چندسالي است كه فرياد مسلمانان عزيزدراعتراض به انتشارچندكاريكاتورازحضرت محمّد(ص) درغرب، به عنان آسمان بلند است. امّا آيا مي توان باوركرد كه قليلي ازهمين معترضين درايران عزيزمان، همين عمل شنيع رادربارهء مقدسات ديانت بهائي مرتكب شوند!

اگربه وبلاگ بهائیت در گذر زمان و تصویر [1]مراجعه فرمائيد، مشاهده مي كنيد كه تاحال هفده موردكاريكاتوردرتوهين به ديانت بابي وبهائي ارائه داده استكه بسي موهن ترازمواردمشابه ارائه شده برضدّ اسلام است! تأسف آورترآن كه بعضي سايت ها ونشريات ديگرنيزكاريكاتورهاي مشابه را عيناً ازوبلاگ مزبوركپي كرده اند.[2] مؤسس وبلاگ مزبوردربارهء علت تأسيس آن درهمان آدرس ازجمله چنين مي نويسد :

هدف از راه اندازی این وبلاگ بررسی تاریخچه بهائیت برای افرادی است که وقت زیادی برای خواندن مطالب طولانی ندارند.موارد ذکر شده در این وبلاگ دقیقا از مدارک بهائی و بیان تاریخ بهائیت از زبان خود آنان است.استفاده از کاریکاتور برای فهماندن بهتر مطالب برای افرادی است که حوصله مطالعه مطالب پرحجم و کتب قطور را ندارند. طنز با هزل و هجو فرق دارد. زبان طنز زبان بهتر فهماندن مطلب با لطافت خاص خود است. رهبران بهائیت هرگز دارای مقام الهی و آسمانی نبوده بلکه افرادی دروغگو، دورو، شیَاد و وابسته به اجانب و بیگانگان بوده و با ادعاهای متناقض، عده ای از مردم نا آگاه را به ورطه گمراهی کشانیده اند. بهائیت نه تنها یک دین و مذهب آسمانی نیست بلکه فرقه ای انحرافی بوده و تعلیمات آن در جهت خلاف تعالیم اسلام می باشد و به فتوای تمام علمای شیعه و سنی یک فرقه ارتدادی و ضد اسلامی است.

سبحان الله! آيا نامهربانان بي انصافي كه براي توجيه بغض وتوهين هاي خود چنين استدلال كرده اند، همين استدلال را ازناشرين كاريكاتورها وفيلم هاي ضداسلامي همچون فيلم فتنه مي پذيرند؟! آنها هم مشابه همين ادعا را كلمه به كلمه وجمله به جمله دربارهء اسلام عزيزدارند! چرا كاريكاتورهاي آنان را طنزحساب نكرده، هزل وهجودانسته اند، امّا كاريكاتورهاي موهن ضدبهائي را طنزبه حساب آورده اند؟! ازاين گذشته ، آيا كاربرد همان طنزرا دربارهء حضرت رسول(ص) مجازمي دانند كه دربارهء حضرت باب وحضرت بهاءالله وحضرت عبدالبهاء مجازدانسته اند؟! ازكاريكاتورهائي كه جزهجووهزل وتوهين نيست گذشته، آيا ملاحظه نمي كنند كه كلمات خود ايشان ادعايشان راتكذيب مي كند؟! أستغفِرُالله،دروغگو، دورو، شیَاد ومنحرف ناميدن شارع ديانت بهائي، هزل وهجو نيست؟!

مگرقران مجيد نفرموده است كه حتي به مشركين وكفاردشنام ندهيد تا چه رسد به امثال بهائياني كه موحّدند ومؤيّد اسلام وسايراديان؟! وَ لا تَسُبّوا الّذينَ يَدعونَ مِن دون ِ اللهِ فَيَسُبّوا اللهَ عَدواً بِغَيرِ عِلم ٍ... [3][6] ( ايمان نداردكسي كه حيا ندارد). ( به كساني كه غيرخدارامي خوانند دشنام مدهيد تا مبادا آنها نيز ازروي دشمني وجهالت خدارادشنام دهند...). مگرحضرت صادق(ع) نفرموده است: اَلبَذاءُ مِن َ الجَفاءِ وَ الجَفاءُ فِي النّار[4]( بدزباني وفحاشي ازجفاكاري است وجفاكاري درآتش است)؟! مگرامام باقر(ع) نفرموده است: اِنَّ اللهَ يُبغِضُ الفاحِش َ المُتَفَحِّشَ؟. آيامي توانكساني راكه چنين بي انصافند وازصراط حيا بدورافتاده اند، مسلمان ومؤمن حقيقي پيرورسول اكرم(ص) ناميد؟! امام صادق پاسخ فرموده اند كه : لا ايمان َ لِمَن لا حَياءَ لَهُ

