×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

خط قرمز نظام يا اسلام؟
1386/11/18

به گزارش خبرنگاركیهان، دادستان عمومی و انقلاب شیرازادعا نموده است، اتهام بهائیان زندانی در شیراز تبلیغ علیه نظام است. حجت الاسلام والمسلمین جابر بانشی دادستان عمومی و انقلاب شیراز با بیان این مطلب گفت: متأسفانه برخی از رسانه های بیگانه و دشمنان نظام اتهام این افراد دستگیر شده را عقیدتی و مذهبی عنوان كرده اند در حالی كه این افراد با گروههای غیرقانونی در ارتباط نزدیك بوده و علیه نظام جمهوری اسلامی تبلیغ می كردند. وی اظهار داشت: 3 نفر از این بهاییان كه در تهران هستند با تشكیل گروههای غیرقانونی و فریب مردم به تبلیغ علیه نظام می پرداختند كه شناسایی و دستگیر شدند. وی افزود: تبلیغ علیه حكومت در هیچ كشور و نظامی مجاز و پذیرفتنی نیست. وی تصریح كرد: هیچ یك از كشورها به اندازه كشور ما فضای باز سیاسی، اعتقادی و مذهبی ندارند اما ما اجازه نمی دهیم كسی از این فضا سوءاستفاده و علیه نظام جمهوری اسلامی تبلیغ كند. «بانشی» در پایان اظهار داشت: اقدام علیه امنیت خط قرمز نظام است و هركس بخواهد از این خط قرمز عبور كند و علیه امنیت ملی اقدامی داشته باشد با هر اعتقاد، مذهب ونگرش دینی كه باشد با او برخورد می شود.(1)
برادرعزیز جناب بانشی، سی سال است كه بهائیان درایران عزیز با همین بهانهء تكراری نه تنها ازحقوق انسانی خودمحروم شده، بلكه صدها نفرشان روانهء زندان ها شده،وبیش از200 تن نیزبه حكم امثال شما به شهادت رسیده اند. عجیب است كه حال نیزبا وجودصدها مدرك وشاهد ازخود نهادهای رسمی و رسانه های عمومی جمهوری اسلامی دالّ برفقدان آزادی مذهبی برای بهائیان وتضییقات مستمربرایشان به صِرف ِ بهائی بودن، مجدداً به این ریسمان پوسیده چنگ زده اید!
آیا فراموش كرده اید كه مرحوم خمینی درپاریس درجواب این سؤال كه، «آیا آزادی برای مراسم مذهبی آنها داده می شود»، صریحاً جواب دادند: «خیر»؟!(2) آیا فراموش كرده اید افشای سند محرمانه ای را که در سال 1991 از طرف شورای عالی انقلاب فرهنگی جمهوری اسلامی ایران صادر و توسط حجّت الاسلام سید محمد گلپایگانی، منشی شورا، امضا و از طرف رهبر جمهوری اسلامی ایران آیت الله علی خامنه ای به تصویب رسید تا كوشش های مستمربرای ایجاد خفقان مضاعف برجامعهءبهائی تشدیدگردد؟! اسناد30 سالهء موجود حقوق بشربین المللی دربارهء نقض حقوق بهائیان بماند!
برادرعزیز، صدها شاهدوجودداردكه نه تنها مُثبت ِ زیرپاگذاشتن مفاداعلامیهء جهانی حقوق بشراست، بلكه حتی گویای نادیده گرفتن قانون اساسی وسایرقوانین مصوّبهء خود جمهوری اسلامی توسط بعضی مسؤولین است!(3) اگرمدعی هستید با معتقدات دینی بهائیان كارندارید، پس این همه حملات وتوهین های منظم وحساب شدهء رسانه های ملی علیه مقدسّات بهائی چیست؟! آیا معنی این فرمایش شما كه «هیچ یك از كشورها به اندازه كشور ما فضای باز سیاسی، اعتقادی و مذهبی ندارند»، همین است كه شب وروزبه معتقدات مذهبی بهائیان توهین كنند وپاسخ بهائیان رانیز ازهمان رسانه ها منعكس نسازند؟! آیا فقط شما مدعی داشتن خط قرمزهستید وبهائیان ودگراندیشان خط قرمز ندارند ومی توان عقاید ومقدساتشان رابه باد تمسخرواهانت گرفت ؟! هیچ می دانید اگردادستان وجدان بشری بخواهدحكم صادركند، آن رسانه ها دردرگاه خدا ودرمحضرجهانیان تاابد محكوم خواهندبود؟!
