سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
از حقایق جالب دربارهء بهائی ستیزان، اختلاف ونزاع ایشان برسرنحوهء بهائی ستیزی است! علت آن هم این است كه هرگاه وبه هرطریق وروشی علیه دیانت مقدس بهائی وجامعهء مظلوم آن اقدام كردند، نتیجهء عكس گرفتند. با این حال به علت غرض ورزی وبغضی كه نسبت به آن دارند، هنوزهم مشغول تكراراشتباهات خودهستند.
اگر این دوستان بی انصاف نامهربان كمی در تاریخ گذشتهء این امر بدیع دقت می كردند، متوجه می شدند كه حتی با حبس و نفی و شهادت نیز نمی توان جلوی پیشرفت امر الهی بهایی را گرفت تا چه رسد به نوشتن ردیه، و ای كاش ایشان در احوال گروه ها و احزاب و انجمن ها و افراد ضد بهایی و حتی دُوَلِ مقتدرۀ قاهره ای كه بلایای زیادی در ایران و عثمانی و غیره بر امر بهایی وارد ساختند، تفرس می كردند تا بدانند كه به شهادت خود این گروه ها علیه یكدیگر، تا حال نه تنها نتوانسته اندجلوی رشد امر بهایی را بگیرند، بلكه ضدیت هایشان نتیجۀ معكوس داده و سبب رشد امر بهایی و استقامت مؤمنین و عاشقانش گردیده است.
به عنوان نمونه، خوب بود دوستان جام جم وونويسندگان فصل نامهء شمارهء 17وامثال آن نظری به همتای خود، انجمن حجتیه، كه مدعی مبارزه با دیانت بهایی و ارشاد مسیحیان و ماركسیست ها و اوباش بود1، می نمودند كه به قول یكی از برادران دینی از حزب مخالفشان در طول بیش از 25 سال نه تنها قادر به شكست بهاییت نشد، بلكه خود عاملی برای رشد این فرقۀ استعماری گشت2 و ظاهراً به خاطر همین عدم موفقیت بود كه سازمان عباد صالح، شاخۀ جدا شده از انجمن مزبور، بعد از انقلاب اسلامی3، با تغییر روش گذشته خود در انجمن، ابراز كرد كه: با بهاییان نباید مبارزۀ عقیدتی كرد، بلكه باید مبارزۀ سیاسی نمود4 حال آنكه این كشف بزرگ! توسط سازمان مزبور كشفی جدید نبود، زیرا همان گروهی كه قبل و بعد از انقلاب مخالف انجمن حجتیه بود و بعد از پیروزی انقلاب قدرت را به دست گرفت و عباد صالح از انجمن مزبور جدا شده به ایشان پیوستند، مدتها بود كه از قبل از انقلاب كشف كرده بود كه باید با امر بهایی مبارزۀ سیاسی كرد و حتی قبل از پیروزی نهایی انقلاب و پس از آن، برنامۀ منظمی برای قلع و قمع بهاییان طراحی نموده بود و تا حال نیز تا آنجا كه توانسته آن برنامه را اجرا نموده و می نماید5. و از معجزات امر الهی آنكه مبارزۀ سیاسی مزبور و ایراد اتهامات و افتراآت به اهل بهاء و حبس و نفی و اعدام و انواع محرومیت ها از حقوق اجتماعی در این 30 سال نیز به سرنوشت بدتر از مبارزۀ عقیدتی مذكور منجر شد به طوری كه امثال همان گروههای فوق الذكر نیز به این رشد اعتراف كردند و تقصیر آن را نیز به گردن آنهایی گذاشتند كه با بهاییان مبارزۀ سیاسی نمودند؛ و حتی نگارنده شفاهی شنید كه بعضی، خودِ انقلاب اسلامی را عامل رشد امر بهایی گفتند،همانطور كه در مورد رژیم پهلوی گفته بودند!!! سُبْحانَ وَ تَبارَكَ وَتَعالَی الَذَّی بِیدِهِ الْمُلْكُ! ولی به نظر بنده همۀ این گروهها حق داشته ودارند كه به هم اعتراض كنند و از نحوۀ مبارزه شان با امر بهایی ایراد بگیرند، زیرا چه مبارزه عقیدتی باشد و چه مبارزه سیاسی و حبس و نفی و اعدام و امثال آن، محال است تأثیر منفی در امر الهی و حقیقت دین بهایی بگذارد.
