سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
عطف به خبر مندرج در صفحهء ۳ شمارهء ۱۰۸۷ آن جریده تحت عنوان مجمع عمومی سازمان ملل نقض حقوق بشر در ایران را محکوم کرد ذکری از انواع نقض، حقوق اقلیت ها شده و از آنجمله اشاره ای به قطعنامهء تصویب شدهء سازمان مزبور نموده اید که ایران را موظّف نموده که ... تبعیض علیه زنان و دختران را کنار بگذارد، به تبعیض علیه گروههای قومی و زبانی و نقض حقوق اقلیتها شامل اعراب، اکراد، بلوچها، مسیحیان، یهودیان و مسلمانان سنی پایان دهد.
آنچه نگارنده را بر آن داشت که گله ای دوستانه بعنوان یک خواننده و مشترک قدیمی بنماید اینست که در نقل قول تصویب نامه یا قطعنامه مجمع عمومی که در جزء اقلیتهای دینی پیروان آئین بهائی را صریحاً قید نموده و رفع تضییقات و تبعیضات مختلف را نسبت به آنان در عرصه های فرهنگی، اجتماعی و حقوقی خواستار شده است عمداً یا سهواً حذف کرده اید. همچنین در شمارهء ۱۰۸۳ نیز در هنگام نقل قطعنامهء کمیتهء سوم سازمان ملل متّحد در محکومیت نقض فاحش حقوق بشر ضمن بر شمردن تبعیض علیه گروههای قومی و اقلیتها شامل اعراب، اکراد، بلوچها، مسیحیان، یهودیها مسلمانان سنی و ... پایان دهد. ابداً اشاره ای به جامعهء بهائی نکرده و فقط به چند نقطه... اکتفا کرده اید!
و حال آنکه در متن هردو قطعنامه از محرومیتها، تضییقات گوناگون وارده به پیروان دیانت بهائی بطور وضوح و صریحاً یاد شده و از آنجمله محروم کردن جوانان بهائی را از تحصیل در دانشگاهها صرفاً بواسطهء انتساب به آئین بهائی را متذکر گردیده است.
اینجانب که دهها سال است در کشورهای اسکاندیناوی اقامت دارد و از نزدیک به شیوهء دمکراتیک و آزادی فکر و اندیشه و ایمان در این ممالک آشنا گشته فوق العاده از این سکوت یا ملاحظه و مراعات آن نشریه که در محیطی آزاد در اروپا منتشر میشود دچار تعجب شدم. اگر این اغماض یا سکوت در عرصهء مطبوعات ایران دیده میشد جای شگفت نبود زیرا محیط آلوده به تعصب و پیش داوریها بیش از یک قرن و نیم است که بزرگترین جامعهء اقلیت دینی یعنی بهائیان را نادیده میگیرد و اگر هم اجباراً ذکری از آن به میان آورند به اصطلاح فرقهء ضالهء مضلّه بسنده میکنند. امّا از آن نشریهء وزین که هزاران خوانندهء فرهیخته و عاری از تعصبات مذهبی و قومی دارد بیش از این انتظار میرفت. اگر ما در محیط آزاد غرب نتوانیم یا نخواهیم حقائق را آنچنانچه هست بگوئیم و باز به روش تقیه یا سکوت مصلحت آمیز متوسل شویم پس چه امیدی به آینده و امکان بسط افکار و اندیشه ها، فارغ از ترس و ملاحظهء این و آن وجود دارد؟ تصادفاً در همین روزهای قبل از کریسمس یکی از دوستانم قسمتی از روزنامهء معتبر Le Monde شمارهء ۱۶ دسامبر را که در آن بیانیه ۱۵ تن از اساتید کلژ دوفرانس College de France که سه نفر آنها برندهء جائزهء نوبل هم در میان آنها بود را برایم فرستاد. عنوان بیانیه Laissez (Laissons) etudier les Baha’is در مورد احجاف و ظلم فاحشی که در حقّ جوانان بهائی مشتاق تحصیل در دانشگاهها و ممانعت از ثبت نام آنها به بهانهء بهائی بودن اعمال میشود میباشد. اساتید مزبور به دولت ایران یادآور شده اند که چون ایران از امضاء کنندگان میثاق یونسکو است لذا مکلّف است برای همهء اتباع خود صرفنظر از قومیت و مذهب و سائر ملاحظات امکان تحصیل و پرورش و آموزش را فراهم کند عین همین مطلب را ماه قبل در پارلمان نروژ یکی از نمایندگان مجلس نروژ در جلسهء علنی عنوان کرد و از وزیر خارجه خواستار شد که از دولت ایران در خصوص تبعیض ثبت نام دانشجویان جهت تحصیلات عالیه پرسش نماید و مراتب نگرانی و اعتراض این مجلس را به مقامات رسمی آن کشور ابلاغ کند امروز با دریافت کیهان شمارهء ۱۰۸۷ انتظار داشتم لااقل اشارهء کوتاهی به بیانیهء مشروح اساتید فرانسه شده باشد و یا از مرگ مرموز و احتمالاً قتل یک زندانی بهائی ذبیح الله محرمی پس از ۱۰ سال حبس در زندانهای یزد باتّهام انتساب به فرقهء بهائیت که در رسانه های همگانی برون مرزی (از جمله صدای آمریکا) آمده ذکری بمیان آید ولی با کمال تأسّف از آنهم خبری نبود...
