×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

كلكسيون آپارتايد!
1387/07/01

مديريت محترم راديوزمانه،

ضمن تقديم گرم ترين درودها، بنده يكي ازهمكاران سايت نقطه نظربه آدرس

www.noghtenazar2.info هستم. چندروز پيش آن راديو گفت وگويي را با آقاي فرهادثابتان وخانم شيرين عبادي تحت عنوان " تمهيدات براي جلوگيري ازورود بهائيان به دانشگاه" پخش كرد كه موجب شادي امثال بنده شد، كه خودوهمسروخواهروفرزندم عليرغم رتبه هاي خوب درطول دونسل ازدانشگاه محروم شده ايم. به اين جهت به سهم خود،بخاطرتلاشتان درراه تحقق حقوق همهء اقشاروطبقات واقليت هاي قومي وديني ومذهبي ايران عزيز، ازشما تشكرمي نمايم ومقالهء زيرراكه درهمين خصوص نوشته ام تقديم مي دارم تا اگرمقبول افتد درسايت راديوزمانه منعكس نمائيد. با تشكر21/5/1387

یک اخراجی

                  كلكسيون آپارتايد!

اوّل خبرزيررا ازراديوزمانه بخوانيد!

خانم عبادي درمصاحبه اي با راديو زمانه گفت: " متاسفانه‌ از ابتدای انقلاب به این طرف، هر کس که در فرم پرسشنامه اعلام بکند کهمذهبش بهائی است، اجازه ورود به دانشگاه را ندارد.

با وجود تلاش بسیار زیادی که مدافعان حقوق بشر در این زمینه داشته‌اند، تا‌کنونموفق نشده‌ایم نتیجه بگیریم که اجازه بدهند که بچه‌های بهائی به دانشگاه بروند.

من می‌توانم با قاطعیت بگویم که‌ در مورد این اقلیت دینی در ایران، نوعی"آپارتاید فرهنگی" پیش آمده است". (1)

حالا اين خبررابخوانيد وبا آن مقايسه كنيد!

سه شنبه، 18 تیر ماه 1387 برابر با 2008 Tuesday 08 July

واکنش "وزیر علوم" رژیم به اقدام اخیر دانشگاههای هلند :

شبكه خبر دانشجو (بسیج): وزير علوم جلوگيري از ادامه تحصيل دانشجويان ايراني در رشته هاي "علوم هسته اي" در برخي از كشورهاي اروپايي را محكوم كرد و گفت: "جلوگيري از علم آموزي و گسترش علم در هيچ آموزه بشري و هيج ديني پسنديده نيست".

محمدمهدي زاهدي صبح امروز در حاشيه مراسم افتتاحيه سومين جشنواره فرهنگ و ملل در جمع خبرنگاران ضمن محكوميت "آپارتايد علمي" موجود در جهان گفت: بنده سال گذشته در مجمع عمومي بر اين مسئله تاكيد كردم كه جلوگيري از علم آموزي با هيچ آموزه بشري و ديني سازگاري ندارد؛ بر اين اساس اين ممانعت‌ها را محكوم مي‌كنيم.

وي با بيان اينكه خداوند "نور" ، "علم" و "علما" را با هم يكسان دانسته است، تصريح کرد: اين بدان معنا است كه همه بايد به دنبال علم آموزي باشند.(2)

حتماً شما هم ازچنين تناقض وسياست يك بام ودوهوائي متعجب شده ايد! آري!اوايل انقلاب كه جمهوري اسلامي انقلاب فرهنگي را به راه انداخت، بنده كه سال اول دانشگاه بودم به صرف بهائي بودن ازآن اخراج شدم. پرسش نامه اي 8 صفحه اي كه ازجمله سؤال ازمذهب كرده بوددرآن وجودداشت. بنده نوشتم بهائي! وقتي بعداً براي گرفتن پاسخ مراجعه كردم، مسؤول مربوطه گفتند شما براساس مدارك موجود دردانشگاه ونيزاعتراف خودتان مبني برعضويت در"فرقهء ضالّهء بهائيّت" به موجب مصوّبهء شمارهء فلان(3) شوراي انقلاب فرهنگي نمي توانيد به تحصيل ادامه دهيد! گفتم هيچ راهي وجودندارد؟ گفتند تنها راه توبه از"بهائيّت" ومسلمان شدن است! بنده نيزگفتم به خاطرعلم ودانشگاه، دين وعقيده ام را نمي فروشم.

توسيم سياه خود نگهدار/ ما يوسف خودنمي فروشيم!

همزمان، همسرآيندهء من ــ كه چندسال پس ازانقلاب فرهنگي ازدواج كرديم ــ كه سال سوّم بود وبرادرايشان وسايربهائيان نيزكه بعضاً حتي دو تا چند واحد بيشتربه فارغ التحصيليشان باقي نمانده بود، به همين وضع دچارشدند.