وازعجایب دیگردر زمینۀ مبارزات رنگارنگ با دیانت بهایی و مؤمنین آن، اینكه بعضی به مصداق اینكه «اَلْباطِلُ یمُوتُ بِتَرْكِ ذِكْرِه»: (باطل به ترك ذكر و مسكوت گذاشتنش از بین می رود) بر عكس گروههای فوق الذكر، راه مبارزه با امر بهایی را انكار وجود آن و سكوت در برابر آن دانستند6 كه این هم بی نتیجه بوده زیرا، آنچه باطل است به ترك ذكرش از بین می رود؛ ولی آنچه حق است و حقیقت، در هر صورت از بین نمی رود؛ زیرا حقیقت زنده است و مرده نیست و همین زنده بودن و پویایی و قائمیت بالذات بودن ِآن است كه عكس العمل ها ایجاد می كند و سكوت موقت را تبدیل به فریادِ واویلا و وادینا و واشریعتا می نماید.
لذا افراد و گروههای ضد بهایی هر روشی را كه پیش گرفته و بگیرند، نتیجه ای جز اعتلا و رشد و فرا گیر شدن بیشتر دیانت مقدس بهایی نخواهد داشت، و به همین جهت است كه لازم نیست جامعۀ بهایی به هر ردیه و یا اعتراضی پاسخ دهد، مگر بعضی موارد كه احساس شود كمكی به كشف حقایق و ارائۀ اطلاعات صحیح و رفع شبهات و سوء تفاهمات در جهت ایجاد وحدت و حفظ ضعفا از فریب و ریا می نماید، و حتی در این موارد نیز اگر جوابیه ای تهیه نشود باز به اصل حقیقت لطمه ای وارد نخواهد شد، چه كه حقیقت چه از آن طرفداری و دفاع شود و چه علیه آن اقدامی صورت گیرد، پیوسته در اوج اعتلا و صحت خود باقی بوده و خواهد بود، و به این جهت، از نكات مهمه ای كه افراد و گروههای ضد بهایی باید بدانند این است كه در ایران در اكثر ایام، جامعۀ بهایی حتی از ارائۀ پاسخ به همین ردیه ها و اتهامات نیز ممنوع و محروم بوده و حتی اگر جوابیه ای نیز تهیه شده، هموطنان عزیز از خواندن آن ممنوع و محروم بوده اند و لذا اطلاعاتشان دربارۀ حقیقت دینی كه در وطنشان بیش از 150 سال سابقه دارد، یا هیچ یا بس ناچیز بوده است؛ اما علیرغم همین بی اطلاعی، دیانت بهایی و بهاییان كمر زیر بار انواع فشارها و تضییقات و اتهامات و بلایا راست كرده اند، تاآنجا كه احترام هموطنان نازنینشان را بر انگیخته اند.
از شواهد حقیقت فوق آنكه به عنوان مثال، وقتی، پس از 27 سال از شروع انقلاب اسلامی، جامعۀ بهایی تظلم نامه و بیانیه ای، همچون موارد مشابه در اوایل انقلاب، را در خصوص تقاضای رفع ممنوعیت بهاییان از ورود به دانشگاه و دیگر تضییقات، خطاب به ریاست محترم جمهوری وقت در سال 1383، حضوراً و آشكارا و بدون پرده پوشی و مخفی كاری كه روش سیاسیون است، تقدیم چندین هزارنفرازاولیای محترم اموردولت در ادارات وسازمان ها ودانشگاه ها ودیگرنهاد های مختلفهء سراسر مملكت ــ علاوه بر مراجع عالی رتبه نظام ــ نمود، با نهایت تعجب ملاحظه شد كه بسیاری از اولیای محترم امور حتی مطلع نبودند كه جوانان بهایی، 27 سال ــ واینك 30سال ـــ بوده است كه از ورود به دانشگاه و تحصیلات عالیه محروم بوده اند. ونكتهء مهمی كه قابل توجه بهائی ستیزان ازهرقبیل است آنكه اكثر ایشان از این بابت اظهار تأسف و تعجب می كردند، و نیز بعضی از ایشان هم مانند بعضی از هموطنان عزیز نمی دانستند دیانت بهایی چیست و یا معدودی نیز آن را با فرقۀ وهّابی، نظر به تلفظ مشابه دو كلمه، و یا حتی با هموطنان عزیز یهودی و مسیحی، اشتباه می گرفتند!
