×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

افعال معکوس:قسمت اول
1386/11/26

این یک نوشته طنز است. قصد نویسنده به هیچ روی اهانت و یا استهزاء هیچ شخص و یا گروهی نبوده و اگربا وجود تمام تلاشی که انجام شده، باز چنین حالتی ناخواسته پیش آمده، عذر خواهی نگارنده را از قبل بپذیرید که این از مقتضیات طنز است و بی یال و دم و اشکم نمی شود، یعنی می شود ولی دیگر، شیر نمی شود.)
دو سه سال پیش، سریالی با عنوان شبهای برره از تلویزیون پخش می شد که با وجود انتقاداتی بعضاً صحیح، که بر او وارد می امد و همچنین فقدان دو عنصر اساسی، یکی نهادهای مذهبی و دیگری نهادهای اموزشی، از بسیاری جهات با جامعه ایرانی همخوانی داشت و به همین جهت طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. یکی از قسمتهای جالب این سریال، بحث افعال معکوس بود که اگر چه کاربرد عملی ان از دیر باز در ایران معمول و متداول بود ولی بیشتر با نام تقیه مطرح می شد که بر طبق ان، شخص مجاز بود در مواقعی که خود تشخیص می داد، مطالبی خلاف حقیقت (یعنی همان دروغ ولی از نوع مصلحت آمیزش) را بر زبان اورد و مشکل خود را حل کند ولی برای اولین بار در این سریال بود که این عمل با نام (افعال معکوس) مطرح و وارد ادبیات ایران می شد. نمونه دیالوگ های مربوطه در این سریال این بود:
شیر فرهاد: ها کَیانوش، مَ برا تو می میرم. تو ر خیلی دوست وَدارم.
کیانوش: ا، راست می گی؟ پس قربونت برم صد تومن به من قرض بده که خیلی احتیاج دارم.
شیر فرهاد: ها دارم ولی به تو نَ وَدَم.
کیانوش: چرا؟ مگه تو نگفتی که منو خیلی دوست داری؟
شیر فرهاد: ها تو هیچ چی نَ وَ فهمی. ها ای که مَ گفتم از افعال معکوس بید. وختی م می گم تو رخیلی دوس دارم یعنی می خام سر به تنت نباشه. وَوَختی می گم می خام سر به تنت نباشه، یعنی خیلی دوسِت دارم. ها ای میشه افعال معکوس.
......و بعد که کیانوش کنجکاو می شود که ببیند که کاربرد این افعال معکوس در چه زمانهایی است و چه فایده ای دارد، متوجه می شود که ملاک تشخیص این افعال فقط گوینده ان است یعنی گوینده تعیین می کند که این فعل در شکل معکوس بکار برده شده و یا مستقیم.
یک موضوع جالب دیگر در این سریال، جریان وجدان بود که مانند یک همزاد، اعمال بد افراد را به انها تذکر می داد. مثلا وجدان شیر فرهاد مرتب به او می گفت:
ها تو خجالت نَ وَکشی پول ای کیانوشِِِ بالا وَکشی؟ و امثال این. گاهی وقتها این وجدان، نصف شبها به سراغ شیر فرهاد می رفت و او را به فکر کردن وا می داشت و از او می خواست که منصف باشد و از تفکرات شیطانی دوری کند. به یاد دارید که همیشه شیر فرهاد به او می گفت:
ها تو خواب نَ وَداری؟ ها تو کار و زندگی نَ وَداری؟ و ان گاه با یک ضربه اورا محو می کرد.
لابد می پرسید خوب حالا که چی؟ چی می خوای بگی؟ اینارو که خودمان هم می دانستیم.
ها الان براتون وَگووَم.
در جامعه ایران، در این دو سه دهه اخیر، این افعال به شکل بی سابقه ای کاربرد داشته است. توجه کنید: (لطفا با کمی تمرکز، سعی کنید با همان لحن و لهجه مورد استفاده در سریال، البته اگر هنوز یادتان مانده است، بخوانید. خیلی بهتر می شود.)

