سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
یکی از ابزارهائی که بهائی ستیزان در طول تاریخ برای فریب ساده اندیشان بکار برده اند تحریف و انتشار گزینشی آثار بهائی است. انتشار تنها قسمتهائی از مطالب و اضافه کردن عباراتی از خود در جهت تحریف معنا و محتوا، سنتی دیرینه است که در بین صنوف مختلف و گروههای مختلف بهائی ستیز شایع بوده است. مقاله توهین آمیز و تحریف آمیز منتشر شده در ایرنا بر علیه خانم شیرین عبادی و دخترش سرکار خانم نرگس توسلیان نیز از همین نوع می باشد.
نویسنده مقاله در نقل سخنرانی دکتر پیام اخوان از مسیر امانت داری منحرف شده است و نه تنها قسمتهای مختلفی از جملات را حذف نموده و جملات نیمه تمام را به هم چسبانده است ، بلکه با اضافه کردن کلمات و جملاتی از خود ، مفهوم سخنرانی را در جهت اهداف خود تغییر داده است .
قسمتهای اضافه شده به سخنرانی سعی می کند افکار ذیل را به خواننده القاء نماید:
1)منظور بهائیان از تساوی حقوق زن و مرد و برخورداری زنان از مواهب زندگی، ترویج بی بندو باری در مسائل جنسی است.
2)بهائیان شعبه ای از دیانت اسلام هستند و نه دیانتی مستقل ، و لذا ملایان حق دارند در صحت و اعتبار عقاید آنان اظهار نظر کنند.
3)بهائیان در صدد تشکیل حکومتی جهانی هستند و لذا تهدیدی برای همه حکومتهای جهان بشمار میآیند.
قسمتهای حذف شده نیز سعی در پنهان کردن حقایق دارد:
1)ارتباط دقیق و جدی سخنرانی دکتر اخوان با مسئله حقوق بشر
2) نوع دوستی بهائیان و عشق آنان به تمام افراد بشر صرف نظر از رنگ و نژاد و مذهب
3)توجه آئین بهائی به مسئله تعلیم و تربیت و تطابق دین و علم
4)حذف طبقه روحانی و کشیش از جامعه بهائی
5)اتحاد سلطنت و روحانیت در مقطعی از تاریخ ایران در جهت مبارزه با بهائیان
6)عدم تائید بهائیان از سیاستهای نظام شاهنشاهی در غربگرائی کورکورانه
7)این حقیقت که بهائیان برای اسلام احترام بسیار قائلند و حساب اعمال رذیلانه و گفتار ضد بشری بعضی نفوس متعصب را به پای اسلام نمی نویسند.
از خوانندگان محترم دعوت می کنیم اصل سخنرانی دکتر اخوان را در آدرس اینترنتی ذیل مطالعه نمایند و بر بی انصافی و فتنه گری رهبران و عقبه این جریان بهائی ستیزی گواهی دهند.
جانتان خوش باد
قسمتهای تحریف شده سخنرانی دکتر پیام اخوان که در سایت ایرنا نقل شده است در ذیل می آید. عین متن سخنرانی که در سایت ایرنا نیز منتشر شده با فونت مشکی نگارش یافته است. متون قرمز شده در سخنرانی اصلی وجود داشته ولی در مقاله منتشره درسایت ایرنا حذف شده است. متون سبز در اصل سخنرانی موجود نبوده است ولی در متن منتشر شده در ایرنا به سخنرانی اضافه شده است. خوانندگان محترم با دقت در متن فوق براحتی می توانند نیات پلید نگارنده و انتشار دهنده را در جهت تحریف حقایق و فریب افکار عمومی دریابند.
