سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
من ایمانم را به دیانت بهائی مدیون دروغپردازی ها وبد زبانیهای بهائی ستیزان هستم
من دردوران کودکی نسبت به حقانیت و ارزش اعتقادات بهائی دچار تر دید بودم چون پدرم بهائی نبود بنابراین در محیط بهائی زندگی نمی کردم ولی نسبت به مطالبی که در خارج از خانه نسبت به جامعه و دیانت بهائی بیان می شد حساس بودم مخصوصاً اگر بدگوئی وافتراء بود دلم میخواست بدانم آیا آنچه میگویند راست است یا نه؟
تجربه های اولیه من در مدرسه بود که بعضی از معلمین مخصوصاً معلمین فقه مطالبی در باره جلسات بهائی میگفتند ومعمولاً داستانی به این مضمون تعریف میکردند که درجلسات بهائی در آخر شب چراغ ها را خاموش میکنند و ....داستان هائی که همه ما به صورت های مختلف شنیده ایم واین مقارن ایامی بود که من شبهای جمعه به جلسه بهائی میرفتم جلسه ای که در شهر ما به جلسات شب جمعه معروف بود. در این جلسات که معمولاً به طرح مسائل اخلاقی میگذشت خیلی اوقات نسبت به اهمیت عفت و عصمت تاکید میشد یادم هست یک روز که معلم شرعیات در سرکلاس بهائیان را با ذکر جلسات شبانه به عدم رعایت عفت و عصمت متهم کرده بود در محفل بهائی شب جمعه شرکت کردم در آن جا این بیان از حضرت عبد البهاء مطرح شد:
«عندالله امری اعظم از عفت و عصمت نیست. این اعظم مقامات عالم انسانی است و از خصائص این خلقت رحمانی و دون آن از مقتضیات عالم حیوانی» از آن روز متوجه این حقیقت شدم که آن چه در مخالفت با دیانت بهائی گفته می شود از صداقت عاری است ولی این افراد چون به مبارزه با جامعه بهائی معتقد بودند برای کوبیدن آن از دروغ گفتن ابائی نداشتند یعنی معتقد بودند که هدف وسیله را مشروع میکند در ارتباط با چنین اعتقادی بار ها وبار ها با موارد دیگری مواجه میشدم و هر بار با تحقیق متوجه این نکته می شدم که آنچه میگویند جز دروغ وافتراء چیز ی نیست. دقیقاً یادم هست که سالهای بعد زمانی که فلسفی از رادیو طهران بر علیه دیانت بهائی نطق میکرد و من بزرگتر شده بودم به گوش خود از رادیو باصدای فلسفی شنیدم که گفت این ها به وطن علاقه ای ندارند بطوریکه میگویند:
لیس الفخر لمن یحب الوطن یعنی برای کسی که وطنش را دوست دارد افتخاری نیست. واین موضوع برای من که جوان بودم و چون امروز عاشقانه به کشورم عشق می ورزیدم شوک بزرگی بود. وقتی که تحقیق کردم به این نتیجه رسیدم که اصل و فرم کامل جمله این است که لیس الفخر لمن یحب الوطن بل لمن یحب العالم نیست افتخار برای کسی که وطنش را دوست دارد بلکه افتخار برای کسی است که دنیا را دوست دارد هرچه روی این جمله فکر کردم بیشتر متوجه اهمیت و صحت آن شدم چون دوست داشتن وطن امری طبیعی است واگر کسی وطنش را دوست داشت نباید بخاطر این احساس به دیگران فخر بفروشد ولی اگر کسی تمام دنیا را دوست داشت و درفکر خدمت به مردم دنیا بود میتواند نسبت به احساسی که دارد مفتخر باشد واین دوست داشتن دنیا ومردم آن مغایر وطن دوستی نمی تواند باشد. این نوع تحریفات در نوشته های بهائی ستیزان و کسانی که ادعای رهبری مردم را دارند زیاد دیده میشود. سالهای اخیر نیز این خلاف گوئی ها و وارد کردن اتهامات باافترا ودروغ وتزویر بیشتر دیده می شود که موارد زیر به عنوان مثال ذکر میگردد.
یکی از اتهامات وارده به جامعه بهائی در سالهای اخیر این است که می گویند :
اتهام در رژیم گذشته ساواک در دست بهائیان بودو توسّط آنان اداره می گردید.!
وحال به سند زیر توجه نمائید.
اسناد روزنامه مجاهد درشماره۸۴تاریخ ۹جون۱۹۸۰عکس سندی را به این شرح چاپ نموده است:
سری
به: ریاست ساواک شماره:۲۴۱/۱۹۵۰
از:اداره کل سوم تاریخ:۲۷/۸/۵۱
درباره: انجمن تبلیغات اسلامی
مسؤل انجمن تبلیغات اسلامی در مرکز به منظور مبارزه علمی ومنطقی با بهائیان تقاضا نموده است ساواک در این زمینه مساعدت های لازم رابه عمل آورد. با اعلام درخواست مسئول انجمن خواهشمند است ضمن تماس با عوامل یاد شده در منطقه به آنان تفهیم گرددکه اقدامات آنان نباید جنبه تحریک واخلالگری داشته باشد.به عبارت ساده تر ضمن حفظ نظم عمومی انجمن تبلیغات اسلا می مجازاست که با استفاده از کمک های ساواک با جامعه بهائی مبارزه کند.
از طرف مدیر کل اداره سوم (مقدمه ۲۳سال ص ۲۵ بهرام چوبینه)
در اینجا این نکته مطرح است که اگر ساواک در دست بهائیان بود پس همکاری آن را با انجمن تبلیغات اسلامی برای مبازه با بهائیان چگونه باید توجیه کرد.