مثال دیگر در مورد سه مقالۀ آقای عبدالله شهبازی در روزنامۀ جام جم شماره های 931 تا 933، مورخ 16 تا 19 مرداد ماه 1382، علیه دیانت بابی و بهایی می باشد كه روزنامۀ مزبور بر خلاف قانون مطبوعات، مانند اكثر روزنامه های زمان رژیم پهلوی و 30 سال اخیر، حاضر به چاپ جوابیۀ جامعۀ بهایی به مقالات مزبور نشد. اصولاً در 162 سال تاریخ دیانت بهایی، اولیای محترم امور قاجاریه و پهلوی و جمهوری اسلامی، و افراد و گروههای دیگر ضد بهایی، همیشه سعی نموده اند تا آنجا كه می توانند هموطنان عزیز از دانستن حقایقی دربارۀ آن محروم و ممنوع باشند و اصل آثار و كتب بابی و بهایی كه صدها مُجَلَّد می باشد از دسترس اكثریت نفوس دور بماند و تنها منابع اطلاعات دربارۀ آن، صدها ردیۀ گوناگون، امثال ایام جام جم، نوشته شده توسط افراد و گروههای ضد بهایی باشد.
به عنوان نمونه هایي جالب ازاختلافات دسته های مختلف بهائی ستیزان برسرنحوهء سركوب ونابودی امربهائی،دو مورد،به فاصلهء25 سال، ازدودستهء معروف ایشان، با عنوان خانگی یا غیرخانگی، درزیرتقدیم می شود. این دونمونه ازآن جهت حائزاهمیت است كه درآن اعترافات ناخواسته ای نیزوجوددارد كه بسیاری حقایق را درطول این 25 سال برهموطنان عزیزومظلوم روشن می گرداند. چنین بی انصافان نامهربانی، همانهائی هستندكه خودرا قیم وولی ودردآشنای هموطنان می دانند،و به قول امثال جام جم و بهائی پژوهی، به عنوان بخشی ازفرزندان دردآشنا ودرك مند (عین كلمه درمتن اصلی) ایران اسلامی، بدور ازهرگونه شعار وجنجال، جهت تبیین دقیق وعالمانهء كارنامهء بهائیت تلاش وكوشش می نمایند.7
خانگی یا غیرخانگی! ؟
مورداول :
درنمازجمعهء قم، آیت الله جنتی ازحجتیه می پرسد:
ما می گفتیم باید ریشه های آنها را ازبین برد، لیكن شما شاخه وبرگ های آنها را می زدید. بسیارخوب حالا فعلاً ریشه برافتاد وامروز درجوّ نظام اسلامی محلی ندارند و فضای جمهوری اسلامی به بهائی وضد اسلام مجال تنفّس نمی دهد، شما الان رسالتتان دراین تشكیلات چیست؟ ( روزنامهء كیهان،یكشنبه 10 آبان 1360،صفحهء2).
مورد دوم:
(ازسایت بهائی پژوهی) بحث و گفتگوی دو تن از نویسندگان ان است در مورد اینکه ایا باید اصولا به رد دیانت بهایی پرداخت یا نه که در ضمن ان شخصی با نام کاربری انصاری به عنوان مخالف و دیگری با نام کاربری جویا به عنوان موافق به بحث پرداخته اند. قسمت هائي ازبحث مزبورتقديم مي گردد، براي ديدن كل آن به سايت مزبورمراجعه فرمائيد.8
(ارسال شده : دوشنبه، آبان ۱۳۸۵)
با اجازه و تشکر از مدیریت محترم سایت؛ مطمئنا در هیچ مجمع علمی ایران نمی توان به این اندازه اطلاعات صریح در مورد دیانت بهایی به دست آورد. باتوجه به این که بنده این سایت را بسته است. خواستم بدانم که ایا این سایت از قوانین دولت تبعیت می کند یا خیر؟ به عبارتی عضویت دراین سایت ممکن است از لحاظ قانونی مشکلی برای اعضا ایجاد کند یا اینکه به طور اتفاقی و مشابهت نامی این اتفاق روی داده است؟ یاس و جویای عزیز (دو نفرازاعضای اصلی وكلیدی سایت بهائی پژوهی) مباحث را به دقت دنبال کرده ام و از نظرات شما بهره وافر بردم. با این حال آیا فکر نمی کنید که حتی بحث درفضای مجازی در مورد این دین باعث نمود بیشتر آن در جامعه می شود؟ از همان دوران راهنمایی دانش آموزان به طورعلمی و کنترل شده با هویت این فرقه آشنایی می یابند , و بنا به به سنت الهی،آنکه به دروغ حود را به حق نسبت دهد پایدار نخواهد ماند. فضاهایی مانند این سایت باعث می شود که بهاییان مجال یابند که به ترویج عقاید خود بپردازند و حتی به اسلام حمله برند. از طرف دیگر این فرصت را می یابند که به مدد تحقیقات شما نظام اعتقادی و فلسفی خود را تقویت کنند. با طرح این سوالات شما آنان را به تفکر در زمینه هایی که به آن توجهی نداشته اند وا می دارید و برای میادین بزرگتر آماده می نمایید. دقت کرده اید که افراد پاسخگوی این فرقه با طولانی کردن بحث می خواهند نتایج تحقیقات شما را به دست آورند. تازه اگر دراین مباحث شکست هم بخورند که نسخه بهاییت که پیچیده نمی شود! مسلمان نمی شوند! می روند تا مگر برای این سوالات، پاسخی بیابند تا در میدان های رسمی بتوانند پاسخگو باشند. آنچه هم امروز باب شده، یافتن توجیه های عرفانی و فرار از دلایل عقلی و در پله آخر مقابله به مثل است. یعنی بگویند که اسلام هم همین طور است، دیانت مسیح هم همین طور است و اصلا در مسائل الهی نمی توان چیزی را اثبات کرد و در نتیجه ما بر حقیم. خلاصه کلام آنکه این بحث ها باعث می شود تا طرف مقابل را با دستان خود مجهز کنیم و بعد خود با دست خالی به جنگ آن برویم. فتوای بسیاری از مراجع نیز همین می باشد که مسئله بهاییت را در ایران و جهان اسلام به عنوان مشکل مطرح نکنیم. درواقع این دقیقا همان چیزی است که استکبار جهانی می خواهد، تا با مطرح کردن مباحث فرعی ما را از توجه به خود استکبار باز دارد. پس ما که هدفی جز سرافرازی جهان اسلام نداریم، باید نسبت به این دسیسه ها اگاهانه تر عمل کنیم .
اگر این مباحث به این سایت خاتمه می یافت مشکلی پیش نمی آمد. تنها سه ماه ار تاسیس این سایت نمی گذرد که به تقلید از این سایت، گروه هایی با همین مباحث شروع به فعالیت نموده اند. حال سه سال دیگررا در نظر آورید که مهمترین موضوع ایرانیان می شود بهایی پژوهی. آیا کسی تضمین می کند که قضیه بهاییت به همین سایت خاتمه یابد و سایت های اینچنینی خاتمه یابد. دوستان این پروژه ای خطرناک می تواند باشدو بی گدار نباید به آب زد. در هر حال به خاطر شهامتان به شما تبریک می گویم و برایتان آزروی موفقیت دارم.
(ارسال شده : دوشنبه، آبان ۱۳۸۵(
حضور محترم عضو جدید سایت، جناب انصاری نیز عرض ادب و احترام دارم و ورودشان را تبریک می گویم .
دوست گرامی نخست آن که این سایت ظاهرا مشکل قانونی ندارد و البته باید سردبیر محترم این را بگوید. ولی تا آن جا که بنده می دانم چون این سایت صرفا یک سایت علمی است، نباید مشکل قانونی داشته باشد .