برادرجان دراین كرهء خاكی به جزخود مسلمانان عزیز، چه كسانی راجز بهائیان سراغ دارید كه درظاهروباطن وطبق معتقدات دینی و وجدانی خودآئین مقدس اسلام را قبول داشته، مدافع خط قرمزتقدّس آن باشند؟! حقیقتاً منظورتان ازخط قرمزنظام چیست؟! نكندخط قرمز شما خط قرمزاسلام نیست وامورسیاسی دنیای مادی راكه نزد حضرت امیر(ع) به اندازهء عطسهء بزی هم ارزش ندارد(4) با اسلام اشتباه گرفته اید؟! به خداقسم كه طرزبرخوردشما با بهائیان وسایردگراندیشان ــ وحتی با خودتان! ــ مطابق روح اسلام عزیزنیست! ببینید قران چه می فرماید وشما چه كرده ومی كنید! «وَ لا یجرِمَنّكُم شنَأنُ قَومٍٍ عَلی ألّا تعدِلوا، اِعدِلوا هُوَ اقرَبُ لِلتقوی وَ اتّقوااللهَ اِنّ اللهَ خَبیرٌ بِما تَعلَمُونَ»(5)
برادرعزیز، سه نفرزندانی مظلوم بهائی جوانان عاشقی بوده اند كه همراه تعدادی ازهموطنان عزیز مسلمانشان درگروهی 54 نفره، كه برخلاف ادعای شما، جوازرسمی وقانونی ازطرف مسؤولین خودنظام نیزداشته اند، به خدمت وتعلیم وتربیت كودكان درمناطق فقیر نشیناقدام كرده بودند! هیچ می دانید اینك آن كودكان با خانواده های محرومشان درحیرتند كه چرا مربیان مخلص ومحبوبشان كه به ایشان خواندن ونوشتن ونقاشی واخلاق انسانی می آموختند، به خاطرایشان به زندان افتاده اند! آیا دربرابرافكارعمومی جهانیان وآزادگان ایران، آن هم درچنین وضعی كه به شهادت یونسكوو یونیسف كودكان جهان محتاج توجه خاصّ اند، حیرت‌انگیز و مبهوت ‌کننده نیست که حکومتی رسمی، چنین مجهوداتی را نوعی تهدید برای امنیت خود به حساب آورد؟!
سبحان الله ! اگرجرم ایشان عقیدتی نیست، پس چرادوستان مسلمانشان یك روزه آزادشدند وابداً با هیچ اتهامی مواجه نشدند؟! راستش این است كه جرم ایشان عقیدتی است، چه كه اسلاف شما دراوایل انقلاب درهمان شیراز، دختر16 سالهء بهائی مونا محمود نژاد را نیزكه سلف ِ عاشق وپاك ِ ساسان وهاله ورها بود، به جرم تعلیم وتربیت كودكان بهائی به دارآویختند! می بینید كه فرق نمی كند شاگردان مسلمان باشند یابهائی! مهم معلمین اند كه بهائی بوده اند!
