سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
هفته گذشته در دفتر روزنامه نشسته بودیم که سر و صدا از بیرون بلند شد. باورم نمی شد که دوباره دخو به دفتر روزنامه آمده باشد. پیرمرد می لرزید و نفس نفس می زد و بد و بیراه می گفت. آرامش کردیم و یک لیوان چای براش آوردیم . می گفت : من نمی دانم برای یک فسیل دایناسور بی قابل که در ده بالا دست ما کشف شده اینهمه در روزنامه و مجله و رادیو و تلویزیون جنجال می کنید اما کشف مرا چاپ نمی کنید. گفتم: دخو جان آرام باش ! مگر چه شده ؟ روزنامه ما را نشان داد و گفت ببین این تیتر درشت مال کشف فسیل دایناسور اطراف مشهد است . گفتم بله مگر چه اشکالی داره ؟ گفت : چرا خبر من را چاپ نکردید ؟ کشف من که مهمتر بود . گفتم : عمو جان من که خبر نشدم . چه کشفی ؟ گفت : کشف افکار فسیل شده ! آنهم نه در اطراف مشهد بلکه در خود همین مشهد ! همین هفته گذشته خودم با گوشهای خودم شنیدم . افکار فسیل شده ای که نه تنها به ما قبل تاریخ بلکه به قبل از اسلام و قبل از مشروطه هم بر می گردد.
خندیدم و گفتم دخو جان ! تند نرو . اگر یک کم مطالعه می کردی می دانستی که مشروطه بعد از اسلام بوده . یک نگاه عجیبی کرد و گفت : آقا جان من می گم این افکار فسیل شده دیگه جاش تو این مملکت نیست. ببین ببین اینجا این آقای .... حرفش رو قطع کردم و گفتم : دخو جان اسم کسی رو نبر تا به هیچکسی توهین نشه ! لا تنظر ال من قال . انظر الی ما قال. با بی حوصلگی گفت پدر جان . من از انقلاب مشروطه میگم . شما صحبت از منقل می کنی. چه ربطی داره . دیگر گذشت اون زمان که یک نفر هم شاکی بود هم قاضی هم باز جو هم اجرا کننده حکم. مملکت باید قانون داشته باشد نه اینکه همینطوری افراد را بگیرند و اتهامات بی سرو ته بزنند و به جاسوسی متهم بکنند و همونجا حکم اعدام صادر کنند. زمان زمانِ گفتگو و عقل و منطق هست نه زورگوئی.اینها از منطق کم آوردن، بی جهت افراد بی گناه رو تهمت جاسوسی می زنند. گفتم : یواش ! یواش ! دخو جان . خیلی تند میری . اول بگو چی شده و چرا از ما شاکی هستی بعد هم در مورد کشف این افکار فسیل شده برامون بگو تا بنام خودت در روزنامه چاپ کنیم .
دست کرد و از لای قباش کاغذ تا شده ای رو در آورد و رو میز من گذاشت و گفت اینهم مقاله من در خصوص کشف افکار فسیل شده ای که مدتها اثری از آن اینطرفها نبود . ولی معلوم نیست چطور دوباره یهو پیداش شده . کاغذ رو برداشتم و یک نگاهی به نوشته هاش انداختم . قلبم ریخت پائین . گفتم دخو جان . مگر از جونت سیر شدی . اینها چیه نوشتی ؟ گفت جوون . ما از دوران انقلاب مشروطه ایم . از حرف زدن ترسی نداریم . حرف حق رو باید زد. شما بچه کوچول ها هستید که برای نوشتن دو کلمه حرف حق هزار بار استخاره میکنید و از هزار کس و نا کس تقاضای مجوز می کنید. ما اینجوری بار نیومدیم. گفتم : دخو جان . روزنامه رو تعطیل می کنند .سایتمونو هم فیلتر می کنند خودمونو هم ..... مثل اینکه حالیت نیست؟ گفت نه جوون تو حالیت نیست . اگر انسان حرف حق رو نتونه بزنه پس به چه امیدی زنده است؟ خجالت کشیدم و گفتم : باشه . مقاله ات رو چاپ می کنیم . به شرط اینکه اجازه بدی یک کم «حک و اصلاحش» کنیم . گفت جوون از چی می ترسی ؟ گفتم : نمی ترسم . ولی می خوام مقاله نقد افکارِ غلط باشه نه افرادی که این افکارِ غلط از زبان اونها جاری شده . نمی خوام از کسی اسم برده شود و به کسی توهین شود. خنده ای کرد و گفت : پسرم ! اون افرادی که رفتند بالای تریبون و این حرفها را گفتند، باید از سخنرانی خودشون خجالت بکشند نه از مقاله من . ولی باشه . تو این مقاله رو چاپ کن هر جاش که دیدی ممکنه به کسی بر بخوره حذف کن و بجاش کلمه «فلان» بذار . بلکه یواش یواش راه بیفتی !
