سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
ویژگیهای روندهای توسعهء مدرن
در جستجوی چارچوبی برای یک مدل "توسعهء متوازن"
تطور اجتماعی
وقتی به روندهای توسعه در سراسر تاریخ نظر می کنیم پدیدهء خیلی جالبی می بینیم. در نقاط معینی از زمان، تقریباً هر هزار سال یا در این حدود، یک پیشرفت عظیم در دانش، اکتشافات، عقاید و تمدن انسانی روی می دهد. این جهشهای عظیم به جلو معمولاً فعالیتهای اقتصادی را تقویت و تحریک می کنند و تغییر عمده ای را در زندگی افراد و روش ارتباط انسانها با یکدیگر و با محیطشان آغاز می نمایند.
نمونه هایی از این نقاط برجستهء تاریخی عبارتند از ایجاد خانواده، تشکیل قبیله، ظهور دولت-شهر، تأسیس ملت، و به عنوان یک پیشرفت طبیعی، فرایند جهانی شدن که ما اکنون آن را تجربه می کنیم. این تغییر در روش عملکرد تمدن به تدریج و در مدت زمانی طولانی رخ می دهد. به اوج عظمت و سالهای طلایی شکوفایی خود می رسد و به دنبال آن به آهستگی تنزل می کند که نشانهء نیاز به تجدید افکار، تعهد به بسط روابط و راههای تازه ای برای انجام کارهاست. آیا این فرایند شما را به یاد عملکرد جهان طبیعت نمی اندازد؟
فرد و جامعه
به نظر می رسد که در این فرایند توسعه و پیشرفت تمدن مفهوم بسیار مهمی فکر انسان را به خود مشغول کرده است – آزادی و توانایی فرد برای انتخاب. آزادی موضوع مباحثات زیادی بوده است و میلیونها انسان در جنگها و نزاعهایی برای تحقق آن از دست رفته اند. در عین حال بعضی افراد تأکید بسیاری بر اهمیت جامعه و مسؤولیت اجتماعی داشته اند. خط مشی های ایدئولوژیکی و نظریه های عمده ای بر انتخاب میان آزادی فردی یا رفاه اجتماعی مبتنی بوده اند. سرمایه داری و سوسیالیزم به عنوان دو مکتب متمایز فکری ظاهر شده اند؛ هریک از آن دو کاملاً بر یک خط مشی عملی و فعالیت اقتصادی تمرکز کرده اند. هنوز بسیاری از ملتها می کوشند که به یکی از این دو وفادار بمانند. تنگنای انتخاب میان سرمایه داری و سوسیالیزم جریان تاریخ و دیدگاه افراد دربارهء فرایند رشد و بلوغ را عوض کرده است.
سؤال اینجاست: چرا لازم است که یکی از این دو نظریه را انتخاب کنیم؟ مثل این است که به یک نفر بگوییم سیب می خواهی یا پرتقال. بدیهی است که فرد می تواند به طرق گوناگونی پاسخ دهد و بسته به خلاقیت و درک او طیف وسیعی از پاسخها می تواند وجود داشته باشد، از "هیچکدام" گرفته تا سالاد میوه یا اجزاء دیگر. یک راه حل که اکنون در جریان است اقتصاد بازاری سوسیالیستی چین است.
افکار جزمی در مقابل نسبی
اندیشهء "تفکر جزمی" یا دیدن چیزها به صورت خوب یا بد، سیاه یا سفید، کاپیتالیست یا کومونیست، یا آنطور که بعضی آن را مفاهیم "دقیقاً تعریف شده" می نامند در مرکز فلسفهء مدرن توسعه جاگرفته است و جذابیت جهانی دارد زیرا ظاهراً موفقیت بسیاری از ملل بر این مقدمه بنا شده است. در نگاه اول این فکر فوق العاده ای به نظر می رسد که در عصر تکنولوژیهای پیچیده و انتخابهای نامحدود که در مقابل ما قرار دارد زندگی را آسانتر می سازد. اما تأمل عمیقتر، اهمیت نقش افراد را در این فرایند تصمیم گیری آشکار می سازد و نشان می دهد که فردگرایی در مرکز این مفهوم قرار دارد. در مقابل، "افکار نسبی" و تفکر بر حسب روابط، که اساس بسیاری از فرهنگهای قدیمی است، تأکید را بر حساس بودن نسبت به دیگران و رفتار اخلاقی قرار می دهد. افکار نسبی خوب را در بد و بد را در خوب می بینند. در مدل یین و یانگ یک خال سفید در نیمهء سیاه و یک خال سیاه در نیمهء سفید وجود دارد. این فکر وجود دارد که دائماً رابطه ای شکل می گیرد مثل یک ازدواج موفق. به نظر می رسد که نیاز ما به هماهنگی اجتماعی در این دوران هرج و مرج مستلزم آن است که این مکتب فکری در برنامه ریزی و روشهای توسعه به اندیشهء مسلط تبدیل شود. اما در واقعیت، در اقتصاد جهانی امروز قدرت برتر از آن فردی است که تحت انگیزش منفعت شخصی خود قرار دارد . در نتیجهء این رویکرد تکه تکه، هیأت جهانی انسانیت پاره پاره شده است چون افراد آن را به جهات مختلف می کشند و فشار مصرف بیش از حد منابع طبیعی به میزانی فاجعه آمیز می رسد.
