×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

ايرانيان بيدارند!مسأله اين است!
1387/04/04

به دنبال دستگيري هاي اخيرمديران وبعضي اعضاء جامعهء بهائي وانعكاس آن درجهان، پنجشنبه 9خرداد87 آقاي شهبازي نيزدرسايتشان [1] راجع به اين دستگيري ها  "توهّم نامهء" تكراري ديگري را درهشت بند نوشته اند كه حاكي ازوخامت بيشترحال واحوال ايشان است. دراين توهّم نامه كه حاكي ازغلبهء نهائي قوهء واهمه ومتخيّلهء ايشان برقوهء متفكّره شان است،مزيد بر"توّهمات" 30 سالهء قبلي ، صريحاً به بهائي ستيزي هاي خودشان نيزضمن دعوا ومرافعه هاي اخيرشان با ديگرعوامل رژيم [2] اعتراف كرده اند! اگرچه نفس هشت بند مزبورگوياي حال وروزايشان است وبعضي دوستان بهائي نيزپاسخ هائي به آن داده اند،[3] ولي اشاره به چند نكته ضروري است.

ايشان دربنديك توهّم نامهء خودنوشته اند،"برخي دستگيري‌هاي محدود و کم‌شمارتعدادي از بهائيان سبب برانگيختن موجي بزرگ از تبليغات درباره "بهائي ستيزي" درايران شده که تناسبي با ابعاد دستگيري‌ها ندارد. نمي‌دانم اين دستگيري‌ها از جانبکيست، به چه علت بود و چرا بايد در اين زمان رخ مي‌داد؟" ايشان كه بعيداست پس ازهمدستي 30 ساله با سپاه پاسداران ووزارت اطلاعات وبنيادمستضعفان و...[4]واعلان رسمي خود وزيرمحترم اطلاعات فعلي ندانند دستگيري ها ازجانب كيست، ظاهراً ازقبل منتظربوده اند ضوضائي تمام عيارعليه بهائيان راه بيافتد تا موج تبليغات دربارهء بهائي ستيزي وحمايت هموطنان منصف ازبهائيان با ابعاد دستگيري تناسب يابد! امّا همين ايشان كه پس ازانقلاب خودازعوامل مهم مستقيم يا غيرمستقيم ايجاد ضوضاء عليه بهائيان بوده اند،وقتي مسألهء نزاع وجدال اخيرشان با همدستان قديم برملا مي گردد، دادشان به آسمان مي رسد وراجع به ابعاد تبليغات دربارهء خودشان كه ظاهراً خونشان از300000هزارهموطن بهائيشان رنگين تراست،چنين مي نويسند: "تقابل تبليغي هفته‌هاي اخير با من قدرتمندتر از تصوّر پيشينم بود."[5] آيا چنين دهاني با آن سوابق، شايسته است راجع به عاشقاني كه 165 سال است جان بركف درميدان عشق وفداكاري جان داده اند،چنان بگويد؟! و "اطلاعيهءمهم وفوري" مي دهند كه : "از عدالتخواهان و حق‌طلبان استمداد مي طلبم![6]

 دربند دوتوهّم نامه ، ضمن تخطئهء فتواي اخيرآيت الله منتظري درخصوص لزوم رعايت حقوق شهروندي بهائيان ايران ، با خودشيفتگي (Narcissism) وخودمداري وخطاناپذيري هميشگي ادعا مي كنند همان طوركه قبلاً نيزبه سردبيرمجله اي بلژيكي گفته اند، بهائيان ازحقوق شهروندي برخورداربوده وهستند! بلي ايشان كم شخصيتي كه نيستند! 30 سال است كه منابع مختلف حقوق بشروسايرايرانيان منصف وحتي صدها مدرك وسند وشاهد ازخودحكومت جمهوري اسلامي گوياي آزارواذيّت وارده بربهائيان وپايمال شدن حقوق شهروندي ايشان است، امّا مدارك موجود ونظرجهانيان كه شرط نيست! نظر، نظراستاد ومورّخ رسمي و "صف شكن" پژوهشگران ايران پس ازانقلاب،[7] برادرشهبازي عزيزاست! چه كسي جزايشان توانسته اند لايه هاي تودرتوي انواع خاندان هاي مافيائي ايران وجهان راكشف كنند؟! پس وقتي ايشان شهادت مي دهند كه بهائيان ازحقوق شهروندي محروم نيستند، كسي حق ندارد روي حرف ايشان حرفي بزند؟! شهبازي عزيز! شما را به خدا براي كساني كه دوست حقيقي شما هستند اين همه نامهرباني رانپسنديد!  