عبدالله شهبازی
عبدالله شهبازی: من زمان ی به سوس وان الزن، سردب یر مجله معتبر روشنفکر ی «Knack» که برا ی مصاحبه با من به خانه‌ام آمده بود و درباره بهائ یان پرس ید، گفتم که بهائ یت در ا یران هر چند فرقه‌ا ی غ یررسم ی است ول ی واقعاً بر بهائ یان ه یچ فشار ی وارد نم ی‌شود. آنان آزادند و دارا ی گورستان و محافل خودند. ه یچ بهائ ی ن یست که در طول سال‌ها ی پس از انقلاب صرفاً به دل یل تعلق به بهائ یت به زندان افتاده و محبوس یا اعدام شده باشد.
وجدان عبدالله شهبازی: ها عبدالله، گفتی بهاییان را به دلیل جاسوسی اعدام کردند؟ اخه دختر 17 ساله کِی و کجا جاسوسی یاد گرفت؟ پیر مرد 85 ساله در شهر یزد چه جاسوسی ای می کرد یا می تونست بکنه؟ ها اصلا در وسط کویر این همه جاسوس چه کارمی کردن؟ ان پیرزن و پیر مردی که توی نوک بیرجند به صندلی بستند و آتش زدند، چه جور جاسوسی می کردن؟
عبدالله: ها ای که مَ گفتم از افعال معکوس بید. منظورم این بید که اینها چون بهایی بیدند، ای بلاها سرشان امد. ای اقای سوس وان الزن هم خوب فهمید. حالا تو ا نفهمیدی، ای تقصیر از خودته.
وجدان عبدالله: ها توگفتی بهاییها آزادند و دارای گورستان و محافل خود هستند؟ پس ای گورستان نجف اباد و یزد که چند بار خراب کردند، به خاطر چی بید؟
عبدالله: ها ای منظورم ای بید که اینا بی جا کردن گورستان داشته باشند. اصلا بی جا می کنن که سرِ خود میرن می میرن. همین مردن این ها، خودش یه توطئه خارجی بید. اینا از بیت العدلشان دستور دارند که بمیرند .که بعد برن مرده هاشونو خاک کنن، بعد ما بریم قبراشونوخراب کنیم، بعد اینا برن به اقای حقوق بشر بگن، بعد برا اسلام و ما مشکل درست کنن. علی ای حال تحقیقات تاریخی م، ای جوری نشان داده.
مقامات قضایی
مقام قضایی: ابراهیم لطف اللهی، دانشجوی بازداشتی سنندجی، در زندان خودکشی کرد.
وجدان مقام قضایی: ها قضایی!! ها تو نگفتی مردم می پرسن که ای جوان چرا خود کشی کرد؟ ها چه جوری خودکشی کرد؟ ها چرا مامورای مراقبش را محاکمه نکردن؟ هر چی باشه اونا مسوول حفظ جان زندانی بیدن. بعدشم چرا جسدش شبانه دفن شد؟ ها یه نگاه به ای اگهی ترحیم ای جوون بنداز. دلت نمی سوزه؟ ها ای پدر و مادر داغ دیده، حتی نمی دونستن تو ای اگهی، علت مرگ رو چی بنویسن. دقت کن. نوشته: بر اثر........ خب معلومه که باورشون نمی شه که خودکشی باشه.
مقام قضایی: ها وجدان! بهت گفتم که خود کشی کرد منتها خود کشی چند رقم هس. یکیش هم ای جوریه. راستش ما حدس زدیم که ای زندانی، با توجه به سوابقی که داشته، خیلی مایله که خودکشی کنه. م خودم موقع بازجویی، اینو تو چشاش خوندم. اما همه می دونن و مسلمه که تو زندان، به ای راحتی کسی نمی تونه خود کشی کنه. ولی خب از اون جایی که ما موظفیم در حد مقدورات خود خواسته های زندانی ها رو بر اورده کنیم، لذا کمی به او کمک کردیم. بازم بگو ما به زندانیا نمی رسیم. اینم که می گی چرا جسدش شبانه دفن شد، ای از اسرار طبقه بندی شده هس که چند سال بعد حکمتش معلوم می شه و اصولا چیز مهمی هم نیس. اصلش همون چگونگی خود کشی بود که م خیلی روشن و منطقی و معقول، براتون تشریح کردم.
وجدان قضایی: ولی باور کردن اینها یه کمی سخته.