گذشت وگذشت ودرآن سال ها علاوه براخراج ازدانشگاه بيش از200 نفرازعزيزان بهائي ما رانيزكشتند وهزاران نفررانيزحتي قبل ازانقلاب فرهنگي ازكاراخراج كردند ــ ازجمله خود من را ــ وصدها نفرديگررانيز به زندان انداختند. پس ازاخراج ازكار ودانشگاه، سوّمين نصيب من ازجمهوري اسلامي، زندان سال 1362 بود. اين بارعلاوه برخودم وهمسرم كه آن وقت يك سال ازازدواجمان مي گذشت، خواهرم نيززنداني شد. درمقطعي چندماهه كه هرسه باهم زندان بوديم، مادرم نيزــ كه زمان پهلوي ها شوهرعزيزش راازدست داده بود ويك تنه ما رابزرگ كرده بود ــ تنها درخانه زنداني بود وبا دروديوارخانه مأنوس! ايشان الان جسماً درميان ما نيستند ،ووفات كرده اند، ولي حس مي كنم وضع ايشان ازهمهء ما بدتربود! چه كه به تنهائي غصه وفكروخيال وتنهائي را تحمل مي كردند.هفته اي يك باربا مشكلات عديده مي آمدند ملاقات ما...! داستان زندان وجدا بودن بهائيان ازهمبنديان به دليل نجس بودن ( يعني "آپارتايد ديني ومذهبي" ) وسايروقايع نيزبماند!

پس ازاتمام سال هاي زندان به خانه برگشتيم؛ بيكاروگيج كه چه كنيم. استخدام كه نمي شديم؛ درطول چندين سال شغل ها عوض كرديم؛ قالي بافي، عملگي، عروسك دوزي،خياطي، رانندگي،بسته بندي، ترجمهء متون به انگليسي، تدريس خصوصي،...اموربا قناعت وتوكل مي گذشت. خداوند فرزنداني نيز به ما عطا كرد.

چيزي كه فكرش را نمي كرديم اين بود كه نسل پس ازما نيز ازدانشگاه محروم شود!آري چنين شد! فرزندما نيزبا فاصله اي حدود25 سال ازاخراج ما ازدانشگاه، عليرغم رتبهء 14 كشوري دركنكوررياضي، ازدانشگاه محروم شد. هرجا رفتيم فايده نداشت ــ از سازمان سنجش بگيريد تا نامه به خودمقام معظم رهبري!چندسال شركت كرد ورتبه هاي عالي نيزآورد،ولي مثل باراول پذيرفته نشد!همسر وخواهروخودم هم به قول معروف سرپيري ومعركه گيري، دوباربه همراه فرزندمان دركنكورشركت كرديم! مجازهم شدم! باورتان مي شود؟! ولي مرانيزراه ندادند! تا حالا والدين وفرزنداخراجي با هم ديده بوديد؟! شايد...؟بگذريم!

تمام مردم شهرمان اعم ازكارگر واداري واستاد دانشگاه ودكترومهندس ونمايندهء مجلس وهمسايه ها وسايرين افسوس مي خوردند ومي خورند وحيرانند كه چرا دولت چنين مي كند! شاهدآن اين كه يك وقتي مسؤولين جامعهء بهائيان ايران ــ كه بهائيان ايشان را ياران ايران مي گويند، وحقيقتاً ياران صادق وبا وفاي ايران عزيزنيزهستند ــ نامه اي درخصوص محروميّت بهائيان ازدانشگاه خطاب به رياست محترم جمهوري نيزنوشتند وهزاران نسخه ازآن درسراسر ايران به مسؤولين ذيربط داده شد، اكثريت قريب به اتفاق كساني كه نامه رادريافت داشتند اظهارتأسف كردند كه چنين است وآن را صحيح ندانستند ــ شايد باورتان نشود كه بعضي علما وآخوندهاي منصف مسؤول بعضي نهادها نيزمخالف محروميّت بهائيان ازدانشگاه بودند! تعجّب آن كه بعضي نيزازاين وقايعي كه براي جامعهء بهائي رخ داده اظهاربيخبري مي كردند! بعضي بهائي رابا وهّابي يا ارمني ويهودي اشتباه مي گرفتند وبعضي نيزآن رافرقه اي ازاسلام تصوّر مي كردند، حال آن كه "بهائي دين است وفرقه نيست"، واينك 165 سال ازپيدايش آن گذشته است! رئيس يكي ازادارات وقتي موضوع راشرح داديم، به همهء مقدسات عالميان قسم كه با اظهارتأسّف به عين عبارت چنين گفت : "اگرنه دردينمان اسلام، كه درقانون اساسي بايد تجديد نظركنيم!"

پس ازتوزيع نامه هاي مزبوريك روز ادارهء اطلاعات حسب المعمول به من زنگ زد كه بيا اداره! رفتم. اين باركه روششان هويج وكبوتربود ــ ونه چماق وباز!ــ ،لب مطلبشان اين بود كه چرا نامه به آقاي خاتمي نوشته ايد وچرا به همهء ادارات داده ايد. مثالي كه آوردند اين بودكه اگرفرزندي(يعني بهائي ها) ازپدرش( يعني آقاي خاتمي) گله دارد ومي خواهددرد دل كند، نمي رود كه به همه بگويد(يعني نامه را كه به همه نمي دهد)!تقريباً به اين مضمون به ايشان عرض شد: ازبس به اين پدرها درد دل كرديم وگوش ندادند، رفتيم پيش عموها ودائي ها وسايرفاميل! چون دولت كه فقط آقاي خاتمي وكابينه نيستند، بلكه مثلاً فرمانداري وسازمان سنجش وغيره نيزازاجزاء دولت اند!الان فكر مي كنم كاش درجوابشان اين را هم گفته بودم كه بهائي ها بچهء زن بابا هستند! زن بابا نامهربان است وما رادانشگاه راه نمي دهد وزندان مي كند ونجس مذهبي وعلمي و... مي شمارد!

