سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
این مقاله كه هشت ستون یا یك صفحه كامل آن سند نامه را به خود اختصاص داده است نویسنده محترم سعی نموده اند كه با مراجعه به كتابهای ردیه گوناگونی كه در آخر مقاله خود اسامی آنها را نوشته اند شرحی جامع در مورد بابیت و بهائیت مرقوم فرمایند ولی از آنجائی كه مستندات ایشان كتب ردیه بوده است بعضی اشتباهات در آن مشاهده می شود كه ذیلأ به مقداری از آنان اشاره می شود .
ایشان اعتقاد دارند كه پیدایش بابیت و بهائیت توسط سیاستمداران بوده و قصد آنان از این كار ایجاد تفرقه در مكتب ایدئولوژی شیعه است ولی دلائلی در این مورد ارائه نفرمودند سپس بحثی در مورد عقاید شیخ احمد احسائی و سید كاظم رشتی نموده و مرقوم فرمودند كه در «بعد از شیخ احمد احسائی شاگردش با ادعای قریه ظاهره به هر سوالی پاسخ می داد كه اراجیف آن در دو كتاب بهائیت در ایران نوشته دكتر سعید زاهدانی (ص89 و ص92 )موجود است».
شیخ احمد احسائی و سید كاظم رشتی را بهائیان مبشرین حضرت باب می دانند ولی عقاید آنها را جز عقاید خود نمی دانند یعنی هر چه آنها گفته اند را جز عقاید خود نمی شمارند. بنا براین اگر در بیانات این دو عالم محترم مطالب نامفهومی هم باشد به خود آنها مربوط است سپس بحثی در مورد حضرت باب عنوان نموده اند كه از جمله در آنجا اشاره می كنند كه « ... او با تدوین كتاب بیان علاوه بر انكار اصول دین مبین اسلام مردم را به فروعاتی دعوت كرد ...» تا آنجا كه آثار حضرت باب نشان می دهد ایشان هیچ گاه اصول دین مبین اسلام را انكار نكرده اند. برای مطالعه بیشتر و بهتر در مورد زندگانی و عقاید حضرت باب ایشان را به مطالعه كتاب «حضرت باب» تالیف دكتر نصرت الله محمد حسینی دعوت می كنیم كه در روی سایت اینترنتی كتابخانه مراجع و آثار بهائی موجود و دسترسی به آن بسیار آسان است. در این كتاب دكتر محمد حسینی كلیه مراجع دوست و دشمن را برسی نموده و حاصل آن را در كتاب خود كه بیش از هزار صفحه است نقل نموده است.
سپس شرحی در مورد بعضی مطالب كتب بهائی عنوان نموده اند از جمله در مورد دعاوی الوهیت و ربوبیت كه همیشه مورد اعتراض غیر بهائیان بوده است چند فقره ذكر نموده اند. حضرت بها الله در بعضی از الواح و آثار مبارك خودشان از جمله لوح خطاب به شیخ محمد تقی نجفی در این مورد می فرما یند:
« ... آن جناب یا غیر گفته سوره توحید را ترجمه نمایند تا نزد كل معلوم و مبرهن گردد كه حق لم یلد و لم یولد است و با بی ها به ربوبیت و الوهیت قائلند. یا شیخ این مقام مقام فنای از نفس و بقای با لله است و این كلمه اگر ذكر شده مدل بر نیستی بحت بات است. این مقام لا املك لنفسی نفعأ و لا ضرأ و لا حیاتأ و لا نشورأ است. یا شیخ علمای عصر در تجلیات سدره بیان لابن عمران در طور عرفان چه می گویند آن حضرت كلمه را از سدره اصغاء نمود و قبول فرمود ... یا شیخ نفحات وحی از دونش ممتاز و بیان الهی ما بین كتب به مثابه آفتاب مشرق و لائح طوبی لمن وجد وعرف و قال لك الحمد یا مقصود العالم و لك الشكر یا محبوب افئده المخلصین. مقصود از ذكر الوهیت و ربوبیت را عباد ملتفت نشده اند چه