق و تدقيق ميکنند همان فحص و تدقيق سبب هدايت آنها ميشود * مثل اينست که کسی بگويد در فلان اطاق شمعی است خاموش * بعد شخص سامع فحص کند ببيند روشن است * ميشنود در فلان باغ درختانی زرد برگ شکسته شاخ تلخ ثمر است و گلها بد بو زنهار نزديک او نرويد * لابد نفوسيکه منصفند با اين قناعت نميکنند بلکه ميگويند ميرويم ميبينيم و تحری حقيقت مينمائيم *چون فحص و تحقيق نمايند ميبينند درختهای باغ در نهايت اعتدالست ساقها در نهايت راستی برگها در نهايت سبزی شکوفه ها در نهايت معطّری ميوه ها در نهايت حلاوت گلها در نهايت طراوت * پس ميگويد الحمد للّه آن بدگو سبب شد که من باين باغ راه يافتم سبب هدايت من شد * اين بدگويان چنينند سبب ميشوند که مردم تفحّص ميکنند *
در زمان مسيح کتبی که در مذهب مسيح تأليف کردند افتراهائيکه بمسيح زدند کذبهائيکه در حق حواريين گفتند آيا هيچ اثری داشت * کتب که فلاسفه آن زمان ردّ بمسيح نوشتند آيا هيچ ضرری رسانيد * بلکه جميع آن کتب سبب ترويج شد زيرا ذکر مسيح را مردم شنيدند به تفحص و تجسّس آمدند و هدايت يافتند * ما نميخواهيم در حق اين نفوس حرفی بزنيم ما بد نميگوئيم بلکه همين قدر ميگوئيم اين مفتريات ابداً عظمی ندارد * اين مفتريات بمنزله ابر است که حجاب آفتاب گردد * ابر هر قدر کثيف باشد اشعه آفتاب عاقبت او را متلاشی مينمايد و محو ميکند * انوار آفتاب حقيقت را هيچ ابری حجاب نشود نسيم گلستان الهی را هيچ سدّی مانع نگردد باران آسمانيرا هيچ حائلی حاجز نشود * از اين کلام مرادم اينست که وقتيکه کتابهای افترا منتشرشود و در جرائد مفتريات نوشته گردد شما محزون نشويد بلکه بدانيد که اين سبب قوت امر اللّه است * زيرا درخت بی بار را کسی سنگ نزند چراغ خاموش را کسی تعرض ننمايد آنچه واقع شود همان سبب قوت امراللّه است نظير آنکه از پيش گذشت *
در زمان موسی نگاه کنيد غرور فرعون بنی اسرائيل را مدد و عون بود * هر چند آن ظالم اعلان کرد که موسی قاتل است لهذا بايد قصاص گردد ولی اين قوت تأثيری نداشت * فرياد کرد که اين موسی و هارون هر دو مفسدند ميخواهند دين مبين شما را بهم زنند و در مملکت اختلاف و فساد اندازند لهذا اهلاک و اعدام آنها لازمست ( ان هذان لساحران يريدان ان يبدّلا دينکم بسحر هما و يذهبا بطريقتکم المثلی ) ابداً تأثير نکرد بلکه نور موسی درخشيد شريعتش منتشر شد نورانيت تجلی سينا احاطه کرد *
و همچنين فريسيان وقتی فرياد بر آوردند که مسيح استغفر اللّه مسيخ است زيرا سبت را شکسته شريعة اللّه را منسوخ کرده طلاق را حرام نموده تعدد نساء را منع کرده مقصدش هدم قدس الاقداس است خرابی بيت اللّه است * وا ويلا وا دينا وا مذهبا فرياد بر آوردند که بدار زنيد بدار زنيد * اين اعتراضات آنها هيچ اثری نداشت صبح مسيح طلوع نمود نفثات روح القدس در جميع عالم تأثير کرد همه اقوام مختلفه را متحد نمود *
مقصد اينست که از مفتريات قوم و کذب و مجادله آنها هيچ فتوری بامر اللّه وارد نميآيد بلکه سبب علوّ امر اللّه است و دليل بر آن است که اگر امر عادی بود کسی تعرضی بر آن نمينمود * امر هر قدر عظيم تر است دشمنش بيشتر است * لهذا ما بايد در نهايت ثبوت و رسوخ بموجب تعاليم بهاء اللّه عمل نمائيم مرحبا *

منبع:
1.نطق مبارک ٢٨ ذی قعده ١٣٢٩ در منزل مبارک - در پاريس ١٩ نوامبر ١٩١١ - خطابات مبارکه جلد 1 ص 186

نظر خود را بنویسید