مقام قضایی: ها وجدان!! به گمانم تو هم هوس خودکشی کردی. ها م اینو از تو چشات می خونم. می خوای یه کمی کمکت کنم؟ اینجا همه چی هس. تعارف نکن.
وجدان قضایی: ها ابدا. راستش با توضیحات شما، هر چی فکرشو می کنم می بینم خیلی هم باور کردنش سخت نیس. ولی ای پدر و مادر و فامیل و دوستای ای جوون ناکام، چون خیلی حساس هستن نمی تونن این مسائل به ای واضحی رو درک کنن. من خودم موارد دیگه ای هم داشتم که می خواستم بپرسم. مث ماجرای کشته شدن خانم زهرا بنی یعقوب در استان همدان، ادامه بازداشت دانشجویان زندانی، حمله مجدد نیروهای انتظامی به کوی دانشگاه تهران، بد رفتاری و ضرب و شتم و تحقیر جوانان دختر و پسر در خیابانها، اخراج و یا بازنشستگی زود هنگام اساتید و بسیاری موارد دیگر. ولی با این صحبتهای تو، مخصوصا ای استدلال اخری، که خیلی محکم و متین و منطقی بید، کاملا قانع شدم. اصلا به من چه؟ تا حالا که نبیدم، حالام میرم که نباشم. شتر دیدی ندیدی.
مدیر کل حراست مرکزی
اقای مدیر خطاب به 81 دانشگاه و موسسات اموزش عالی:
احتراما به آگاهی می رساند بر اساس مصوبه شماره 1227/م/س مورخ 6/12/69 شورای عالی انقلاب فرهنگی و اعلام مراجع ذی صلاح امنیتی، اشخاص بهایی، چنانچه در حین ورود به دانشگاه و یا حین تحصیل مشخص گردد که بهایی هستند، می بایست از دانشگاه اخراج گردند. لذا ضروری است نسبت به جلوگیری از ادامه تحصیل یادشدگان موصوف، اقدام لازم را مبذول دارید و نتیجه را به این مرکز منعکس فرمایید.
وجدان اقای مدیر: ها مگه اعلام نشده بید که هیچ دانشجویی به خاطر مذهب خود از دانشگاه اخراج نشده و نمی شه. پ ای که تو نوشتی یعنی ی ی ی چه؟
اقای مدیر: ها تو از مسائل امنیتی هیچ چی ن وفهمی. ها ای از افعال معکوس بید.
وجدان اقای مدیر: ها ببینم اینا که تو نوشتی از افعال معکوس بید یا اونا که قبلا اعلام شده بید؟
اقای مدیر: ها وجدان! ها مث ای که تو تنت می خاره ها. اخه به تو چه؟ ها گفتم که ای خیلی پیچیده هس. ها ای بستگی داره. بعضی وقتا او معکوس بید بعضی وقتا ای معکوس بید. هر کجا لازم بشه. ولی الان نمی شه دقیقا گفت موقع کدومه.
مقام عالی رتبه
مقام: زمینه رشد این بهایی ها در سالهای اخیر نسبت به قبل کم شده است. حنای امثال فرقه ضاله دیگر رنگی ندارد چون فضا طوری است که اگر کسی بخواهد ساز دیگری بزند، خلاف جریان اب شنا کرده است(دکتر علی اکبر ولایتی /ضمیمه ایام ص 33)
وجدان مقام: ها مقام! ها تو که گفتی حنای اینا رنگی نداره. پس ای کارا و ای حرفا چیه؟
مقام: کدوم کارا؟ کدوم حرفا؟
وجدان: ها ای که امام جمعه سروستان گفته: //isna.ir/Main/NewsView.aspx?ID=News964789&Lang=P)) بهاییها بزرگترین خطر و تهدید برای سروستان هستند یا ای که حوزه علمیه قم دوره های رسمی تربیت مربی برای مبارزه با بهاییان ترتیب داده یا ای که آموزش و پرورش منطقه 14 استان تهران جمعی از دبیران الهیات را به قم اعزام می کنه تا در نشستی علمی شرکت کنن که محور بحث آن (//www.religions.ir/cont.php)آشنایی با بابیت و بهاییت است. یا ای که اگر مسوولان فرهنگی، فعالیت فرقه ضاله بهاییت را جدی نگیرند، خطر جوانان