مضافاً، برادرعزیز، اینان كه تبلیغ آئین بهائی نمی كرده اند كه شما ترسیده اید مبادا كودكان این مرزوبوم فریب آنها را بخورند و به وحدت عالم انسانی و پایان دوران نجس بودن دگراندیشان معتقدگردند! آن متربّیان حتی از بهایی بودن معلّمینشان هم اگاه نبوده اند! تازه اگرتبلیغ نیزمی كردند، مگرعهدنامهء بین المللی حقوق سیاسی ومدنی كه مورد قبول بعضی ممالك اسلامی نیزمی باشد، درمادهء 18 چنین نمی گوید كه: «هرفرد حقّ آزادی فكر، وجدان ومذهب رادارد. این حقّ شامل آزادی داشتن ویا انتخاب دین وعقیده وآزادی ابراز آن، چه انفرادی ویا دسته جمعی وچه خصوصی ویا عمومی، ازطریق عبادت، رعایت آن درزندگی روزمرّه وتعلیم آن به دیگران می باشد»! البته اگرشما این اصل بدیهی جهانی را قبول ندارید، حرف دیگری است كه خود باید پاسخ افكار و وجدان عمومی جهانیان و ایرانیان عزیز را دراین خصوص بدهید، اما قسمتان می دهد به روح پر فتوح حضرت محمّد ارواح البهائئین له الفدا كه درحین پاسخ، یادتان باشد كه حُكم ِ مُحكم ِ همهء ادیان آسمانی و ازجمله اسلام عزیز این است كه «آنچه برخودنمی پسندید، بردیگران نپسندید»!
برادرعزیز، متوسل شدن به بهانهء پوسیدهء انعكاس مظلومیت سه بهائی زندانی در«رسانه های بیگانه ودشمنان نظام» و وابستگی بهائیان به ایشان نیزدیگرچاره سازنیست، چه كه دیگرحتی خواجهء شیرازنیز می داند كه دراین سی سال چه بلائی برسرهمشهریان بهائی شیرازی وهموطنان ایرانی اش آورده اید! شما توقع دارید با بهائیان هرچه می خواهید بكنید، ولی بهائیان حتی نباید آهی هم بكشند! واین درحالی است كه با سیاست یك بام ودوهوا، مثلاً فراموش كرده اید كه مرحوم خمینی درپاسخ به نامهء دانشجویان مسلمان مقیم امریكا وكانادا مورخ 22/4/1351نوشتند: « ...صدای برادران رنجدیده ومسلمان ایران را به دنیا برسانید وبا آنان همدردی كنید. به وحشیگری ها، آدمكشی ها، قانون شكنی ها ودیگرجنایاتی كه پیوسته درایران جریان دارد اعتراض نمائید...»!(6)
برادرجان برای آن كه خیالتان راحت شود وروش وموضع اهل بها رادراین خصوص ــ كه متمایزازروش وموضع سیاسیون است ــ بدانید، اجازه دهید بیانیهء مركزجهانی بهائی، بیت العدل اعظم، مورخ 28 دسامبر 1987( 7/10/1366) را درآخراین مقال بیاورد تا حسن نیت بهائیان برشما وسایراولیای محترم امور روشن گردد وبدانید كه بهائیان علیرغم تمام مظالمی كه ازطرف شما برایشان واردشده ومی شود، كینه ای ازشما به دل ندارند وبه تلاش خودبرای نجات جهان ازاختلاف وجنگ وتعصبّات ادامه می دهند وبرای تحقق صلح واتحاد و وحدت نوع انسان ازتقدیم جان نیزدریغ ندارند.
جمهوری اسلامی ایران باید بداند و مطمئن باشد كه جامعۀ جهانی بهایی ابداً مایل نیست نسبت به آن حكومت اظهار مخالفتی نماید و بر آن لطمه ای وارد سازد و نیز هرگز راضی نیست كه در صحنۀ بین المللی جمهوری اسلامی ایران بدنام گردد. چون نظر به گذشته كنیم ملاحظه می نماییم كه در بدو تأسیس جمهوری اسلامی محفل ملی ایران از طرف جامعۀ بهایی طی نامه های متعددی به مؤسسین جمهوری اسلامی به كمال تأكید اطمینان دادكه جامعۀ بهایی ایران نسبت به آن حكومت وفادار است و اطاعت از حكومت را در پیروی از یكی از اصول دینی خود بی چون و چرا رعایت خواهدكرد.