یک ساعتی روی مقاله دخو کار کردم و هر جا که لازم بود سانسور کردم و بجاش کلمه «فلان» رو گذاشتم . بعد دادم تایپش کردند. اینهم مقاله ادیت شده دخو که تقدیم شما خوانندگان گرامی می شود. :
«کشف افکار فسیل شده در سخنرانی فلان فلان شهر فلان»
جمعه گذشته در فلان فلان شرکت کرده بودیم و در زیر آفتاب مشغول گوش دادن به فلان فلان فلان بودیم . سخنران داشت از موفقیت خود در کسب قدرت و تولید نیروی انسانی می گفت و ما هم در عوالم خود سیر می کردیم و با دوستان می گفتیم که در هیچ جای دنیا به نیروی حقوق بگیر و مزدور نمی نازند ولی آقای فلان می نازد و خوب بهر حال هر کس به کسی نازد.... ، که ناگهان دیدیم که سخنران حالتش عوض شده و با عصبانیت مطالب خطرناک و بی منطقی را به زبان می آورد . اول گفت که حقوق بشر خرافه و افسانه ای بیش نیست ! این حرف در دوران ما که همه ملل جهان قبول کرده اند برای انسانها حداقلی از حقوق انسانی را قائل شوند بی معنی است. جناب فلان ! چند قرن است که افراد بشر برای حفظ کرامت انسانی تلاش و مبارزه کرده اند و بالاخره موفق شده اند که حقوق اولیه و ابتدائی برای انسانها تعریف کنند و بیش از نیم قرن پیش هم همه کشورهای جهان این اصول حقوق بشری را پذیرفتند و ما ایرانیان هم این افتخار را داشتیم که این اعلامیه جهانی را امضاء کردیم . دیگر افراد زورگوئی که بخواهند این حقوق ابتدائی افراد را لگد مال کنند جایشان در موزه های باستانشناسی است نه در میان مردم متمدن جهان.
بعد هم شنیدیم که جناب آقای فلان فلان اظهار نمودند که هر وقت ما این جاسوسها را می گیریم کشورهای آمریکا و کانادا و انحادیه اروپا و ...(چند تا نقطه) صدایشان در می آید که حقوق بشر در ایران رعایت نمی شود. آخر عزیز من! مگر شما به کتاب و مجله و روزنامه و رادیو تلویزیون دسترسی نداری که این افکار فسیل شده بر زبان شما جاری می شود. عزیز من! همه کشورها و ملتها و سازمانهای مردمی در نقاط مختلف جهان این اصول حقوق بشر را قبول کرده اند . دیگر این ربطی به چند کشور بزرگ ندارد . چرا از دیگر کشورها اسم نمی بری ؟ چرا از سازمانها غیر دولتی که به هیچ کشور و دولتی وابسته نیستند اسمی نمی بری ؟همه اینها موارد نقض حقوق بشر را محکوم می کنند . اختصاص به ایران هم ندارد . هرجای دنیا که حقوق بشر نقض شود این سازمانها محکوم کرده اند .این اعتراض ها فقط مربوط به این هفت نفر هم که شما با آنها مخالفی نیست . در همه موارد نقض حقوق بشر هست. همه این اعتراضها هم برای آنست که افراد و گروههای قدرتمند و قدرت طلب دستشان باز نباشد که هر کاری خواستند بکنند و کسی صدایش در نیاید .
بعد هم این آقا گفت که بهائیت نه تنها دین نیست بلکه فکر و عقیده هم نیست. آخر عزیز من بهائیان پیامبر دارند و کتاب دینی دارند و نماز و روزه دارند و حلال و حرام دارند و ازدواج و طلاق دارند. بیش از شش میلیون نفرند که درکمال هماهنگی و اتحاد در نقاط مختلف کره زمین زندگی می کنند . به همه پیامبران احترام می گذارند و عقاید مشترک و واحدی دارند. در همه زمینه های زندگی و فرهنگ بشری تعالیم و افکار جدید و بدیعی ارائه می دهند . حالا اگر شما اطلاع نداری راهش اینست که کمی اطلاعات کسب کنی نه اینکه با عصبانیت خون یک عده را به هدر بدهی . در قرآن می فرماید :« ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین.»
بعد هم گفت که این افراد باید اعدام انقلابی شوند. آخر جناب آقای فلان فلان ، در این قرن بیست و یکم و در این کشور ایران که مهد تمدن بوده و با اینهمه دستگاهها ی عریض و طویل قضائی و حقوقی، چطور می شود توجیه کرد که فردی بالای فلان برود و در سخنرانی خود برای کسانی که هنوز محاکمه نشدند و فرصت دفاع از خود بدست نیاورده اند حکم اعدام صادر نماید. عزیز من از شش هزار سال پیش ( یعنی زمان تمدن مصر باستان) که بشر دادگاه را تاسیس کرد دیگر بساط این جور اظهار نظر ها آنهم در ملاء عام جمع شده است و کسی حق ندارد بندگان خدا را بدون محاکمه ، محکوم کند ... آنهم به حکم اعدام! این حرف شما بر می گردد به دوران ما قبل تاریخ . آخر حیف نیست که شما در هنگام فلان فلان ، صحبتهائی بکنی که فلان فلان و فلان فلان و فلان فلان ، فلان فلان فلان شود .
دست آخر هم برای قوه قضائیه و قضات محترم تعیین تکلیف کرد که چگونه بایداین افراد را محاکمه و به اعدام انقلابی محکوم کنند. ای وای برما که حتی ما قبل تاریخ هم اینگونه نبوده که حکم فردی را قبل از محاکمه صادر کنند و به قاضی هم تکلیف کنند. آخر مقام فلان فلان چه ربطی به قوه قضائیه دارد !
ملاحظه میفرمائید که این افکارفسیل شده موردکشف بنده، به مراتب از فسیل دایناسوری که در اطراف مشهد کشف شده قدیمیتر و پوسیده تر است . از همه باستان شناسان و جماعت روشنفکر ایرانی و غیر ایرانی دعوت می کنم که برای مشاهده و کشف این مورد بررسی دقیق بفرمایند و منشاء آنرا هم پیدا کنند .
خدا قوت
نظر خود را بنویسید