دیگر آن که می دانید و می دانیم که اسلام دین دانش و مکتب معرفت است و قرآن کتاب برهان و استدلال و ما هم به عنوان یک مسلمان اصول اعتقادات خود را باید مستدل و منطقی بدانیم و بیاموزیم . حال اگر کسانی پیدا شدند که منکر برخی از اصول اعتقادی ما شدند، باید با آنان بحث علمی و منطقی کرد و مبتنی بر اصول یک گفت و گوی مستدل، بطلان ادعای آنان را ثابت کرد. بهائیت به هر صورت مدعی آن است که آورنده ی یک دین جدید است و ما ناگزیر هستیم که با آنان جدال احسن داشته باشیم . همان جدال احسنی که قرآن به ما دستور داده است . البته ممکن است برخی از افراد مغرض قصد و غرضی دیگر داشته باشند. ولی از آن جا که هدف ما ارائه ی حقائق به منظور روشن شدن دوستان مسلمان و حتی غیر مسلمان و نیز بهائیانی است که حقائق را نمی دانند، معتقدیم که خداوند به لطف و عنایت خویش ما را از کید و مکر حیله گران و مغرضان حفظ می فرماید. ما وظیفه داریم تا به خوانندگان سایت معلومات صحیح را انتفال دهیم و به این وسیله در دورانی که به هر صورت دوران اطلاعات و ارتباطات است، اطلاع رسانی صحیح داشته باشیم. از سوی دیگر حتما اطلاع دارید که بهائیان در سطح جهانی و بین المللی تبلیغات بسیار وسیع و گسترده و وحشتناکی را به راه انداخته اند و بسیاری از مردم از حقیقت تعالیم بهایی بی اطلاع هستند. به عبارت درست تر، به مبلغان بهایی و تشکیلات اختاپوسی بهائیت توانسته اند بسیاری از مردم ساده لوح دنیا و حتی مقامات کشورها و سازمان ملل را فریب دهند و ما حتی در پی آن هستیم تا با بیان باورهای درونی بهائیت، به جهانیان و حتی به بهائیان بی اطلاع و ساده لوح، بنمایانیم که در پس پرده ی مثلا تعلیم فریبنده ی وحدت عالم انسانی چه حقائقی نهفته است. این امر را از آن رو ضروری می دانیم که متاسفانه تبلیغات بهائیان حقایق را وارونه جلوه می دهد. البته هدایت را هم دست خدا می دانیم و باور داریم که همو هر کس را که خود بخواهد، هدایت می فرماید.
نکته ی دیگر آن که دوست گرامی، واقعیت آن است که بهائیت اصلا نظام فکری ندارد که بخواهد آن را تقویت کند. شما مطمئن باشید هر کس که اندکی عقل و خرد و انصاف داشته باشد، با مطالعه و مراجعه با نوشته هایی که در همین سایت آمده است به نکاتی پی می برد که بطلان بهائیت را مثل روز، روشن می کند. البته بنده این را هم می دانیم که برخی از بهائیان برای یاد گیری مقابله با مسلمانان در این سایت و مباحث آن شرکت می کنند، ولی به گل روی برخی بهائیان دیگر که ممکن است به راستی قصد تحری حقیفت داشته باشند، از این مطلب چشم می پوشیم و می کوشیم که حقائق را آن گونه که هست بیان کنیم و از خدا بخواهیم که ما را از شر بدخواهان و نیرنگ بازان حفظ بفرماید و دوستان حقیقت جوی بهایی ما را هم به راهی که پسند و خاطر خود اوست، راهنمایی کند .
در پایان ضمن تشکر از توجه جناب عالی و تذکارهای مفیدتان، از حضور محترم شما درخواست می کنم همین سئوال را از مراجع عظام تقلید بفرمایید و بپرسید در صورتی که بهائیان با تبلیغات خود در پی القای عقاید سوء به مسلمانان باشند، وظیفه چیست و ما را هم از نتیجه ی تحقیق خود، مطلع فرمایید. مزید تشکراست.
(ارسال شده : سه شنبه، آبان ۱۳۸۵)
جناب جویا، از اشارات هوشمندانه و روشنگر شما بسیار سپاسگذارم و امیدوارم خداوند متعال در این پیکار راستین یاریتان دهد. به راستی که اسلام دین برهان و منطق و استدلال است و مهد دانش و حقیقت پروری.مسلما پیکار با کسانی که در زمین فساد می کنند، جهادی مقدس است و مسلما شما از مبارزان راستین این پیکارید. ولی همچنان که مستحضرید بعضی گروهک های منافق که قصدی جز صدمه زدن به پیکره اسلام ندارند، خود را از مجاهدین فی سبیل الله می شمارند و در لباس مسلمانی بر اسلام ضربه می زنند . این شگردی است که از زمان پیامبر(ص) دنبال می نمایند ولی به حول و قوت الهی و درایت مسلمانان حقیقی و علمای راستین و امامان معصوم توفیق نمی یابند. ما مسلمانان نه تنها باید با مفاسد خارج از دین مبارزه نماییم، بلکه باید ریشه نفاق را قطع نماییم . بنده هیچ گاه مخالف با مبارزه با این القائات سوء نمی باشم. هراس بنده از چنین افرادی است، که با همت حضرت امام (ره) و دیگر رحانیون و هوشیاری مردم انقلابی، جامعه از پلیدیشان پاک شده است.حال چندی است تنها مسیر نفوذ انحرافی خود را به وسایل ارتباطی نوین یافته اند و اینچنین می خواهند توجه مردم را به بهاییت و مارکسیسم و ... جلب نمایند. تاکید بنده این است که ما باید هوشیارانه پیکار راستین را از دورویی تشخیص دهیم و آنانکه این مسیر مقدس را می پیمایند باید از دورویان ممتاز بشوند . حضور و استمرار شما و جناب یاس نشانه صداقت شماست. بنده هم با شما موافقم که جناب سر دبیر خود قانونی بودن این سایت را اعلام فرمایند.