اگر بیابند از مقام خود قیام كنند وبه كلمه تبنا الی الله ناطق گردند. حضرت خاتم روح ما سواه فداه می فرما ید لنا مع الله حالات نحن فیها هو و هو نحن و هو هو و نحن نحن از این مقام هم گذشته چرا مقامات دیكر را كه از قلم ابهی نازل ذكر ننموده اند. لسان مظلوم در اكثری از ایام و لیالی به این كلمات عالیات ناطق : الهی الهی اشهد بوحدانیتك و فردانیتك و بانك انت الله لا اله الا انت لم تزل كنت مقدسا عن ذكر دونك و ثناء غیرك و لا تزال تكون بمثل ما قد كنت من قبل و من بعد. اسئلك یا مالك القدم بالاسم الاعظم و بتجلیات نیر ظهورك فی طور البیان و بامواج بحر علمك فی الامكان ان تؤیدنی علی ما یقربنی الیك و یقطعنی عن دونك و عزتك یا اله الكائنات و مقصود الممكنات احب ان اضع وجهی علی كل بقعه من بقاع ارضك لعله یتشرف بمقام تشرف بقدوم اولیائك. لعمرالله اوهام عباد را از افق ایقان محروم نموده و ظنون از رحیق مختوم منع كرده. براستی می گویم و لوجه الله می گویم این عبد و این مظلوم شرم دارد خود را به هستی و وجود نسبت دهد تا چه رسد به مقامات فوق آن . انسان بصیر هر هنگام بر ارض مشی می نماید خود را خجل مشاهده می كند چه كه به یقین مبین می داند كه علت نعمت و ثروت و عزت و علو و سمو و اقتدار او باذن الله ارضی است كه تحت جمیع اقدام عالم است و نفسی كه به این مقام آگاه شد البته از نخوت و كبر و غرور مقدس و مبرا است. آنچه گفته شد من عندالله بوده انه شهد و یشهد و هو العلیم الخبیر. از حق آذان واعیه و ابصار حدیده و صدور منشرحه و قلوب مقبله مسئلت نمائید شاید عباد مقصود را بیابند و به شطر دوست توجه نمایند ... » (ص31الی34)
سپس تحت عنوان برخی از احكام بها ئیان مطالبی ذكر فرمودهاند كه توضیحی در مورد بعضی از آنها ذكر میشود.
1- در مورد زنا كه ذكر شده است باید عرض شود كه در امر بهائی زنا جزء محرمات است و فرد بهائی نباید چنین عملی را مرتكب شود و این مطلب مورد توجه فرد بهائی است نه اینكه حكم آن چگونه است و چطور میشود برای انجام آن راه شرعی پیدا كرد. در كتاب مستطاب اقدس می فرماین : «قد حرم علیكم القتل والزنا» و در توضیح آیه حضرت عبد البهاء میفرمایند قوله تعالی: «در الواح الهیه در مسأ له فحشا به قدری زجر و عتاب و عقاب مذكور كه به حد حصر نیاید كه شخص مرتكب فحشا از درگاه احدیت مترود و مردود و در نزد یاران مذموم و در نزد عموم بشر مرذول حتی در بعضی كلمات بیان خسران مبین و محرومیت ابدی است.»
و نیز میفرمایند «اهل بها باید مظاهر عصمت و عفت عظمی باشند» در نصوص الهیه مرقوم و مضمون آیه به فارسی چنین است كه اگر ربات حجال به ابدع جمال بر ایشان بگذرند ابدأ نظرشان به آن سمت نیفتد. مقصد این است كه تنزیه و تقدیس از اعظم خصائص اهل بها است. ورقات موقنه مطمئنه باید در كمال تنزیه و تقدیس و عفت و عصمت و ستر و حجاب و حیا مشهور آفاق گردند تا كل بر پاكی و طهارت و كمالات عفتیه ایشان شهادت دهند زیرا ذره ایی از عصمت اعظم از صد هزار سا ل عبادت و دریای معرفت است.» (گنجینه حدود و احكام ص298-300)
2- مرقوم فرموده اند «ازدواج با محارم در این آیین مگر با زن پدر منع نشده است.»