ما را تهدید می کند (ستار هدایت خواه عضو کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم). یا ای که ‏بهاییت یک جریان تهدید آمیز برای کشور است وجر یان بهائ یت اگرچه در دوران رژ یم سابق فعال یت گسترده در عرصه ها ی اقتصاد ی، س یاس ی و فرهنگ ی داشتند ‏اما در حال حاضر در حال رشد هستند//www.roozonline.com/archives/2007/11/post_4863.php) ) تهدیدات داخلی از نظر سپاه. و دهها توجه جدی و همه گیر دیگه.
مقامات: ها اینا همه افعال معکوس بیدند. بعضی ها شونم اقدامات معکوس بیدن.
وجدان مقامات: ها م که گیج شدم. نفهمیدم کدومشون معکوس بیدن کدومشون مستقیم. اقدامات معکوس دیگه چیه؟
مقامات: ها تو از اولش هم گیج بیدی. اصلا وجدانها همشون گیجن. هیچ چی ن و فهمن. وَ بین. اگه توی سازمان ملل باشیم، ای دومیا معکوسن. ولی تو جلسات تصمیم گیری مقامات، او اولیا معکوس بیدن. فهمیدی؟
وجدان: ها خب اینو فهمیدم. ولی ای که گفتی هر کی بخاد ساز دیگه ای بزنه بر خلاف جریان اب شنا کرده، ها ای یعنی ی ی ی چه؟ ما تا حالا همه جا شنیده بیدیم که همه می تونن در جهت اب شنا کنن و ای هنر نیس. بلکه هنر اینه که کسی برخلاف جریان اب شنا کنه، حالا تو می گی اینا نباید بر خلاف جریان اب شنا کنن؟ اصلا شما خودت در دوران انقلاب، چه جوری انقلاب کردی؟ در جهت جریان اب یا خلاف ان؟ یا یه وختی ای ور یه وخت دیگه او ور؟ ها؟ یه کم توضیح بده. آخه م که غریبه نیسم. نا سلامتی هر چی باشه م وجدان توام. باید ای چیزا رو بدونم. به کس دیگه که نمی گم.
مقامات: ها تو هیچ چی ن و فهمی. اصلا کی گفت تو وجدان م بشی؟ اصلا ای همه مدت تو کجا بیدی؟ ای اقای مدیر، خوب فهمیده بید. توهم تنت می خاره. الان خدمتت می رسم تا یه چیزایی رو بفهمی.
وجدان: ها م همین الان، همه چیزو فهمیدم. اصلا مساله به ای سادگی بید و م تا حالا نفهمیده بیدم؟ واقعا که ما وجدانا هیچ چی ن و فهمیم.
دادگاه انقلاب اسلامی مرکز، شعبه 1
دادگاه انقلاب: موسسین بیمارستان میثاقیه، از پیروان فرقه ضاله بهاییت هستند و این بیمارستان، یک مرکز عمده بهاییت و تبلیغات ضد اسلامی بود که با کسب درآمدهای هنگفت و نامشروع، کمکهای مالی متعددی به بیت العدل اسراییل نموده اند. اولین دانشکده بهایی رسمی را هم، تحت پوشش آموزشگاه عالی پرستاری تشکیل داده اند. اهمیت این دانشگاه برای تشکیلات بهایی به اندازه ای بود که سالیانه دو میلیون ریال بلاعوض به این بیمارستان پرداخت می نمود.
وجدان دادگاه: ها دادگاه! ها چطوری می شه که یه بیمارستان، انقدردرامدهنگفت داشته باشه که به اسراییل هم کمک کنه بعدش محتاج کمک سالی دویست هزار تومان محفل باشه؟ ها؟ بعدشم، ای درامد نامشروع که تو گفتی، ای یعنی ی ی چه؟ درامد یه بیمارستان چه جوری می شه که نامشروع باشه؟
دادگاه: ها همه اینا از افعال معکوس بیدن. تو اول باید چند واحد ادبیات گفتاری برره ای، پاس می کردی، بعد می رفتی وجدان می شدی. اونم وجدان یکی مث من. آقای دادگاه! اصلا من فکر کنم تو هم تنت می خاره. ها تو فکر کردی منم مث عبد الله و حسن هستم؟ به م میگن دادگاه. اصلا حالا که ای طور شد، یک حکم صادر می کنم که بر طبق اون، همه وجدانا تنشان می خاره. ها ای جوری بهتره. از شر تو هم راحت می شم. شبا هم راحت می خابم. البته م هر شب راحت می خابم چون تو خیلی کم پیدات می شه. ولی خب همی یکی دو سه دفه هم که توی هر سال، پیدات می شه، نباید باشه.