(ارسال شده : سه شنبه، آبان ۱۳۸۵)
با عرض سلام مجدد خدمت دوستان و نیز جناب انصاری، ...... نکته ی آخر آن که رسول خدا فرموده است :
إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِی أُمَّتِی فَلْیظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ وَ إِلَّا فَعَلَیهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ
هنگامی که بدعت ها در امت من رخ می نماید، دانشمند باید دانش خویش را آشکار کند و اگر نکند، لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم، بر او باد .
ما وظیفه داریم بدعت هایی را که توسط پیشوایان بهایی رخ داده و موجب گمراهی عده ای از مسلمانان شده است، آشکار كنیم.
(ارسال شده : سه شنبه، آبان ۱۳۸۵)
جناب جویا، از این که این حقیر را قابل دانستید و پاسخ مرقوم فرمودید از شما سپاسگزارم.............. اگر مخاطبان این سایت بهایت بودند، مشکلی نبود. مشکل انجا است که بسیاری از مسلمانان نیز به این سایت مراجعه می نمایند و ترس این می رود که نیت اصلی چنین سایت ها و گروه هایی انحراف اذهان جامعه از مسیر بنیادین خود که همانا مبارزه با استکبار جهانی و سرافرازی جهان اسلام است؛ باشد. سابقه چنین فعالیتهایی انحرافی بارها و بارها در تاریخ انقلاب اسلامی مشاهده شده است، که با اگاهی مردمی و هوشیاری روحانیت قریب به سه دهه است که سایه شوم آنها و دیگر فرق انحرافی از جامعه کم شده است. همان طور هم که اشاره نمودم آشنایی با بهاییت به طور علمی و اصولی از دوران راهنمایی در این کشور اسلامی صورت می گیرد تا جوانان از انحراف حفظ شوند. بیم آن می رود که ایجاد چنین فضاهایی جامعه را از توازنش خارج نماید و بر مسیر های انحرافی منافقان که چند سالی است مسدود گشته تشویق نماید. انقلاب و اسلام برای کنترل سلامت فکری در کشور بهای گزافی پرداخت نموده و ما آگاهانه و یا ناآگاهانه نباید آن را بر باد دهیم...............
( ارسال شده : سه شنبه، آبان ۱۳۸۵ )
دوست گرامی جناب انصاری فراموش نفرمایید که مشکل نادانی یک معضل تاریخی بوده و هست و بهترین وسیله برای سلطه ی استکبار جهانی آن است که مردم در نادانی و بی خبری بمانند و جاهلانه زندگی کنند و گمراه، بمیرند. و همان طور که می دانید در روزگار کنونی بزرگترین رو در رویی استکبار با اسلام و مسلمانان رو در رویی فرهنگی و فکری است. بنابراین کار فرهنگی در هر زمینه ای به نوعی تیری است که بر قلب استکبار می نشیند. چون بزرگترین دشمن استکبار آگاهی و فهم مردم و به ویژه مسلمانان است.9
بهائیت در روزگار کنونی از تمامی ابزارهای تبلیغی برای تحت تاثیر قرار دادن افراد ساده لوح بهره می برد و ما وظیفه داریم تا آن جا که می توانیم مستدل و منطقی مردم را از این خطر فکری و اعتقادی آگاه کنیم. این کار را به حکم عقل و دستور دین انجام می دهیم.............
(ارسال شده : چهارشنبه، آبان ۱۳۸۵)
جناب سربیر از آن جا که مطلب مورد اشاره ی جناب انصاری از اهمیت ویژه ای برخوردار است و به سیاست های کلی سایت مربوط می شود، خواهشمند است اجازه فرمایید مطلبی که بنده به نوعی در تایید فرمایش ایشان درج می کنم در این تاپیک بیاید .