عليرغم تجربياتى كه در زمينه حقوق بشر از سراسر جهان داشتم، آنچه اعتقاد به احترام به حقوق بشر را در من به وجود آورد تجربياتى شخصى و شرايط دوران كودكيم بود. من در خانواده اى بهائى در ايران به دنيا آمده ام که دستخوش آزار و تبعيض و آوارگى بودن به خاطر اعتقادات دينى (!)جزئى از ميراث خانوادگى ما به شمار مى آمده است. در همان حال كه تربيت بهائى به من احساس تعلق به جهانى وسيع و مسئوليتى بزرگ براى خدمت به هم نوع مى داد، به همان ترتيب در رابطه با محيط خارج مواجه با نوعى تنفر و خشونت بودم و درد ناشى از اين همه بى عدالتى نمى توانست از ضميرم خارج شود. حضرت (!) بهاءالله بنيان گذار آئين بهائى در آثار خود تأكيد بر تعليم و تربيت عمومى و تفاهم و سازش بين دين و علم كه هر دو بازتاب يك حقيقت مى باشند فرمود و تعليم داد که بشر براى پيشبرد تمدن خود نياز به دانش معمولى و دانش روحانى هر دو دارد. جستجوى حقيقت را شرط ترقى روحانى دانست و سيستمى دموكراتيك براى اداره جوامع بهائى ارائه فرمود كه در آن «رهبر دينى» به صورت كشيش و آخوند و مؤبد و خاخام جائى ندارند زيرا حقيقت دين نمى تواند و نبايد به مشتى رسوم و خرافات تنزل يابد. . براساس اين تعاليم، اديان همگى از ريشه و اصلى واحد و الهى سرچشمه گرفته اند. اما محور اصلى در جهان بينى بهائى وحدت عالم انسانى است و اين كه سرانجام تحول تاريخ، بشر را در يك جهان به هم وابسته به وحدت و يگانگى خواهد رساند. تعصبات نژادى و دينى و طبقاتى منع شده است در اين ديانت زن و مرد داراى حقوق مساوى (!) بوده و به يک سان از همه مواهب (!) - ترويج تز چند شوهري زنان!- بهره مند مى شوند. ايرانيان روشنفکر و مترقى از تمام طبقات اجتماعى به اين تعاليم گرويدند(!) زيرا در آن آينده اى بهتر و درخشان تر مى ديدند(!)آينده اى كه مى توانست منافع دستگاه سلطنت و روحانيت را به خطر بيندازد. پروفسور توکلى طرقى** - استاد تاريخ دانشگاه تورنتو مى نويسد: «در مراحلى که مدرنيته و تجدد در ايران پا مى گرفت مبارزات ضد بهائى به عنوان حربه اى مؤثر براى ساکت ساختن صداى ناراضيان و روشنفکران [از سوى هيأت حاکمه] به کار گرفته مى شد.» با برچسب هائى مثل «كافر» و «نجس» نيروهاى مشترك «دولت و روحانيت شيعه» سيستمى سركوبگرانه و ديكتاتور مآبانه در مبارزه با بهائيان و روشنفكران به وجود آوردند. با ايجاد نفرت و خشونت در اقداماتى كه به كشتار گروهى شبيه بود ده ها هزار نفر به قتل آمدند و صدها تن دچار شكنجه هاى دردناك، سنگسار و انواع اهانت ها گرديده اموال خود را از دست دادند. در همين دوران بود كه جده مادرى من كه آن زمان زن جوان حامله اى بود و در يزد زندگى مى كرد به خاطر حمله چماقداران و چاقوكشان كه به قصد كشتن او و خانواده اش به منزلشان حمله كرده بودند خود را از بالكن خانه به پائين پرتاب كرد. ارتفاع بالكن آنقدر زياد بود كه اشرار به تصور آن كه مرده است رهايش كردند. شبانه بستگانش جسد نيمه جان او را برداشتند و با گارى يزد را به قصد عشق آباد در روسيه تزارى ترك كردند. جده مادريم به طور معجزه آسا نجات يافت ولى سواى بسيارى از افراد خانواده فرزند خود را نيز در آن واقعه از دست داد.
چنين وقايعى بدون ترديد يكى از لايه هاى مهم خاطره تاريخى هر خانواده بهائى در ايران به شمار مى آيد. دوران کودکى من تا نه سالگى در ايران زمان شاه سپرى شد که ايران به سرعت به سوى تجدد که نوعى غربگرائى بود پيش مى رفت. . اما اين غربگرائى تقليدى كوركورانه از جنبه هاى منحط تمدن مادى از قبيل ازدياد مصرف و ولنگارى و پوچ گرائى بود و به هيچوجه نظر به دموكراسى، آزادى و حقوق بشر نداشت. انقلاب سال 1979 که آن بساط را درهم پيچيد انقلابى بود كه به ميليون ها ايرانى تشنه آزادى و اصلاحات وعده دموكراسى، آزادى، مبارزه با فساد و رعايت حقوق بشر مى داد. اما بعد از ۲۵ سال آن انقلاب دستاوردى جز بازگشت به جهل قرون وسطائى نداشت(!).. به جاى رعايت حقوق بشر حاكمان ايران در حالى كه خود را نماينده و سخنگوى خدا بر روى زمين مى دانند حكومتى مستبدانه كه در آن از آزادى سخن و افكار خبرى نيست به وجود آورده و حاصل كارشان تبعيضات شديد دينى و آزار و كشتار اقليت ها، تبعيض جنسى بين زن و مرد و تجاوز به حقوق انسانى با به كار بردن انواع شكنجه بوده است.