وجدان: ها م یکی که فهمیدم.
مسوول سایت ستاره سربی
مسوول سایت ستاره سربی: بهاییان خود را قوم برتر می دانند.
وجدان مسوول: ها ستاره! مگه م خودم با خودت توی کتاب این بهاییها نخوندیم که همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار؟ ها مگه تو همونجا یواشکی به م نگفتی ای حرف چقد قشنگه؟ په چطوری می گی اینا خودشان قوم برتر می دانند؟
مسوول سایت: ها تو هنوز معنی افعال معکوس را نفهمیدی؟
ماهنامه زمانه
زمانه: بهاییان با همه توان در خدمت صهیونیسم و زائده ان یعنی اسراییل اند و علاوه بر جمع آوری کمک مالی و ارسال ان به این رژیم، با ورود غیر قانونی و قاچاق کالاهای اسراییلی به داخل ایران، سعی می کنند اقتصاد رو به موت آن رژیم را شکوفا کنند.(ماهنامه زمانه /شماره 61/ص 36/پویا شکیبا)
وجدان زمانه: ها زمانه!! ها م کجا بیدم که تو اینارو نوشتی؟ ها فکرآبروی منو نکردی؟ اخه خودت خندت نمی گیره؟ بعدشم شنیدم گفتی که عینک اسراییلی وارد کرده اند. با ای بهانه یه تاجر بهایی روهم انداختن زندان. حالا به فرض هم که ای درست باشه، اخه اقتصاد رو به موت اسراییل، چه جوری با وارد کردن چار تا عینک، جون می گیره؟ بعدش مگه تو جاهای دیگه ننوشته بودی که ای بهاییها جاسوس هستن و از اسراییل پول می گیرن تا براشان جاسوسی بکنن؟ پ چرا حالا داری می گی که کمک مالی جمع می کردن و به اسراییل می فرستادن؟ اخه اینا چه جوری با هم جور در میاد؟ یعنی اونا پول می فرسن برا بهاییهای ایران که اینا دوباره برا اونا بفرسن؟ بازی بازیه؟ بغلی بگیره؟ ها؟ نکنه این جا هم از افعال معکوس استفاده شده؟
زمانه: ها وجدان!! ها ای سوال بید که تو کردی؟ ها تو هنوز نفهمیدی که زمانه اینجوریه؟ اصلا کی تا حالا شنیده که زمانه، وجدان داشته باشه؟ ها؟ وایسا بینم اصلا تو کی هستی؟ ها تو ا کجا پیدات شد؟
شینتو
وجدان شینتو: ها شینتو!! اول از همه بگو بینم ای اسم چی بید رو خودت گذاشتی؟مگه تو ژاپنی بیدی؟ ها همه منومسخره می کنن. ها می خواستی خارجکی باشی، خب می ذاشتی مثلا دیوید. یا راشل. ها بعدشم ای کار چی بید کردی؟ ها ای قلمِ ورداشتی و هر چی خواستی به بهانه طنز به همه گفتی؟ ها مگه م به تو نگفته بیدم که یه بهایی باید با همه مهربان باشه، همه رو دوست داشته باشه؟ ها اینا که تو گفتی لسان شفقت بید؟ اینا گفتار نرم بید؟ ها تو فکر می کنی اقای شهبازی و مدیر و مقام و مسوول وبقیه، از ای حرفای تو راضی هسن؟ ها مردم چی می گن؟ ها ممکنه خوشحال بشن که یکی حرف دلشونو زده، ولی از بهاییا انتظار ندارند که ای جوری بگن.
شینتو: ها یعنی تو میگی ای حرفا که م زدم دروغ بید؟ دانشجوها اخراج نشده بیدن؟ گورستان بهاییا خراب نشده بید؟ ابراهیم لطف اللهی خودکشی کرده بید؟ ها ای معلما و استادا و کارگرا که اخراج شده بیدن، کار درستی بیده؟ بهاییا قاتل بیدن؟ ها ؟ بگو. چرا لال شده بیدی؟

