×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

رسمیت نمی خواهم! حقوق اساسی ام را بدهید!
1387/04/06

امروزه فریاد گروهی به آسمان بلند شده است که بهائیان می خواهند رسمیت بگیرند. نمی دانم این فکر از کجا به ذهن آنان راه یافته است. به هر حال، من در اینجا می خواهم نظر شخصی خود را به عنوان یک فرد بهائی مطرح کنم.

به نظر من اقلیت رسمی بودن اگرچه بهتر از نادیده گرفته شدن است اما مشکل چندانی را حل نمی کند.

اولاً در ایران همان اقلیتهای دینی و مذهبی که آزادی آنان در اصول 12 و 13 قانون اساسی تضمین شده است نیز با تبعیض مواجهند. پس مشکل اساسی تر از این حرفهاست.

به علاوه، فرض کنیم نام دیانت بهائی نیز به اصل چهاردهم قانون اساسی اضافه شد. اگر عده ای از پیروان یک دین دیگر تصمیم بگیرند برای زندگی به ایران بیایند یا گروهی از مردم ایران بخواهند به دین دیگری درآیند چه؟ آیا دوباره باید جنجال و غوغایی برپا شود و عده ای فدا گردند تا اسم آنها هم در اقلیتهای دینی رسمی وارد شود؟

بعضی معتقدند که اصولاً باید دین رسمی از قانون اساسی حذف شود و نظامی سکولار و لائیک به وجود آید. اما به عقیدهء من چون اکثر ملت ایران مسلمانند (یا ظاهراَ مسلمانند) هیچ اشکالی ندارد که دین رسمی کشور اسلام باشد. اما محدود کردن اقلیتهای رسمی به چند دین و تبعیض قائل شدن بین افراد ملت بر اساس دین مشکلی است که باید و می توان بر آن غلبه کرد. چه اشکالی دارد که در قانون اساسی ما، مانند بسیاری از کشورهای اسلامی دیگر مثل افغانستان یا سوریه، ذکر شود که همهء انسانها صرفنظر از دین و مذهبشان از حقوق مساوی و آزادیهای قانونی برخوردارند؟

من نمی گویم در ایران مثل کشور برزیل در پارلمان به تجلیل از مقام حضرت بهاءالله بپردازند، اما چرا مقامات رسمی ایران به مقدسات شهروندان بهائی خود توهین می کنند؟

نمی گویم در ایران مثل کشور افریقای جنوبی در تصویب قانون اساسی از جامعهء بهائی نظرخواهی شود، اما چرا کسانی که نامه ای از طرف جامعهء بهائی به یکی از مقامات تقدیم می کنند باید بازداشت شوند؟

نمی گویم هیچ فرد بهائی بازداشت نشود، اما چرا باید آنان را از داشتن وکیل و حتی ارتباط با خانواده های خود محروم کرد؟

نمی گویم مثل کشور مالزی که بعضی از تعطیلات اقلیتهای مذهبی (مثل سال نوی مسیحی، سال نوی چینی، یا دیپاوالی هندی) را جزو تعطیلات رسمی کشور قرار داده است، ایران هم کریسمس مسیحیان و رضوان بهائیان و غیره را تعطیل رسمی اعلام کند، اما چرا اجازه نمی دهد که پیروان هر دین تعطیلات رسمی خود را تعطیل کنند؟

نمی گویم ایران مثل کشور استرالیا آموزشهای دینی ادیان گوناگون را (که توسط خود آنها تهیه شده باشد) در برنامهء درسی مدارس جای دهد، اما چرا به پیروان ادیان مختلف اجازه نمی دهد که آموزشهای دینی خود را در مدارس داشته باشند؟

نمی گویم روزنامه های رسمی دولتی دست از اتهاماتی که به بهائیان وارد می کنند (و حتماً به آن باور دارند) بکشند، اما چرا به آنها اجازهء پاسخگویی نمی دهند؟

من می گویم جوانان بهائی را از حق قانونی خود، یعنی تحصیل در دانشگاههای دولتی محروم کرده اند بس نیست؟ دیگر چرا هر روز برای دانشگاه بهائی مشکل ایجاد می کنند؟

بهائیان را از مشاغل دولتی اخراج کردند بس نیست؟ دیگر چرا به آنها جواز کسب نمی دهند؟

اماکن مقدسهء بهائی را مصادره و تخریب کردند بس نیست؟ دیگر چرا قبرستانهای بهائیان را تخریب می کنند؟

من به عنوان یک فرد بهائی ایرانی می گویم به من رسمیت نمی دهید، ندهید! حقوقی مساوی اکثریت نمی دهید، ندهید! اما حداقل حقوق اساسی ام را بدهید!

نشر در سایت خواندنیها

نظر خود را بنویسید


امیر جان، بهائیان با حکومت

بدیع
ارسال شده در : 1387/10/17

امیر جان، بهائیان با حکومت مبارزه نمی کنند. اما در پی احقاق حقوق خود و دیگران هستند؛ اما به روش بهائی. تا حال هم چنین بوده و از این به بعد هم چنین خواهد بود. البته همان طور که می بینید با همین روش هم، آنها را حبس می کنند و بر ایشان ستم روا می دارند. ولی بهائیان دنبال انتقام نیستند. می خواهند دشمنانشان نیز دوست شوند و دست از کینه بشویند. این روش نتایج بسیار مؤثری داشته که بمراتب از روش هائی که اشاره کرده اید کاراتر بوده. می گویید نه، از جمله به پیام 26 نوامبر 2003 مرکز جهانی بهائی درهمین سایت مراجعه فرمایید. نمونه های عملی آن را نیز خود بنده در زندان دیده ام. با تشکر

" رسمیت نمی خواهم! حقوق

امیر
ارسال شده در : 1387/10/16

" رسمیت نمی خواهم! حقوق اساسی ام را بدهید!"

براستی که اين شعار هر انسان آزاديخواهی را متأثر و منقلب می کند. اولاً، اين شعار نه تنها تسليم طلبی محض است که کاملاً با اعتراضات بهائيان داخل کشور مغايرت دارد. آنان را روانه زندان نمی کنند و يا خانه و کاشانه شان نمی سوزانند، چون "حقوق اساسی" می خواهند. شما هم اين حق را نداريد که آنها را به تسليم طلبی تشويق کنید.
بگذريم از اينکه "حقوق اساسی" يک صيغه کاملاً بی معنی است. ثانياً، دوست گرامی، حق را گدائی نمی کنند، آنرا ميگيرند. برايش مبارزه میکنند، به زندان می روند، شکنجه می شوند ولی آنرا گدائی نمی کنند. اگر باور نداری ميتوانی اخبار مبارزات بهائی ها، زنان، دانشجويان و کارگران را دنبال کنی. هر روز از هر گوشه مملکت صدای اعتراض بلند است. آنان دشمن خود را شناخته اند. جمهوری اسلامی هم اينرا فهميده است.برای همين است که هر روز انواع و اقسام "رزمايش عاشقان شهادت" ترتيب داده و گردانهای اوباش خود مثل سگان وحشی در خيابان ها سرازير ميکند تا با ايجاد جو ارعاب و وحشت اين صدای اعتراض را خفه کند.
[email protected]

قانونی اعلام کرد

شکیبا
ارسال شده در : 1387/4/12

قانونی اعلام کردن تنها سه اقلیت دینی در قانون اساسی اقدامی است که تا جایی که من می دانم در هیچ کشور دیگری جز ایران انجام نشده است. چرا باید چنین باشد؟