امثال بي انصافان فوق الذكر كاررا به جائي رسانده اند كه حتّي غيربهائياني ازجمله آقاي آرش نراقي درحقشان چنين منصفانه نوشته اند [7] :

من نمی فهمم چرا ما که تا این حدّ از اهانت دیگران به مقدّسات خود برمی آشوبیم، براحتی و بی محابا مقدسات دیگران را با زشتترین عبارات به سُخره می گیریم، و مطلقاً این کار را وقتی از جانب ما انجام می شود ناروا نمی دانیم؟ ... خوبست یک بار نوشته ها و سخنان علمای ما را درباره ی بزرگان آیین بهائیّت بخوانید تا ببینید بسیاری از این کسانی که امروزه از اهانت به مقدّسات برآشفته اند، چگونه حرمت مقدّسات دیگران را رعایت می کنند.  

وانتشاراين همه كتب ورسائل ومقالات ردّيه وانتشاركاريكاتورهاي موهن عليه ديانت بهائي درحالي است كه نه تنها بهائيان كوچك ترين توهيني به ساحت اسلام عزيز نكرده اند، بلكه كتب وآثاروحياني بهائي پراست ازتأئيد وتجليل وتقديس اين آئين آسماني وحضرت محمّد(ص)! نكند نامهربانان چون مي دانند بهائيان خداپرست اند وبه خداوند واسلام بي احترامي وفحّاشي نمي كنند، به خوداجازه داده اند بهائيان رامشمول مفادآيهء مزبورسورهء انعام ندانسته، به مقدّسات ديني آنان كه سواي خودمسلمين عزيز،تنها مُثبت ِ آئين اسلام اند، توهين كنند! آيا بهائيان حتماً بايد چون مشركين مكّه مي بودند تا حكم منع فحاشي به آنان درآيهء مزبوردرحقشان صادق آيد؟! آيا مجوّز ارائهء كاريكاتورهاي موهن مزبورعليه ديانت بهائي همين توهّم بوده است؟! آيا آيهء مزبوربه اين معني نيست كه وقتي مشركين رانبايد فحش داد، به طريق اولي به موحّدين ومؤمنين نيزنبايدفحّاشي نمود؟! سبحان الله، چه مي توان گفت!

يا نكند چون بيش ازيك قرن ونيم است نتوانسته اند جلوي قوّت ونفوذ وتأثيروشمول ِ الهي ِ آيات وحياني وتعاليم ربّاني آئين بهائي را درافكاروقلوب جهانيان بگيرند ولذا نمي توانند به مصداق آيهء شريفهء اِنَّ الباطِلَ كانَ زَهوقاً ،باطل ورفتني اش قلمداد كنند ، دراين خيال اند كه بهائيان را نيزچون خود، به ميدان فحّاشي وتفحّش كشانند تا بهانه به دست آورند وايشان راضدّ اسلام جلوه دهند وبه اين ترتيب هموطنان عزيزرا عليه آنان تحريك نموده، جلوي كنجكاوي واقبال مشهود ايشان نسبت به ديانت جديد بهائي را نيزبگيرند![8] امّا حاشا كه اين حيله نيزكارگرافتد! چه كه 165 سال است ديركرده اند و به ارادهء الهي وبرخلاف اميال ايشان كارازكارگذشته است! حضرت بهاءالله ، موعود همهء اديان، طبق بشارات كتب مقدسهء قبل آشكار شده اند وحقايق اديان الهي وازجمله اسلام عزيزرا دربهاري روحاني زنده نموده واراده فرموده اند جهان راازجنگ وكينه ونفاق برهانند وبه محبت واتحادو وحدت وعده داده شده دركتب آسماني برسانند.

نامهربانان بي انصاف بهتراست بجاي نوشتن رديّه وانتشاركاريكاتورهاي توهين آميزعليه ديانت بهائي، به اين فكركنند كه آيا حقيقتاً حضرت رسول اكرم روحي لمظلوميّته الفدا [9]Golden Rule) در همهء اديان وازجمله اسلام عزيزمورد تاكيد قرارگرفته است كه هم حاكي ازمنشأ واحد آنهاست، وهم محك وملاك عدل وانصاف و سردفترصفات وكمالات عاليهء انسان . شايسته است هريك ازما،ازهرآئين ومذهب وعقيده ونژادوكشوري، خود را با اين ملاك جليل بسنجيم تا دريابيم كه خالق ما وهمنوعانمان ازما راضي هستند يا نه.آن وقت هركس خودمي داند كه چه بايد وچه شايد. قانون مزبوردربعضي اديان چنين مذكورگشته : كه مدعي محبتش هستند،ازايشان ونيّات واقوال واعمالشان راضي هستند! براي يافتن پاسخ به اين سؤال، برادرانه وخاضعانه ودوستانه خدمتشان عرض مي شود كه قانوني زرّين و طلائي (