كه صحیح نمی باشد و در امر بهائی به فرموده حضرت عبد البها ازدواج با جنس بعید توصیه شده قوله تعالی: «در ازدواج حكمت الهیه چنان اقتضا می نماید كه از جنس بعید باشد یعنی بین زوجین هر چه بعد بیشتر سلاله قویتر و خوش سیما تر و صحت و عافیت بهتر گردد و این در فن طب مسلم و محقق است و احكام طبیه مشروع و عمل به موجب آن منصوص و فرض لهذا تا تواند انسان باید خویشی به جنس بعید نماید.»
و در مورد مسأله مورد نظر ایشان حضرت عبدالبها می فرمایند :
«در خصوص حرمت نكاح پسر به زوجات پدر مرقوم نموده بودید صراحت این حكم دلیل بر اباحت دیگران نه. مثلأ در قران می فرماید حرمت علیكم المیته و الدم ولحم الخذیر این دلیل بر آن نیست كه خمر حرام نه. انتهی» (گنجینه حدود و احكام ص 187-84)
تعیین طبقات محرمه نیز با بیت العدل اعظم الهی است.
3- مرقوم فرمودند زن میتواند در صورت بچه نداشتن از شوهر خود با مرد دیگری همبستر گردد و از او بچه دار شود چرا كه آنچه كه حلال و جایز است بچه دار شدن است!
كه صحیح نمی باشد و توضیح این مطلب لازم است كه در كتاب بیان كلمه اقتران به جای ازدواج و نكاح ذكر شده و چنانچه دو نفر ازدواج نمودند و صاحب اولاد نشدند می توانند شرعأ از یكدیگر جدا شده و با شخص دیگری ازدواج كنند و در مورد احكام بهائی نیز گفتنی است كه آنچه حضرت بها الله در كتاب اقدس ذكر فرموده اند توسط حضرت عبد البها و حضرت ولی امرالله تبیین شده كه آنها سند است یعنی آخرین تبیین باید در نظر گرفته شود نه استنباط فردی آنطور كه در اسلام فقها عمل می كنند و احكام بهائی در كتاب گنجینه حدود و احكام تألیف مرحوم اشراق خاوری به صورت فوق جمع آوری شده است و برای مطالعه احكام بهائی باید به این كتاب مراجعه كرد. و در مورد كتاب بیان هم باید دانست كه بیان مبارك حضرت عبدالبهاء كه ذیلأ نقل میشود دستور بهائیان است. قوله تعالی: «اما كتاب بیان به كتاب اقدس منسوخ است و احكامش غیر معمول مگر احكامی كه در كتاب اقدس تكرار بیان و تأكید شده و ما دون آن احكام موكده در كتاب اقدس به اهل بیان تعلق دارد به ما تعلقی ندارد ما مكلف به احكام كتاب اقدس هستیم .» (مكاتیب جلد 4 ص 31)
4- مرقوم فرموده اند: «...بهائیان میكوشیدند تا حتی الامكان تألیفات باب و بها و نیز عقاید و احکام خود را از دیدگان عوام و خواص پوشیده دارند و حتی اگر برخی از كتابهای خود را در دست دیگری ببینند مانند كتاب بیان و ایقان آن را به هر قیمت از دست او خارج می كنند.»
این مطلب نیز صحیح نیست و كتب و آثار زیادی از طلعات مقدسه بهائی و تألیفات دانشمندان بهائی در اینترنت در سایت مخصوصی كه در خاتمه ذكر خواهد شد در دسترس همه اهل عالم است .
5- ذكر فرموده اند كه: «(بهائیان) در بعضی از كشورها به جاسوسی اشتغال دارند. كه صحیح نمی باشد بهائیان در هر كشوری كه زندگی كنند باید مطیع قوانین و مقررات آن كشور باشند و در امور سیاسیه هم (همانطور كه خودشان در مقاله ذكر فرموده اند) مداخله ننمایند و با همه اهل عالم بهائیان موظف هستند كه به خوبی معاشرت نموده و خیر خواه عموم افراد بشر از هر نژاد و رنگ و قوم و قبیله باشند. البته ایشان نام كشورهای مورد نظرشان را ذكر ننموده و دلیلی برای جاسوسی بهائیان در آنجا ارائه نفرموده اند.»