دربندسوم توهّم نامه، اوهامات تكراري دربارهء دين نبودن ديانت بهائي وفرقهء سياسي بودن آن واتهام جاسوسي وعمليات تروريستي بهائيان دركميتهء مجازات ونهضت جنگل ووابستگي به رضا شاه پهلوي رامطرح نموده،اظهارآيت الله خامنه اي رامبني براين كه "سازمان‌هائى كه اسمش دين است، باطنش سازمان سياسى است" مؤيّد توهّمات خودمي انگارد! حال آن كه ولومنظورآيت الله خامنه اي ازسازمان هاي مزبورديانت بهائي هم كه باشد، مدارك وشواهد موجود 165 ساله نشان مي دهد كه نظرمزبور اشتباه است؛ درست مانند اشتباه بودن نظرمرحوم خميني دردههء شصت مبني برجاسوس بودن بهائيان كه منجربه حبس صدها نفروشهادت بيش از200 نفرازباوفاترين،مطيع ترين،باكفايت ترين،وبي گناه ترين شهروندان بهائي ايران عزيزشد. پاسخ اتهامات مزبوربارها توسط بهائيان وغيربهائيان داده شده است.[8] 

دربندچهارم توهّم نامهنوشته اند:"موج تبليغاتي اخير ساده و طبيعي نيست؛ سازمان‌يافته و هدفمند است. اين موج يادآور روش تبليغاتي عباس افندي (عبدالبهاء)است"! ودربند ششم آن مي نويسند: "جامعه بهائي به شدت طبقاتي استو انسجام اين فرقه بر مرکزيت آمرانه و اقتدارآميز مبتني است. جامعه بهائي به سهطبقه فرادست (ثروتمند)، ميانه‌حال و فرودست (فقير) تقسيم مي‌شود. تا پيش از انقلاباسلامي، بهائيان فقير روستايي و از نظر فرهنگي عقب‌مانده اکثريت بهائيان را تشکيلمي‌دادند. اين فاصله طبقاتي بسيار شديد بود و در مناطقي مانند شرق مازندران (خطهساري و آمل و بابل و روستاهاي منطقه فوق) و گرگان و شمال و شرق فارس (آباده وسروستان و ني‌ريز) و يزد و کرمان مالکين (اربابان) بهائي و مباشران و کدخدايانايشان رعاياي فقير بهائي را به عنوان ابزار سياسي مورد استفاده قرار مي‌دادند. منشاء برخي حوادث موسوم به "بهائي‌کشي‌" در تاريخ ايران به اين سوءاستفادهبازمي‌گردد. به عبارت ديگر، جان و مال بهائيان فرودست ابزاري بود براي پيشبرد اهدافسران فرقه."

براي مشاهدهء وخامت احوال ايشان همين بس كه بهائي ستيزي وبهائي كشي 30 سال اخيررا، كه كلاً توسط جمهوري اسلامي با كمك قلم هاي آلوده به ريا وافتراي امثال ايشان صورت گرفته،نمي بينند! آيا ملت ايران را اَستَغفِرُالله نادان وغافل انگاشته اند؟! آيا ازجهانيان وخداخجالت نمي كشند؟! مگرمحروميّت هاي اجتماعي وشهروندي واخراج وحبس وتبعيدوسوزاندن وكشتاربهائيان ازفقيروغني وطفل ونوجوان وجوان وبزرگسال وكارگروكشاورزوكارمند ودكترومهندس واستاددانشگاه وديگرطبقات در30 سال اخيردراثراحكام صادره ازمصادرجمهوري اسلامي وتبليغات ضدبهائي امثال خودايشان نبود؟! شواهدومداركش كه موجوداست! آيا خود ايشان مدرك وشاهد مجسّم بهائي ستيزي نيستند؟! حال سؤال اين است كه بهائي ستيزي 30 سال اخيررابه چه حمل مي كنند؟! آيا جمهوري اسلامي نيزازعوامل حضرت عبدالبهاء است؟! نكند دادستان محترم انقلاب آقاي دري نجف آبادي ووزيرمحترم اطلاعات جناب آقاي محسني اژه اي نيزكه مديران جامعهء بهائي رااخيراً به زندان فرستاده اند،ازعوامل بهائي باشند؟! توهّمات آقاي شهبازي جزاين چه معناي ديگري مي تواند داشته باشد؟! پس،بدنيست يك تحقيقي هم راجع به شجره نامهء ايشان بكنند! بخصوص كه آقاي درّي كه همشهري آيت الله منتظري نيزهستند نجف آبادي اند ونجف آباد نيزپربوده ازبهائيان!