در آئين هندويي :

و اين است جامع وظائف : با ديگران چنان عمل مكن كه اگر با خودت عمل شود، آزرده گردي. [10] 

در آئين بودائي :

ديگران را ميازار با آنچه خودت را دردمند مي سازد[11] 

در ديانت يهودي :

آنچه در نظرت نفرت انگيز است، به همنوعانت عمل مكن. اين است كل قانون كه همه چيز جز آن تفسير است [12] 

در ديانت زرتشتي:

 آن سرشتي نيك است كه با ديگران رفتار نكند آنچه را كه براي خودش پسنديده نيست [13] 

در ديانت مسيحي :

هر آنچه را كه دوست مي داري مردمان نسبت به تو انجام دهند، تو در مورد آنان انجام بده؛ زيرا اين قانون و پند رسولان است [14] 

 در ديانت اسلام :

 هيچ يك از شما مؤمن نخواهد بود مگر آنكه براي برادرش بخواهد آنچه را براي خود مي خواهد [15]

در ديانت بهائي :

آنچه را براي خود نمي پسندد، بر ديگري روا ندارد [16] 

[1] كپي عربي تهيه شده ازاين وبلاگ رانيزبا كاريكاتورهاي مشابه، دراين آدرس ببينيد: //www.albahaiyah.blogfa.com/ . همچنين براي ملاحظهء موردي ديگرازميزان توهين و بي حيائي رجوع كنيد به: //www.crazybahaullah.blogfa.com/

[2] ازجمله ماهنامهء فرهنگي،اجتماعي،اقتصادي،اطلاع رساني تدبيرفردا درشمارهء اوّل تا سوّم خود،مورّخ مهروآبان وآذرودي 1386،چنين نموده است.(صاحب امتياز ومديرمسؤول: علي اسدي؛ نشاني: تبريز،اول خيابان عبّاسي، روبه روي داروخانهء فربود، پلاك450،طبقهءدوم. آدرس اينترنتي: www.tadbirfarda.comیادداشت های كینیاز دالگوروكی سفیر روس استفاده كرده كه مربوط به گذشتهء دور(سال 1322ه. ش.) مي باشد وجعلي ودروغ بودن آن را نويسندگاني همچون عباس اقبال آشتياني، مجتبي مينوي، فريدون آدميت،و كسروي اثبات كرده اند!      ) جالب آن كه تدبيرفردا كه مقالهء مذكوردرسه شمارهء فوق الذكررا براي جلوگيري ازخطررشدديانت بهائي درآينده، به نقل ازسايت بهائيت درايران چاپ كرده، ازمطالب رديهء 

[3] سورهءانعام، آيهء107.

[4] كتاب اصول كافي، جلد4، ص17.

[5] همان،جلد4،ص15.

[6] همان، جلد3،ص166.

[7]//www.uweb.ucsb.edu/~anaraghi/discussion_f.htm

[8] چنان كه درهمين ماه اخير، سعي نمودند بهائيان را موافق نشرفيلم فتنه قلمداد نمايند، و بالاترازآن ناجوانمردانه وغيرمتقيانه كوشيدند حادثهء كانون رهپويان وصال را به پاي بهائيان بنويسند! براي اثبات پوچي چنين تهمت ها وافترائاتي ازجمله رجوع فرمائيد به مقالهء آيا اسلام موافق تروريسم وخشونت است؟ مندرج درآدرس زير:

//www.noghtenazar.org/content/view/465/141/

[9] مظلوميت حضرتش ازجمله به اين خاطراست كه نه تنها دشمنان اسلام چهرهء آسماني ايشان را استغفرالله بد تصويرنموده اند، بلكه ازآن بدتروجود معدود نامهربانان بي انصافي است كه با انتساب ظاهري به آئين ايشان، آن مي گويندوآن مي كنند كه روح ملكوتي آن حضرت ازآن بيزاروبركناراست.

[10] ترجمه از ماهابهاراتا ،به نقل ازجزوهء خانوادهء موفق، ص169.

[11] ترجمه ازاودانا وارگا، به نقل ازهمان جزوه.

[12] ترجمه ازتَلمود، به نقل ازهمان جزوه.

[13] ترجمه ازداديستان دينيك، به نقل ازهمان جزوه.

[14] ترجمه ازانجيل متي ، به نقل ازهمان جزوه.

[15]  (ترجمه ازحديث، به نقل ازهمان جزوه.

[16] كتاب مستطاب ايقان، ص150، به نقل ازهمان جزوه.