آزمون و خطا
یقیناً ماهیت هرج و مرج آمیز توسعه در دوران مدرن، چنانکه از زوایای گوناگون دیده می شود، ماهیت آزمون و خطایی بررسی و کاربرد ما را از دانش تأیید می کند. قطعاً هدایت و هشدارهای متفکران بزرگ دوران ما در مورد توجه به اتحاد مورد غفلت قرار گرفته است. ما با روحیهء کارآفرینانه و فردگرایانهء خود با سرعت سرسام آوری در یک مسیر پیش می رویم تا اینکه اشتباه وحشتناکی رخ می دهد که ما را با خطر بزرگی مواجه می کند و یک مسألهء ایمنی عمومی یا سلامت محیط به مخاطره می افتد. حتی در آن هنگام هم ما عمل خود را توجیه می کنیم و می کوشیم تا با تکنولوژی دیگری به مبارزه با علائم ظاهری این وضعیت بپردازیم. متأسفانه اغلب این آسیب برگشت ناپذیر است. در اینجا مناسب است خاطر نشان سازیم که هدف این مجموعه مقالات که بر اثرات توسعهء اقتصادی بر روابط انسانی و توازن اجتماعی تأمل می نمایند هنوز حتی شروع هم نشده است. ما آنچنان در بعضی الگوهای توسعهء صنعتی گرفتار شده ایم که حتی وقتی اثرات جانبی وخیم اعمالمان را می توان به وضوح نشان داد، تقریباً همیشه غیر ممکن است که جریان را برعکس یا متوقف کنیم چون به معنای ورشکستگی سازمان خواهد بود.
نتایج ضمنی جهانی روندهای توسعه
در سطح جهانی، ما در تلاشهای خود برای رسیدن به سطوح بالاتری از ثروت و توسعهء بیشتر نواحی قبلاً توسعه یافته با تنگناهای اخلاقی مواجهیم زیرا مشاهده می کنیم که بخش بزرگی از افراد سیارهء ما به سختی تلاش می کنند تا به نیازهای اساسی مثل آب تمیز، سرپناه مناسب یا حتی غذای کافی دست یابند. مفهوم اشباع سرمایه گذاری در "نقاط داغ تجاری" یک عنصر طبیعی مدل "عرضه و تقاضا" است. اما با ادامه دادن این مسیر ما خطر افزایش سطح آلودگی و تراکم جمعیت این مراکز فعالیت اقتصادی را می پذیریم. همچنین این روند باعث می شود که منابع انسانی در جستجوی کار و ثروت از مناطق روستایی به "شهر بزرگ" جذب شوند و اغلب در "گتو"های این کلانشهرهای عمده در شرایطی زیر استاندارد زندگی کنند. در روشهای مدرن توسعه که اکثر کشورهای جهان اتخاذ کرده اند مسائلی قابل تأمل وجود دارد. دربارهء اینکه چگونه می توانیم در اقتصاد جهانی جلوه ای از توازن به وجود آوریم جای بحث و مشورت فراوان است. در این ضمن نابرابری ادامه می یابد چون نمی توانیم درک کنیم که هیأت انسانی جهانی بسیار به هم وابسته است و آنچه برای یک سلول رخ می دهد به همه منتقل می شود.
در مقالهء بعد به بررسی مدلهای اقتصادی می پردازیم که در نتیجهء تکنولوژیهای جدید و پیشرفت علوم ظاهر شده اند.
نظر خود را بنویسید
این قسمت دوم مقا
شکیباارسال شده در : 1387/3/22
این قسمت دوم مقاله است، اما اشتباهاً قسمت اول نوشته شده، لطفاً اصلاح بفرمایید.