آقای سردبیر! چند سال قبل اِلی ویزل برندهء جائزهء نوبل در نروژ نطقی کرد که یک نکته از آن را خوب بخاطر دارم. او که در مورد آزار و قتل و نابودی یهودیان در دوران فاشیستی آلمان صحبت میکرد. منجمله گفت: آنچه درد آلود است بیشتر بی اعتنائی و سکوت قاطبهء مردم ظاهراً متمدن و بافرهنگ آن کشور نسبت به رنجها و مصائب قوم یهود بود والاّ از جلاّدان و مأموران پرتعصب و خشونت نازی جز آنچه مرتکب شدند چه انتظاری میرفت.
از مسألهء نقض حقوق بشر گذشته کیهان لندن از کنفرانسهای بزرگ ادبی و فرهنگی دوستداران ادب و شعر ایران که سالها است در اروپا و آمریکا توسط جامعهء بهائیان برگزار میشود (این روزها در لندن در حال تشکیل است) هرگز ذکری نمی کند و حال آنکه در شمارهء ۱۰۸۳ خبر یکصدمین سالگرد انجمن بانوان ارمنی ایران درج شده است که البته درخور تحسین است.
در متون کتاب شناسی نقدی بر ۲ جلد کتاب مشروح و محققانه دلارام مشهوری رگ تاک که منصفانه تاریخ و سرگذشت نهضت بابی و بهائی را مورد مطالعه قرار داده و نقش مهمّ جامعهء بهائی (و بابی) را در نهضت روشنگری و نوآوری ذکر کرده تاکنون ندیده ام و حال آنکه روزنامهء نیمروز از آن بحث مشروحی کرده بود.
البتّه گاهگاهی نویسندگان فرزانه ای چون دکتر داریوش همایون بانو الاههء بقراط و سابقاً محمد ارس اشاراتی در کمال انصاف و عدالت در بارهء بهائیان و ضرورت آزادی و رسمیت آنان نموده بودند که شایستهء تقدیر است.
سخن بدرازا کشید چه را هرچند میخواهم به تنهائی کشم سینه میگوید که من تنگ آمـدم فریاد کن منظور نگارنده از اطالهء کلام فقط یک نکته است: راست باید گفت و حقیقت را نباید نهفت نگارنده یک نشریهء معتبر و مهم مسئولیتی خطیر بر عهده دارد و آن بیان واقعیت است و در این سبیل مراعات حقّ و عدالت و صحّت خبر مهمّ است و عدم واهمه از نیش زبان این و آن. و کتمان و چشم پوشی و سکوت در نزد اهل دانش و بینش قابل قبول نیست.
ارادتمند: هـ. ریاض (نروژ)
اگر مدّعی تمرین دموکراسی هستیم باید تحمّل شنیدن و خواندن آنچه را که با باورهای جاگرفته در ذهن کوتاه تاریخی ما تعارض دارد داشته باشیم... و نیز فصل آن رسیده است که عادات زشت دوران جاهلیت چپ و راست یعنی نادیده گرفتن و بایکوت کردن را به دست فراموشی بسپاریم.. نقل از دکتر صدرالدین الهی یادداشت های بی تاریخ.
نظر خود را بنویسید