حال كه پدرجديد ما جناب احمدي نژادعزيز باشعارمقدس عدالت رئيس دولت شده اند،ديديم ناشكري كرديم! كاربدترشد! نه تنها امسال نيزهمهء جوانان بهائي را به بهانه وكلاه شرعي وعلمي واداري نقص پرونده مثل پارسال ازدانشگاه محروم كردند، بلكه ياران ايران راهم كه گناهي جزپيگيري محروميّت هاي حداقل 30سالهءجامعهء بهائي ودفاع ازحقوق آنان ورسيدگي به وضعيّت بهائيان ستمديدهء ايران نداشته وندارند، دستگيروزنداني كردند! خانم عبادي عزيز نيزكه شجاعانه مي خواستند براي جوانان محروم بهائي مادري كنند ــ البته تشبيه است وبه سن وسال ايشان ربطي ندارد! ــ تهمت صهيونيست بودن به ايشان زده، به مرگ تهديدشان كردند! آري! ظاهراً گوش كسي بدهكارنيست!

حال درددلي با بعضي علماي اعلام دارم كه سررشتهء پنهان وآشكار اين مملكت وهمهء محروميّت هائي كه بهائيان وسايردگرانديشان مي كشند، به ايشان مي رسد! شما را به خون حسين بن علي كه بيش ازهرشخصيّت اسلامي ذكرحضرتشان رامي كنيد قسم! آيا وقت آن نرسيده كه درقرن 21ام به "آپارتايد ديني وعلمي وفرهنگي" عليه بهائيان خاتمه دهيد وايشان را نيزبه فرمودهء حضرت امير برادرخلقي خودبدانيد ورحمتي را كه مدعي هستيد اسلام دارد شامل بهائيان نيزبفرمائيد؟!

واقعاً كه به بهائي ها به قول آقاي ده نمكي بايد لقب " اخراجي ها" را داد. اما دراينجا چون موضوع ِ جنگ وجدال ملل ودول مطرح نيست،جبهه، حقيقتاً جبههء حق وباطل است! جبهه،جبههء علم وجهل است! جبهه، جبههء تحقيق وتعصّب است!جبهه، جبههءعدل وظلم است! جبهه، جبههء عشق ونفرت است! زيرا چنان كه مي بينيم،جهانيان وبهائيان ووزيرعلوم دولت جناب احمدي نژاد وسركارخانم عبادي عزيز، همه وهمه دراين شك ندارند كه:

"جلوگيري از علم آموزي و گسترش علم در هيچ آموزه بشري و هيچ ديني پسنديده نيست".

با احترام، يكي ازاخراجي هاي حقيقي

21مرداد1387

1- راديوزمانه تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد1387 radiozamaaneh.com/humanrights/2008/08/post_262.htm

2- //www.iranpressnews.com/source/042922.htm 

3- اگرشمارهء آن خيلي ضروريباشد، سعي خواهم كردآن را ازميان اوراق 20-30 سال پيش پيدا كنم!

نظر خود را بنویسید


بلا

مظفر
ارسال شده در : 1387/7/28

گر بلا عون ِ بها هست و عطاياي خدا
اي خوشا جام بلا كز بهر جان صهباستي

جلوگیری از علم آ

جزیره
ارسال شده در : 1387/7/5

جلوگیری از علم آموزی در مورد همه افراد بد است و در ضمن به بهائیت هم باید فرصت داده شودکه ابراز عقیده بکنند و با جامعه در عقائدشان آزادانه صحبت کنند تا حقیقت بر همه آشکار شود . در ضمن من می خواهم در مورد این دین تحقیق کنم اگر ممکن است مرا کمک کنید .

بی نظیر!

مهین
ارسال شده در : 1387/7/2

آنقدر این مقاله زیبا و عالی بود و بیان تمامی درد و دلهای احبای ایران مخصوصا جوانان مشتاق علم و دانش و چقدر مهیمن ابراز شد که قلب مظلومان بهایی ایران تسکین یافت ، حقا که همیشه گفته اند سخنی که از دل برآید لا جرم بر دل نشیند.
الهی که به این قلم های فصیح و صریح و خالص شما همدلان مقدس نفیر احقاق حق و برقراری عدل و انصاف بر سمع متعصبان تاثیر گذارد و آنها نیز به جای آنکه در مقابل بایستند در کنار مظلومان قرار گیرند و صفت حمد دوست یکتا را بر زبان رانند.
بامید آنروز و آرزوی حفظ و سلامتی یاران همیشه محبوب و عزیز ایران!
بسیار ممنونم.