6- ذكر فرموده اند كه به نظر می رسد با صدور این بیانیه و مقاومت درپخش و نشر آن و سماجت برای گرفتن جواب اولین گام های تقابل با نظام را برداشته باشند .
منظورشان بیانیه مورخ 25/8/1383 خطاب به مقام معظم ریاست جمهوری اسلامی ایران است. در این بیانیه سر گشاده از مقام معظم ریاست جمهوری تقاضای احقاق حقوق جامعه بهائی ایران شده است و چون روز نامه های ایران نمی توانند بیانیه مذكور را چاپ كنند جامعه بهائیان ایران مقداری از آن را توزیع كردند كه مردم با خواسته های بهائیان آشنا شوند و به هیچوجه قصد مقابله با نظام نداشته و ندارند .
7- در نكته چهاردهم بهائیان را در ردیف كفار متصور فرموده اند در حالی كه بهائیان به خداوند یكتا و كتب آسمانی و پیامبران الهی و ائمه طا هرین (ع) اعتقاد راسخ دارند بنا بر این كافر نیستند.
در این مختصر منظور مقابله و پاسخگوئی و بررسی سطر به سطر مقاله ایشان نبوده و نیست بلكه فقط بعضی قسمتهای آن مقاله را كه لازم بود توضیحی داده شود آوردیم و باز هم متذكر می شویم كه منبع مطالعاتی ایشان همانطور كه در پاورقی هم ذكر فرموده اند كتابهای ردیه است كه توسط مخالفین نوشته شده و مطلقأ به كتب اصلی بهائیان مراجعه نفرموده اند و از افراد بهائی نیز در مورد مسائل مورد بحث سوالی نفرموده اند و این بدان مانند است كه فردی برای مطالعه دیانت مقدس اسلام به كتاب سلمان رشتی و كتب مشابه رجوع نماید و معلوم است كه نتیجه درستی بدست نخواهد آورد. خوشبختانه امروز كتابخانه بهائی در اینترنت قابل دسترسی است این كتابخانه در سایت رادیو بهائی به آدرس زیر قابل مراجعه فوری است.
www.Bahairadio.org))
در این سایت پس از ورود به صفحه اصلی روی قسمت كتابخانه كتب و مراجع آئین بهائی كلیك نموده و پس از ورود كتاب مورد نظر را انتخاب و مطالعه و حتی چاپ امكان پذیر است ضمنأ در این سایت سوال و جواب نیز امكان پذیر است و شخص می تواند در قسمت تماس با ما سوال خود را مطرح و جواب دریافت نماید در خاتمه به عرض می رساند كه جامعه بهائیان ایران كه بعد از انقلاب اسلامی گرفتار مصادره اموال و اخراج از كار و كسب و محرومیت از تحصیل و غیره شده (كه شرح كامل آن در بیانیه مورخ 5/8/1383 مندرج است ) و با عسرت و تنگدستی و محنت روی پای خود ایستاده و تحت هدایت و رهبری بیت العدل اعظم الهی و خادمین معظم ایران همه نوع محرومیت را تحمل نموده و بر علیه دولت و ملت اقدامی نكرده و با كمال سختی به قول نویسنده محترم مقاله در دانشگاه های مجازی تحصیل می كنند و به مطالعه آثار مباركه حضرت بها الله و حضرت عبدالبها مشغول و مألوفند . این جماعت خدا ترس و بشر دوست با افكار روشن و معتقد به صلح عمومی و وحدت عالم انسانی نجس و فاسد العقیده هستند؟ و شایسته طرد و نفی؟ آیا زمان آن نرسیده است كه در عصر گفتكوی تمدنها به بهائیان كه هموطنان ما هستند نگاهی دوباره كرده؟ و با آنان طریق مهر و محبت سپرد؟
نظر خود را بنویسید