با آنچه ذكرشد، اين ادعاي آقاي شهبازي هم عوام فريبي اي بيش نيست كه نوشته اند: " ازاينرو،حکومت جمهوري اسلامي ايران بايد به تفاوت ميان بهائيان فرودست ومعمولي، که گاه مردماني فقير و مستضعف‌اند، با سران فرقه بهائي و بهائيان دسيسه‌گر،که خود را به عنوان "بهائي" نمي‌شناسانند، توجه کند و با دانش و درايت وهشياريکافي امکان سوءاستفاده از بهائيان معمولي را از دسيسه‌گران بهائي وغيربهائي سلب کند." آثارومقالات ايشان نشان مي دهد كه خود شان نيزمستقيم يا غيرمستقيم، شريك خون همان بي گناهان بهائي اي بوده اند[9] كه رياكارانه نسبت به ايشان دلسوزي مي كنند وآنان را" گاه مردماني فقيرومستضعف" مي نامند! معلوم نيست "گاه" اش براي چيست؟!

دربندپنجم توهّم نامه نوشته اند: "عوامل فوق سبب شده که در دو هفته گذشته برخي رسانه‌ها تبليغاتگسترده‌اي را درباره بهائيت دامن زنند و بکوشند تا "مسئله بهائيت" را به عنوانمهم‌ترين مورد "نقض حقوق بشر" در ايران در سطح جهاني تبليغ کنند. ظاهراً اين "سوژه "جديدي است که بايد جايگزين "جنجال هسته‌اي" عليه ايران شود". وشاهدآن رانيزاخباربي بي سي ومقالات امثال آقايان زيدآبادي مشكوك به بهائي بودن(!) وآرش سيگارچي وفتواي آيت الله منتظري كه نويد فقهي ملّي رامي دهد،بيان كرده اند. ازحواس پرتي آقاي شهبازي مي گذريم كه با انكار"مهمّ ترين" بودن موضوع نقض حقوق بشردرمورد بهائيان،تلويحاً ديگرموارد متعدّد مهمّ ومهمّ ترنقض حقوق بشردرايران را مورد تأئيد قرارداده اند! امّا درخصوص علل انكارمزبور، حقيقت زيرشايان توجه است!

جناب شهبازي! ولوله درشهرنيست جزشكن زلف يار/فتنه درآفاق نيست جزخم ابروي دوست!موضوع موردانكارشما مربوط به دوهفتهء اخيرنيست! 165 سال است كه به اصطلاح شما "سوژه وجنجال جديدي" درعالم اديان وجامعهء جهاني بشري برپا شده كه ابداً واصلاً قابل مقايسه با جنجال سياسي هسته اي مورداشارهء شما نيست! اضطراب شما بيجا نيست! چه كه باظهورحضرت بهاءالله زلزله براركان نظام هاي پوسيدهءديني وسياسي افتاده است. حضرت بهاءالله فرموده اند: " قَدِاضطَرَبَ النَّظمُ مِن هذا النَّظم ِ الأعظَم ِ وَاختَلَفَ التَّرتيبُ بِهذا البَديع ِ الّذي ما شَهِدَت عَينُ الاِبداع ِ شِبهَهُ " (حقّا كه نظم قديم بواسطهءاين نظم اعظم به لرزه افتاد وترتيب گذشته به اين نظم بديعي كه شبه آن را چشم آفرينش نديده، دگرگون گرديد).

