×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

نجات
1387/06/27

دوستي مي گفت پيكاسو در زمان جنگ جهاني، گل سرخ مي كشيده و در پاسخِ منتقدين كه مي گفتند اين اثر منعكس كننده جامعه ات نيست، مي گفته كه من دارم به جامعه انرژي مي دهم. راستش، از ميزان درستي اين مطلب آگاه نيستم چون فقط آن را از دهان كسي شنيده ام؛ اما حتي اگر افسانه باشد، خيلي افسانه زيبايي است. در ايران، بي شمار مشكل وجود دارد. تن ايران، مريض است. اگر عده اي برايشان كافي باشد كه در ظاهر به كسي آسيبي نزنند، اگر عده اي ديگر به دنبال پيشرفت شخصي و آسايش بوده و در نهايت از ايران بروند، اگر عده اي نااميد و خسته و زخم خورده باشند، اگر تنها اندكي از مردم، گاهي، به اصلاحات كوچك فكر كنند، و اگر فقط عده اي انگشت شمار خود را وقف نجات ايران نمايند، نمي گويم چيزي عوض نمي شود، اما تعداد بيشتري قرباني، فدا خواهند شد تا زماني كه اين بيمار، شفا يابد و سرپا بايستد. نجات ما، در اتحاد، اميد، و خدمت است.

اتحاد اين است كه اگر حتي يك نفر زرتشتي يا مسيحي كوچك ترين آزاري ديد، صد نفر شيعه به هواداري او به مجلس، نامه بنويسند. اتحاد اين است كه اگر به جامعه بهايي تهمت مي زنند، جامعه شيعه كه بهاييانِ خيرخواه زيادي در اطراف خود مي شناسد، در جواب تهمت ها صدها مقاله بنويسد. اتحاد اين است كه اگر كردها در زندان به انواع آزارها شكنجه مي شوند، شيعيان به هواخواهي برخاسته و احقاق حق كنند. تا وقتي احقاق حق از طرف افرادِ جامعه ي ستمديده باشد، به راحتي خاموش مي شود. همچنين تا وقتي كه هواخواهيِ جامعه شيعه، از اقليت هاي تحت فشار، توسط چند نفر انگشت شمار انجام گيرد، خاموش كردن آنها هم آسان است. اما اگر گروه بزرگي از شيعيان به هواخواهي بلند شوند، كه به عقيده من بايد زكات اكثريت بودن خود را بدهند و از اقليت هاي بي دفاع حمايت كنند، هيچ قدرتي نمي تواند چندين هزار يا چندين ميليون نفر را خاموش كند.

اميد اين است كه در بندِ رسميتِ خودم و اقداماتم نباشم. خود را بپرورم، توليد كنم و براي كساني كه مشتاق اند عرضه نمايم. مي خواهد فعاليت من تئاتري باشد كه مجوز نگرفته، كتابي باشد كه حق چاپ ندارد، يا طرحي است كه در دانشگاه پذيرفته نشده، "از پاي ننشينم" ، و در كنار فعاليت هاي غير رسمي، براي رسميت يافتن فعاليتم هم تلاش كنم. اميد اين است كه به جاي اين كه از ايران بخواهم كه به من امكانات بدهد، به اين فكر كنم كه من به ايران امكاناتِ تازه اي ببخشم. اميد اين است كه اگر در جواب خوبي هايم، بدي ديدم، با عالم و آدم قهر نكنم و دست از خوبي كردن نكشم.

خدمت اين است كه هر لحظه به اين فكر كنم كه، در اين لحظه به چه كسي مي توانم دوستي ام را نشان دهم. نگويم در سال جديد آرزوي خوشبختي همه شيعيان را دارم. آرزوي خوشبختي هر موجود زنده اي را داشته باشم. خدمت اين است كه بگويم در سال جديد خدا كمك كند تا حقِ نا حق شده اي را به صاحبش برگردانم. خدا كمك كند تا سهمم در نجات ايران را ادا كنم. خدمت اين است كه هرچه بلدم به ديگران ياد بدهم. خدمت اين است كه تا توان دارم براي كساني كه كار ندارند، كار پيدا كنم. خدمت اين است كه در كنار خودم به ديگران هم بينديشم. و نه فقط بينديشم، كه همان قدر كه با تمام وجود براي سعادت خودم تلاش مي كنم، براي خوشبختي ديگران هم از جان و دل مايه گذارم. خدمت اين است كه در كنارِ تشويق فرزندم به پول در آوردن، او را در خدمت كردن هم تشويق كنم. خدمت اين است كه تا كسي حرف از خدمت زد، او را به سخره نگيرم و جو زده اش ننامم.

نجات من در اتحاد، نه در برابر دشمنان، كه حتي اتحاد با دشمنان است. اگر من به آنها نگويم دشمن، اگر من نيت پاكم را به آنها نشان دهم، اگر با آنها ريا نكنم، دشمني نمي ماند. دشمن كيست؟ دشمن هم مانند من انساني است كه درد مي كشد و براي عزيزانش عزيز است و نيازمندِ كمكِ من.

نجات ما در اتحاد و اميد است. نه اميد پوچ و ساده لوحانه، بلكه اميد به اين كه وقتي ما همه با هم متحديم، هيچ نيرويي نمي تواند نجات ما را به تاخير بيندازد.

نجات ما در اتحاد و اميد و خدمت است. اگر با هميم، اگر اميدواريم، پس هدفي جز خدمت به همنوع، نمي توانيم براي خود تعريف كنيم.

در مورد اين ها با دوستانتان حرف بزنيد. راه هاي تازه تري براي اتحاد و اميد و خدمت و البته نجات بيابيد و آنها را عملي كنيد. چه كسي باور مي كند كه سيلي كه مي آيد و مي شكند و داغ بر دل ها مي گذارد، نيرويش را مرهون قطرات است. سال ها بعد هم كه ايران و همه مردم دنيا از مشكلات امروز نجات يافتيم، هيچ كس باور نمي كند كه همين افكار و كارهاي كوچك ما بود كه دنيايي را دوباره ساخت.

نظر خود را بنویسید


به سوی زندگی بهتر

حمید
ارسال شده در : 1387/7/15

با اتحادوامیدوخدمت به هم دنیایی پر ازصلح وصفا داشته باشیم.
وممنون از این پست زیبا و پرمحتواتون

حمید

.... هر چه گویم کم است در وصف کار عالیتا

مهین
ارسال شده در : 1387/6/29

بسیار عالی بود.امیدوارم نور عدل و انصاف از نفسهای پر برکت امید ، اتحاد و خدمت یکایک انسانهای عاشق صلح و یگانگی در آسمان دود آلود تیره ظلم و ستم هویدا و درخشنده گردد. آمین!

سپاسگزارم از مقاله زیبای شمادوست گرامی!