وجدان شینتو: ها نه. اینا که توگفتی درست بید. اما خب یه جور دیگه می گفتی که با ادبانه تر باشه.
شینتو: ها م کجا بی ادبی کردم؟
وجدان شینتو: ها اونجا که به وجدانا می گی شما هیچ چی ن و فهمین. ها ای یه توهین به وجدانا بید. ها ای حرف بید که تو زدی؟ یا بعضی قسمتها رو یه جوری گفتی که یعنی ای که وجدان نداری. اینا بی ادبی نیس؟ اونا هر کاری هم کرده باشن تو نباید ای جوری می گفتی.
شینتو: ها وجدان!! ها به تجربه ثابت شد که او حرف م درست بید که گفتم وجدانا هیچ چی ن و فهمن. چون همی الان معلوم شد که تو هم یکی از همونایی که هیچ چی ن و فهمی. ها ای که م به یه وجدان می گم تو هیچ چی ن و فهمی، ای واقعا از افعال معکوس بید. منظورم اینه که وجدانا می فهمن. اگاهند. ولی یه عواملی باعث می شه که مخفی باشن. یه وختایی می خوابن، گم می شن، نیستن، مریض می شن، ولی وختی میان و پی گیر قضایا می شن، واقعا درست عمل می کنن. در طول تاریخ، بیشترین سرزنشها را همین وجدانها شنیده اند و بیشترین سرزنشها را هم هما نها کرده اند. در همین ایران خیلی ها به خاطر همی وجدان بید که بیدار شدن و تمام کارای گذشته شان را جبران کردن. من اگه به مقام و مسوول و مدیرو بقیه ای حرفارو زدم، می خاستم که باعث ای بیداری بشم. چون معتقدم که همیشه امکان ای که وجدان وارد کار بشه وجود داره. حتی اگر در ظاهر غیر ممکن به نظر بیاد. ها مگه خودت همیشه نمی گفتی حسن خاتمه مجهوله ممکنه یکی در تمام عمرش کار بد بکنه، ولی واقعا انسان بدی نباشه. ها همی چند روز پیش بید که موثق شنیدم یکی از کسایی که خودش بهاییهای یکی از شهرها رو شکنجه کرده بید و حتی شخصا بهشون شلیک کرده بید، به زنش گفته بید که هر طور شده بستگان اینا رو پیدا کن و بهشون بگو منو ببخشن در حالی که ظاهرا اجباری هم برا ای کار نداشت. خب معلومه که ای وجدانش بیده که باعث ای کار شده. چه کسی واقعا از دل اقای عبدالله شهبازی خبر داره؟ ها خودت بارها به م نمی گفتی که چطوری می شه یه کسی مث ای اقای شهبازی، ای همه در احوال بهاییا مطالعه کرده باشه و بازم ای چیزا رو در باره شون بنویسه؟ خودت نگفتی مطمئنا در ته قلبش یه چیز دیگه هست که باید اونو پیدا کرد؟ همین مقامات قضایی دادگاه ها هم بالاخره ته قلبشون می دونن که ابراهیم لطف اللهی، خود کشی نکرده بید. و اگه ما سعی کنیم که به ای وجدانا کمی کمک کنیم، اووخت ای سوء تفاهمها از بین می ره.
وجدان شینتو: ها مثلا تو از کجا می دونی که ای جوون خود کشی نکرده بید؟ تو که برا بار اول بید اسمشو می شنیدی؟
شینتو: ها راست می گی ولی خب ای حداقل یه فرض منطقی بید. خب وختی برا ای فرض معقول، هیچ کدام از مقامات مسوول، هیچ دلیل قانع کننده ای نیاوردند که علت خود کشی را معلوم کنه یا علت دفن شبانه و غیره را، خب م ای احتمال رو خیلی قوی می دونم. ها ای وسط حرف م نپر. ها ای رشته از دست مَ در وَ ره. خلاصه همه سعی ما اینه که سوء تفاهم از بین وَره.
وجدان شینتو: ها شینتو!! ها اشک منو در اوردی. ها م یه کمی قانع شدم. ولی نه خیلی. هنوز یه چیزایی هست که م ن و فهمم.
شینتو: مثلا چی؟