ترس امثال شما دقيقاً به اين خاطراست كه با ظهوردين جديد بهائي دورهء اسلام واديان عتيقه ونظام هاي سياسي ديكتاتوري سپري شده وحكم تنجيس دگرانديشان وتعصّب وجهاد ديني ومحدوديّت ها وتبعيض هاي مربوط به حقوق بشروتكفيروقتل مرتدين وتقسيم جوامع به خودي وغيرخودي وتقليد ازعلماي مذهبي نسخ شده، وجاي آن را تعاليم مطابق نياززمان ازقبيل صلح ومحبّت ويگانگي نوع بشروسيستم مشورت درادارهء امورديني واجتماعي وشهروندي وآزادي عقيده ووجدان گرفته است. روشنفكران ديني ايران يك قدم ازامثال شما فراتررفته اند وبه قول شما به فقه ملي رسيده اند؛ منتظر باشيد روزي را كه اين عزيزان قدم هايي به مراتب بلندتربردارند، ودريابند كه لزومي به اين همه زحمت ونزاع بين سنت گرائي ونوگرائي نبوده ونيست . چه كه خودخدا حواسش جمع بوده وبموقع خود احكام ناكارآمد قبل را با احكام جديدعوض كرده است وحقيقت آسماني اسلام و ديگراديان رادربهارروحاني ديانت بهائي زنده نموده است.

تلاش هاي مذبوحانه وتبليغات ضدبهائي ناجوانمردانهء شما نيزباعث نمي شود كه منصفين ايران وجهان، "مسئله بهائيّت" را ــ دركنارديگرمسائل ومشاكل ملت ايران ــ به قول شما "مهم‌ترين مورد "نقض حقوق بشر" در ايران" ندانند. چه كه چيزي كه عيان است /چه حاجت به بيان است؟! نكند توقع داشتيد دلخوري وناراحتي هاي اخيرشما ازدست همدستان قديمتان مهم ترين موردنقض حقوق بشرتعبيرشود!

دربندهاي هفتم وهشتم توهّم نامه، مي نويسند: "کانون‌هاي توطئه‌گر هيچ پروايي ندارند که در مشارکت با سران فرقهبهائي، براي حفظ شبکه بسيار ارزشمند عناصر پنهان خود، جنجالي مشابه با "پوگروم‌ها" در ايران پديد آورند و برخي بهائيان را فداي برنامه‌ها و اهداف خود کنند؛ حتي اگراين افراد ازسران علني فرقه بهائي باشند. دستگيري 6 تن ازاعضاي "محفل ملي بهائيانايران" مي‌تواند راه ‌کاري براي استتار عوامل نفوذي مهم و مؤثر تلقي شود"! ازاشتباه مورّخ خودشيفته درخصوص "اعضاي محفل ملي بهائيان" خواندن شش نفرمزبوركه بگذريم،تعجّب اينجاست كه وقتي دراوايل انقلاب بيش از200 بهائي رااعدام كردند، آقاي جنتي به انجمن حجّتيه خطاب نمود[10] كه انقلاب ريشهء اسرائيل وامريكا رازده است وبهائيان كه شاخهء آن بودند نيز بالتبع ازبين رفته اند ونَفَس نمي توانند بكشند وديگرلزومي ندارد دوستان حجتيه با بهائيان بستيزند!

حال چه شده كه آقاي شهبازي كه خود نيزچنان كه ذكرشد همدست امثال آقاي جنتي بوده اند، حتي پس ازبه اصطلاح ازبين رفتن ريشه وشاخهء مزبور،هنوزهم چنين مي نويسند! علتش روشن است! ايشان خوب مي دانند كه قبل ازجمهوري اسلامي نيز، امثال ناصرالدين شاه وسلطان عبدالعزيزعثماني واميركبيروعلماي بهائي ستيز دوران قاجاريه وپهلوي نيزنتوانستند ريشهء آئين جديدالهي راازجا بركنند!ايشان بخوبي دريافته اند كه نقشه هايشان مانند نقشه هاي آنان نقش برآب شده وبهائيان اينك پس از30 سال بهائي ستيزي ِ لاينقطع وسيستماتيك هنوزپابرجا وروبه رشدهستند!ايشان حق دارند ازقدرت الهي حافظ ديانت بهائي گيج ومبهوت شوند وبراي توجيه "نظريهءتوطئهء" خود، لايه هاي تودرتو براي جامعهء بهائي قائل شده، مدعي گردند اين شش نفردستگيرشدهء اخيرلايهء رويي تشكيلاتي هستند كه مخفي است وبا موساد ارتباط دارد!