بار ديگر بهائيان هدف تير نفرت ملايان شدند. چون بهائيت قرائتي نوين از دين و شعبه اي جديد از ديانت اسلام است که با دنياي معاصر و مدرن سازگاري دارد. اينان بسته به اين که کدام برچسبى با منافعشان سازگارتر بود جامعه بهائى را مشتى مردم كافر و محارب با خدا و يا عامل شيطان بزرگ آمريکا و صهيونيسم قلمداد کردند(!)- ظاهرا در اينجا پيام اخوان فراموش کرده که از دولت امريکا حقوق مي گيرد!-. . به زودى اخبار قتل فاجعه بار دوستان و نزديكان كه بيشتر آنان زير شكنجه هاى خونبار انجام گرفته بود به ما رسيد و قلبمان را مملو از اندوه و غم كرد.
در پاسخ به فريادهاى اعتراضى كه از هر سو برمى خاست آيت الله يوسف صانعى نماينده اسبق رهبر جمهورى اسلامى در شوراى نگهبان اظهاراتى به اين مضمون ايراد کرد: «اگر عاشقان آزادى و طرفداران قلابى حقوق بشر عواقب آنچه که مى گويند دريابند خواهند ديد که حرف هايشان ضد خدا است براى آن که در روز قيامت خداوند پوست اهل جهنم را خواهد سوزاند و بر تن آنها پوست جديدى خواهد روياند. بنابر اين بهتر است اعتراضات و نطق ها و مصاحبه هايشان را به خدا خطاب کنند و بپرسند که چرا در روز قيامت خدا مردم را شکنجه خواهد داد» و با اين حرف ها نام شريف اسلام را لكه دار ساخته و قرآن مجيد را آلتى براى توجيه اقدامات خلاف انسانى خود نمودند.
اين امر ارتباطى به تئورى ساموئل هانتينگتون در رابطه با «تصادم تمدن ها» ندارد بلكه تصادمى در خود تمدن اسلامى است ميان مردمى كه مى خواهند آينده و هويت خود را در سازش با سير تغيير ناپذير تاريخ انتخاب كنند و آنها كه مى خواهند مردم را در عقب ماندگى نگاه دارند.
..... در این قسمت دکتر اخوان به بیان مفصل قسمتهائی از ستمهای وارده بر بهائیان ایران و همچنین خاطرات محسن مخملباف سینماگر معاصر می پردازد که در مطلب نقل شده ایرنا تماما حذف شده است . برای مطالعه این قسمت از شما دعوت می کنیم این قسمت را مستقیما در سایت آگاهی که ایرنا از آن نقل قول کرده است در آدرس اینترنتی ذیل ملاحظه فرمائید
//agahee.org/index.php?option=com_content&task=view&id=72
......
سخنانم را با مسائلى درباره روح خدمت به بشريت، احساس زندگى در جهانى واحد و همبستگى با رنج ديدگان شروع كردم. حال با ذكر اين نكته به خاتمه بيانم مى رسم كه تلاش براى حقوق انسانى، حفظ شرافت و مقام آدميان و ايجاد تمدنى عالمگير بهائيت بيش از اين در حيطه بزرگانى چون جان همفرى و رافائل لمكين (۳) نيست. اين وظيفه اى است كه نيروى وقفه ناپذير و بى امان جبر تاريخ بر دوش ما گذارده و کسى را از آن گزيرى نيست. وظيفه اى که بايد در انجام آن سخت کوشا باشيم. نه فقط به خاطر درست بودنش بل به اين جهت که راه ديگرى جلوى پايمان قرار ندارد. "
نظر خود را بنویسید
خدا یا تحریف و دروغ تا چه حد
نیکاارسال شده در : 1387/6/21
آنقدی متن سخنرانی را مورد تحریف قرار داده اند و اضافه و کم کرده اند که چیزی از آن باقی نمانده است.
حالا حذف بعضی قسمتها را می توان به بهانه خلاصه کردن متن توجیه کرد. ولی اضافه کردن مطالبی که در سخنرانی نبوده به هیچوجه قابل توجیه نیست.
مردم ایران باید آگاه باشند و سعی کنند درک کنند که انگیزه افرادی که اینگونه بی شرمانه دروغ می گویند چیست.
شاهكار!
جمشيدارسال شده در : 1387/6/19
حقيقتاً تحريف محققين تربيت شده دراين 30 سال اخير شاهكاراست.جزبهت وحيرت چه مي توان كرد؟!خدايا محققين عزيز ما را انصاف وصداقت وتقوي وخداترسي ده!