وجدان شینتو: ها تو به م گفتی که م هیچ چی نَ وَ فهمم. بعدشم گفتی که ای که می گی وجدانا هیچ چی نَ وَ فهمن، واقعا از افعال معکوس بید. خب اینا رو که بذاریم کنار هم، معنیش می شه ای که مَ وَ فَهمم. ها ای چی می شه که همچی می شه؟
شینتو: ها وجدان!! ها نو ای چیزای فلسفی رو ا کجا بلد بیدی؟ ها شاعر گفته چون نیک نظر کرد پر خویش در ان دید ها ای از ماست که بر ماست. ها تو هم شدی مث بقیه وجدانا. ها شما فقط کارتون ای شده که ما رو گیر بندازید. ها م اولش که گفتم ای یه طنزه. ها صبر کن بینم، تو هم تنت می خاره؟ اصلا بذار تو چشات نگاه کنم. ها نکنه تو هم می خوای خود کشی کنی؟ ها می دونی ساعت چنده؟ ها تو خواب نداری؟
دوستان عزیز، تعداد زیادی از وجدانها، بنا به دلایلی، مصاحبه های خودشان را برای ما نفرستادند. قویا شایع شده که بسیاری از ان ها خودکشی کرده و اجساد انها را شبانه به خاک سپرده اند. منابع مستقل هنوز این خبر را تایید نکرده اند. در قسمت دوم این ویژه نامه، در جریان جدید ترین اخبار واصله قرار خواهید گرفت.

نظر خود را بنویسید


black humor

kaveh hassankhani
ارسال شده در : 1386/12/25

زیاد احساس راحتی با این نوع طنز نکردم بنظرم کمی سنگین آمد و یا اینکه امر نیاز به نوع دیگری از دفاع دارد نه این طنز سیاه.

طنز

Niki
ارسال شده در : 1386/12/5

ناروایی هاو ظلم را با طنز پاسخ دادن هنری تحسین انگیزاست انسان دوستی و طنز شینتو دو بیان حضرت بهاءالله را بخاطر می آورد: 1- مالک ملکوت بقا می فرماید باید جمیع مو علی الارض یه مثابهً ُگل خندان و مسرور مشاهده گردند )آیات الهی جلد 2 ص 330
2- هر امری که قلب را راحت نماید و بر بزرگی انسان بیفزاید و ناس را راضی دارد مقبول خواهد بود. (دریای دانش)

خیلی خوب بیدت

پیمان
ارسال شده در : 1386/12/4

شینتو جان . دستت درد نکنه . وجدان خودت از همه قویتر بود!