خدا مي داند قوهء واهمهء ايشان تا چندلايه مي خواهدپيش برود! سُبحانَ الله! نگارنده متعجّب است كه ايشان چگونه بدون ارائهء هيچ مدركي، به قول خودشان ازهمهء لايه هاي تودرتوي تشكيلات بهائي وموساد مطلع گشته اند! برطبق توهمّات ايشان،اگربهائي كشي پس ازانقلاب نيزكارلايهء مخفي مرتبط با موساد بوده است، آيا نبايد كسي به ايشان بگويد كه نتيجهء اوهاماتشان جزاين نخواهد بود كه لايهء پنهاني مزبورخود عوامل جمهوري اسلامي وخودجناب شهبازي هستند كه 30 سال است مشغول بهائي ستيزي وبهائي كشي مي باشند؟![11] 

وبالاخره دربندهشتم توهّم نامهء خود مي نويسند : "تجربه نشان مي‌دهد که جنجال تبليغاتي دربارهء"مسئله بهائيت" زماني اوج مي‌گيرد که حادثه مهمّي در ايران رخ داده. از اين طريق مي‌کوشند مقامات ايران را تهديد کنند ياحادثه فوق را تحت‌الشعاع قرار دهند يا مسير آن را منحرف کنند. اخيراً کدام حادثه ياکدام تحول سبب نگراني و در نتيجه تحرکات و جنجال اخير شده است؟"

اگرچه وجه المصالحه كردن جوامع مظلوم واقليت هاي مذهبي ونژادي وقومي براي اهداف مادي وسياسي درطول تاريخ وجودداشته ودارد، واگرچه علل فرعي اي مي تواند بهانهء دستگيري هاي اخيروآزارواذيت بهائيان در30 سال گذشته باشد،ولي خودآقاي شهبازي بهترازهمه مي دانند كه "حادثه وتحولي" مهم ترازتغييرافكارملت عزيزايران وكنجكاويشان نسبت به آئين جديدبهائي وهموطنان بهائيشان، باعث "تحركات وجنجال اخير" نشده است!

[1]# //www.shahbazi.org/blog/Archive/8703.htm.

[2] //www.shahbazi.org/Oligarchy/Hoseinian_Emami.htm . شايدتاريخ مصرف آقاي شهبازي براي دوستان اطلاعاتيشان تمام شده باشد!الله ُ اَعلم!

[3] به عنوان مثال رجوع شود به سايت newnegah .

[4] //www.shahbazi.org/Oligarchy/Hoseinian_Emami.htm .

[5] همان.

[6]//www.shahbazi.org/blog/Archive/8701.htm

[7] //www.shahbazi.org/Oligarchy/Hoseinian_Emami.htm 

[8] براي ديدن چندين نمونه ازپاسخ هاي مزبوررجوع شود به سايت هاي : newnegah,noghtenazar,velvelehdarshahr,ohamzodai و...

[9] علاوه براعترافات ضمني ناخواستهء خودآقاي شهبازي ، در آدرس //radiozamaaneh.com/idea/2008/06/post_321.htmlموثرترینمؤسّسهء تحقیقاتیوزارت اطلاعات بوده است. امّا توضیح نمی‌دهد که تاثیر پژوهشکده ی وزارت اطلاعات درسرکوب مخالفان رژیم چه بوده است؟"   ، آقاي گنجي چنين مي نويسند:" توّاب اطلاعاتی(آقاي شهبازي) می‌نویسد که بنیانگذار

[10] روزنامه كيهان شماره 11422، مورخ 10 آبان 1360 ، نطق آقاي جنّتي.

[11] جالب ان كه بعضي اين فرضيه رامطرح كرده اند كه حضرات خودازعوامل سيا وموسادهستند! به عنوان نمونه رجوع شود به ://www.geocities.com/dariushsajjadi/farsimaterial/Wolf.html   

//www.alef.ir/content/view/25560 . پاسخش با خودحضرات ومتوهّمين!

نظر خود را بنویسید


در مورد بند دوم،

شکیبا
ارسال شده در : 1387/4/12

در مورد بند دوم، به تعبیری بیان ایشان صحیح است، چون بقیهء شهروندان هم از حقوقی چندان بیشتر از بهائیان برخوردار نیستند!

چاه کن همیشه ته چاه خواهد بود.

arashmidos
ارسال شده در : 1387/4/4

می بینم که آقای شهبازی هم اکنون به علت مفاسد اقتصادی در قعر زندان به سر می برند !!!!