وقتی جامعۀ بهایی ایران دچار زحمات و مصائب گوناگون شد از آغاز محفل ملی ایران به نفس جمهوری اسلامی ایران رجوع و تظلم نمود. اما افسوس كه هیچ یك از این اقدامات نتیجه ای نبخشید و روز به روز بر میزان فشارها و مظالم وارده بر جامعه افزوده گردید. اماكن مقدسۀ بهایی كه مورد احترام جامعۀ بهایی در سراسر عالم بود و می توانست زیارتگاه آنان باشد یا مصادره شد و یا تخریب و منهدم گردید. موقوفات این جامعه تصرف شده، اعضا محفل ملی اعدام شدند، صدها نفر بی گناه به اتهامات واهی و ساختگی زندانی و شكنجه گردیدند، بیش از دویست نفر از محترمین كه هر یك در حرفه و شغل خود والا مقام بودند معدوم شدند ، بعضی از آنها اعدامشان پس از تحمل شكنجه های سخت صورت گرفت، جوانان بهایی از دانشگاه اخراج شدند و تمام زحمات سالهای تحصیلشان به باد رفت. حتی اطفال مدارس از پذیرش در دبیرستانها و مدارس محروم گردیدند و یا اخراج شدند، هزاران نفر از مستخدمین صادق حكومت در بخشهای دولتی و خصوصی از كار اخراج شدند و حقوقشان قطع گردید و حتی بسیاری را مجبور كردند كه تمام حقوق سالیان خدمت خود را به حكومت مسترد دارند تا از زندان رهایی یابند. نفوسی كه در ایام خدمت خود برای روز پیری و درماندگی مبالغ لازم را به صندوق بازنشستگی پرداخته بودند چون موعد تقاعدشان فرا رسید حقوق بازنشستگیشان قطع گردید. همچنین پروانۀ كسب و كار بسیاری از بهاییان باطل شد و یا تجدید نگردید و آنان را از درآمد روزانۀ خود محروم ساختند. مظالم دیگری از مؤسسات دولتی و شبه دولتی به جامعۀ بهایی اعمال شد كه ذكرش بی فایده است ولی مداركش موجود می باشد.
در پرتو آنچه كه ذكر شد بهاییان جهان ملاحظه نمودند كه تظلم آن جامعه به مصادر امور جمهوری اسلامی یعنی دولت متبوع خودشان مثمر ثمری نبوده است لهذا جامعۀ جهانی بهایی لازم دید كه قدم دیگری بردارد و در ابتدا كاری جز این نكرد كه بار دیگر به خود جمهوری اسلامی ایران رجوع نموده و از طرف جامعه های خود با ارسال تعداد متنابهی تلگراف و عرایض به حكومت ایران اطمینان داد كه خیر خواه حكومتند و ضمناً نگرانی خود را نسبت به مصونیت و امنیت هم كیشان شان اظهار نمودند و عدالت خواهی كردند. افسوس كه این اقدام نیز بی ثمر و بی نتیجه ماند، لهذا طبیعی است كه بی اعتنایی از طرف حكومت جمهوری اسلامی ایران جامعه های بهایی را ناچاراً وادار ساخت كه به حكومت های متبوع خویش و به ملل متحد رجوع نموده و از هم كیشانشان حمایت و تقاضای اقدام مقتضی نمایند.