ما، به عنوان شیعه ی دوازده امامی بر اساس توقیع شریف حضرت ولی عصر معتقدیم که: وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّه و اما در حوادثی که واقع می شود، به راویان حدیث ما مراجعه کنید. آنان حجت من بر شمایند و من نیز حجت خدایم . امام صادق علیه السلام نیز در ضرورت رجوع به فقیهان واجد شرائط چنین می فرماید : فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یقَلِّدُوهُ وَ ذَلِكَ لَا یكُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّیعَةِ لَا كُلَّهُم و اما کسانی از فقیهان که خویشتن دار و حافظ دین و مخالف هوای نفس و مطیع امام زمان اند، پس بر مردم عادی و عوام است که از آنان پیروی کنند. البته این ویژگی ها در باره ی بعضی از فقیهان شیعه مطرح است نه در باره ی همه آنان . بر اساس این بیانات و نیز سفارش هایی از این قبیل، ما معتقدیم که در دوران غیبت امام زمان علیه السلام باید از مراجع عظام تقلید، تبعیت و پیروی کنیم. بی تردید تمامی مراجع تقلید کار و تلاش علمی و فرهنگی را در ترویج دین و نیز در دفاع از کیان اعتقادی مسلمین، ضروری و لازم می دانند. من در همان نوشته ی نخست از شما درخواست کرده بودم که قبول زحمت بفرمایید و روش این سایت را به اطلاع مرجع محترمی که از او تقلید می کنید، برسانید و بگویید که عده ای از شیعیان معتقد به مرجعیت، مشغول دفاع علمی و فرهنگی از کیان اسلام و امام زمان علیه السلام هستند و نظر ایشان را جویا شوید و ما را هم مطلع فرمایید تا تکلیف خودمان را بدانیم .
منابع:
1.كتاب « در شناخت حزب قاعدین زمان» ( موسوم به انجمن حجتیه)، از ع.باقی؛ نشر دانش اسلامی، نشر اسفند 1362، صص:96،203.
2.همان مأخذ صفحه 194 و 128.
3.همان، ص 191.
4.به نقل ازبیانیۀ جامعۀ بهاییان ایران در جواب سخنرانی نماینده محترم وقت ایران در جلسات كمیتۀ حقوق بشر سازمان ملل در ژنو درباره حقوق بهاییان كه سخنرانی مزبور در شماره 16776، روزنامۀ اطلاعات مورخ 2/5/1361 چاپ شده است.
5.در این مورد من جمله رجوع شود به: پیام رضوان 2000 بیت العدل اعظم و پیام 26 نوامبر 2003 همان معهد اعلی كه درهمین مجموعه آمده است؛ بیانیۀ جامعۀ بهاییان ایران مورخ 138 بدیع با عنوان مراجع امور و ملاذ جمهور در كشور مقدس ایران ملاحظه فرمایند...؛ كتاب صحیفۀ نور، از مركز فرهنگی انقلاب اسلامی، جلد اول،صص:14-8، 17، 34،39،44، 50، 52، 62-53، 69-65، 100-90، 64،243، 228، 208، 138؛ صحیفۀ نور، جلد 4، صص79و 201.
6.چنانكه حتی دولتمردان رژیم پهلوی نیزگاهی عنداللزوم در مجامع بین المللی وجود جامعۀ بهایی در ایران را انكار می كردند و یا تجاهل می نمودند. همچنین بعضی علما و روشنفكران نیز همین روش را ترجیح می دادند كه در اینجا لزومی به ذكر ایشان نمی بیند. دراین موردازجمله رجوع شودبه اخبارامری، شمارهء13، آبان 1351، صص453-454.
7.اشاره به تهیه كنندگان و مقاله نویسان ویژه نامهء ایام جام جم است( ص2، قسمت سرسخن)
8.این مباحثه، درقسمت گفت وشنود، انجمن كتاب شناسی ونقدمتون، ضمن اظهار نظرات راجع به كتاب مستطاب ایقان درسایت بهائی پژوهی مطرح شده است.
9.توجه می فرمائیدكه دراینجا عامل سایت بهائی پژوهی خودوسایت مزبور را عاقل دانسته، وبرخلاف آنچه هميشه درسايت خودادعا نموده اند وبراهل بها ايرادگرفته اند، ملت مسلمان راكه به زعم باطل وكودكانهء ایشان، نیازبه قیم وولی برای آگاه شدن دارند، جاهل دانسته !
نظر خود را بنویسید