یکی ازنویسندگان در باره یک بهائی این طور مینویسد:
اتهام
...کینه تعصّب آمیزی نسبت به ایران و ایرانی دارد. تعصّب خاص ضد ایرانی نویسنده از تعصّب او در اعتقاد به بهائیگری ریشه می گیرد.
(فریدون آدمیت اندیشه تر قی وحکومت قانون عصر سپهسالار چاپ دوم ص۳۴۸)
وحال در ارتباط با این موضوع به اسناد زیر توجه فرمائید:
اسناد
اگر نفسی موفق به آن گردد که خدمت نمایان به عالم انسانی علی الخصوص به ایران نماید سرور سروران است وعزیز ترین بزرگان. این است گنج روان واین است ثروت بی پایان.
عبد البهاء
پروردگارا.... این کشور را بهشت برین ساز ع ع (نقل از یک مناجات)
اهل بهاء چه در ایران وچه در خارج آن وطن جمال اقدس ابهی را پرستش نمایند ودر احیاء وتعزیز وترقی وترویج مصالح حقیقیه این سرزمین منافع وراحت بلکه جان ومال خویش را فدا ونثار کنند.
شوقی افندی
همین نویسنده درجائی دیگر مینویسد:
بیشتر آنچه سید باب گفته وسراسر آنچه در الواح میرزا حسینعلی وعباس افندی آمده خرمن خرافات بشری را سنگین تر کرده است و در عالم فکر به مفت نمی ارزد.
فریدون آدمیت (اندیشه های میرزا آقاخان ص ۱۴۶)
اسناد
...آنچه از نادانی بکاهد وبر دانائی بیفزاید او پسندیده آفریده بوده وهست...
بهاءالله (لوح ماکنجی صاحب)
ازعلم نجوم سؤال نموده بودی،آنچه تعلق به ریاضیات دارد مقبول..(والا) از تصورات وافکار اسلاف است واساس متین غیر موجود.
مسئله عطسه وهم صرف است ذکرش نیز جائز نه.
عبد البهاء (مکاتیب جلد ۳ ص۲۵۶)
کشفیات روحانیّه اوهام صرف است. ولی این اوهام چنان تجسم نمایدکه بسیاری ساده دلان گمان نمایند که تحقق دارد ...مکالمات واحضار ارواح ومخابرات اوهام است ومحض خیال است ولکن چنین بنظر می آید که حقیقت دارد.
(همان منبع قبلی)
فال ورمل آنچه در دست ناس است امری است موهوم صرف ابداً حقیقتی ندارد.
عبدالبهاء(مکاتیب جلد ۲ص ۲۰۶)
اتهام دیگر
....حاکمیّت بهائیان در رژیم پهلوی..
(روزنامه کیهان چاپ طهران ۲۴ آوریل ۲۰۰۶)
اسناد
...قبل از آنکه ماه مبارک رمضان پیش آید به قم مشرّف شدم ودر آنجا آیت الله بروجردی را بسیار ملول دیدم وگفتند.... باید برای بهائیها فکری کرد وقد علم نمود. بنا به پیشنهاد آیت الله بروجری فلسفی با شاه ملاقات ودر این دیدار به شاه میگوید: آیت الله بروجردی نظر موافق دارند مسئله بهائیان که موجب نگرانی مسلمانان شده است در سخنرانیهای ماه رمضان که از رادیو پخش می شود مورد بحث قرار گیرد آیاعلیحضرت موافق هستند؟ به روایت فلسفی شاه لحظه ای سکوت کرد وبعد گفت بروید بگوئید!
به خواسته آیت الله بروجردی در رمضان ۱۳۳۴فلسفی حملات شدیدی را علیه بهائیان براه انداخت ومراکز بهائیان در طهران و شهرستان ها به دست دولت افتاد در طهران تیمسار باتمانقلیج رئیس ستاد بزرگ آرتشتاران و تیمور بختیار فرماندار نظامی طهران در مقابل دور بین خبر نگاران دا خلی وخارجی کلنگ در دست گرفتند و گنبد مرکز بها ئیان را خراب کردند.
آیت الله سید محمد بهبهانی در تلگرافی به شاه از بستن کانون فساد دینی و مملکتی...توسط آرتش اسلام تشکرات صمیمانه تقدیم و آن را عیدی از اعیاد مذ هبی بر شمرد.
آیت الله بروجردی در تلگرافی به شاه نوشت: خداوند عز شانه، دیانت مقدس اسلام وسلطنت ایران را ازگزند دشمنان واخلال گران حفظ فرموده ،وجود مبارک را برای مسلمین مستدام بدارد و در نامه ای به فلسفی از خدمات پر قیمت اوبه دیانت اسلام قدر دانی کرد.
(خاطرات فلسفی به نقل از مقدمه ۲۳سال ص۲۴و۲۵ بهرام چوبینه)
مواردی که ذکر شد فقط نمونه هائی ازنوشته های بهائی ستیزان بود. که به علت آمیختگی به دروغ وافترابطوری که مکرر مشاهده نمودم تأثیری در افراد اهل تحقیق و منصف ندارد ولو اینکه گاهی در ذهن افراد بی اطلاع تأثیر منفی بگذارد. ولی جوانان بهائی را که اهل مطالعه و مقایسه هستند در اعتقادشان راسخ تر می نماید.
منبع: گفتمان ایران
//www.goftman-iran.org/index.php?option=com_content&task=view&id=7…
نظر خود را بنویسید