این تظلمات و تقاضاهای جامعه های بهایی در تمام ممالك و نیز همدردی جم غفیری از طرفداران حقوق بشر در عالم سبب شد كه جریانی در دفاع از بهاییان ایران در سراسر عالم به راه افتد كه جزئیاتش از نظر حكومت جمهوری اسلامی ایران پوشیده نیست. جمهوری اسلامی ایران باید مطمئن باشد كه یقیناً اقداماتی كه در صحنۀ بین المللی شده به طیب خاطر نبوده بلكه صرفاً عكس العملی نسبت به رفتار غیر قابل توجیه مصادر حكومت ایران بوده است. بدیهی است چون آن رفتار و اعمال بهبود یابد دیگر دلیلی باقی نخواهد ماند كه جامعه جهانی بهایی اقداماتی برای دفاع از جامعۀ بهایی ایران بنماید و همان طور كه آنگونه اعمال و رفتار علیه بهاییان ایران به تدریج شروع شد و ادامه یافت، چون اوضاع تغییر یابد به همان نسبت نیز اقدامات بهاییان تخفیف پذیرد و بالمآل موقوف شود. هیچ چیز بهاییان جهان را به سر حد سرور نمی رساند جز امنیت و آرامش بهاییان ایران و احقاق حقوق آنان در آن صورت دیگر ضرورتی بر ادامه تظلم بر دولتهای متبوع و مجامع بین المللی در حمایت از همكیشان خویش احساس نخواهند نمود.
همۀ ما در آرزوی چنین روزی هستیم و امید وطید داریم كه جمهوری اسلامی ایران نیز به این امر توجه كافی مبذول دارند و تجربۀ چند سالۀ گذشته جای شبهه ای باقی نگذاشته كه جامعۀ بهایی ایران ابداً به اعمال خلاف قانون دست نمی زند و عامل هیچ گونه اختلاف و تفرقه ظاهری و باطنی نسبت به حكومت نمی باشد و نیز از هر حزب و دسته ای كه قصدش خرابكاری و ایجاد نفاق سیاسی و یا مذهبی باشد اجتناب می ورزد.
اگر چه بهاییان حاضرند در راه عقیدۀ خویش جانشان را فدا نمایند ولی در امورات دیگر كه مربوط به قوانین حكومت است در نهایت صداقت اطاعت می كنند. در این ایام هر شخص فكور و خردمندی به آسانی درك تواند كرد كه بدون تردید جامعۀ بهایی ایران ادنی تهدیدی برای جمهوری اسلامی ایران در بر ندارد و اگر افراد این جامعه را در پیروی از اصول دینی خود آزاد گذارند البته به خدماتی خواهند پرداخت كه نفعش عاید ایران و ترقی آن خواهد شد. لهذا همۀ ما در خارج از ایران نگران وضع همكیشان خویش در ایران بوده و بالمآل در نهایت شوق منتظریم كه روزی فرا رسد كه رجوع به هیچ سازمان و یا حكومتی در عالم ضروری نباشد تا از آنها رجای حفظ و امنیت همكیشان خویش نماییم . انشاءالله آن روز مبارك به زودی خواهد رسید و گرۀ این مشكل بر وجه كل گشوده خواهد شد.

دوست حقیقی شما ، حامد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادداشت ها:
1-//www.kayhannews.ir/861113/15.htm#other1504
2- تاریخ سیاسی معاصرایران،دكترسیدجلال مدنی،ج2،صص311-312. نیزصحیفهء نور،ج4،ص108.
3- سری به كتبی چون " وظیفهء دشوارنظارت براجرای قانون اساسی"، ازدكترحسین مهرپوربزنید!
4- نهج البلاغه.
5- مائده،11. دشمنی گروهی شما رابرآن نداردكه عدالت نكنید. عادل باشید كه به تقوی نزدیك تراست وبترسید ازخدا چه كه خدابه آنچه می كنید آگاه است.
6- كتاب صحیفهء نور،نشرمركزفرهنگی انقلاب اسلامی،جلداول،ص186. ازاین مثال های یك بام ودوهوائی ، چه درایام پهلوی وچه پس ازآن زیاد است! برای جلوگیری ازسوء تفاهم اولیای محترم امور، ازذكرآن خودداری می شود!

نظر خود را بنویسید