×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

اصول دین در عمل
1387/07/23

در کشور ما گروهی وجود دارد که متأسفانه خود را تنها گروه دیندار و رستگار می دانند و بقیه را از هر دین و حتی هر مذهب دیگر بی دین و گمراه می شمرند و با همین اندیشه است که به خود حق می دهند آنان را از همهء حقوق انسانی محروم سازند. ایشان به مسلمان بودن و شیعه بودن خود افتخار می کنند و به دیگران تحقیر و توهین روا می دارند. سؤال اینجاست که آیا اسلام راستین همین است که ایشان دریافته اند؟

خود ایشان البته اعتقاد دارند که دیانت اسلام اصولی دارد و فروعی، و بدیهی است که اصول از فروع مهمترند، پس اگر به فرض ایشان تمام فروع دین را به جا آورند ولی اصول و پایه های دینشان محکم نباشد به اعتقاد خودشان از اسلام راستین محرومند. اصول دین توحید است و نبوت و معاد. البته اینها فقط اصول دین حضرت محمد رسول الله نیست؛ اصول همهء ادیان الهی است؛ اصول دین الهی است؛ و در واقع پاسخ به همان سؤالات همیشگی مولاناست که از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟ به کجا می روم؟

حال می پرسم توحید و نبوت و معاد یعنی چه؟ آیا توحید فقط آن است که به زبان بگوییم "لا اله الا الله"؟ آیا نبوت فقط این است که به زبان بگوییم "اشهد ان محمداً رسول الله"؟ آیا معاد فقط این است که به زبان بگوییم"انا لله و انا الیه راجعون"؟

توحید یعنی پذیرش وحدت مبدأ و آغاز؛ پذیرش اینکه همهء این جهان از خدای یکتاست؛ فقط هموطنان و همفکران و همدینان من از خدا نیستند، بلکه همهء انسانها از خدایند؛ او که مرا در این زمان و این مکان و این خانواده و این شرایط آفریده است، دیگران را هم در زمانها و مکانها و خانواده ها و شرایط دیگری آفریده است، و همانقدر که مرا دوست دارد آنان را نیز دوست دارد. خدا ظالم نیست: اگر تعلق به زمان و مکان و امت و کشور و نژاد خاصی باعث برتری انسانها می شد خدا عادل نبود. پس هیچیک از این چیزها باعث برتری نیست. کسی که خود را برتر از دیگران می داند یک پایهء دینش ناقص است و باید به دو پایهء دیگر تکیه کند. نبوت یعنی پذیرش هدایت الهی؛ پذیرش اینکه خدایی که بشر را آفریده است او را تنها و بدون راهنمایی به حال خود رها نمی کند؛ همواره دست او را می گیرد و راه را نشانش می دهد؛ برای زیستن در این جهان بشر نمی تواند به تنهایی عمل کند. به قول شاعر:

ما ز آغاز و ز انجام جهان بی خبریم     اول و آخر این کهنه کتاب افتاده است

پس چگونه می توان با این بی خبری راه را یافت، جز با هدایت او که اول و آخر این کتاب را می داند؟ بشر هرگز از این هدایت بی نیاز نبوده و نخواهد بود. حتی شاید بتوان گفت هرچه پیشرفت کند نیازش بیشتر می شود:

          تا بدانجا رسید دانش من        که بدانم همی که نادانم 

کسی که دین خود را آخرین دین الهی بداند، نیاز بشر به هدایت الهی را انکار کرده و پایهء دوم دینش هم ناقص است و حالا باید فقط به یک پایه تکیه کند.

          معاد یعنی پذیرش اینکه بازگشت همه به سوی خداست؛ هیچکس برای همیشه از او دور نمی شود؛ ولو گمراه گردد بالاخره به سمت او باز می گردد. خدا بخشنده و مهربان است؛ عاشق بندگان خویش است؛ نه تنها آنها را هرگز از درگاه خود نمی راند، بلکه هرگاه از او دور شوند آنان را به سوی خود فرا می خواند. کسی که خود را "ناجیه" و بقیه را "ضاله" بداند پایهء سوم دینش هم ناقص است و هیچ نقطهء اتکای محکمی ندارد.

نمی دانم چه بر سر بنای دینش می آید. احتمالاً اگر چاره ای نیندیشد به زودی فرو خواهد ریخت! البته جای ناامیدی نیست؛ آن وقت است که به خود خواهد آمد و پایه های دینش را محکم خواهد کرد.

منبع: خبر نت

نظر خود را بنویسید


بسیارممنون

ارکیده
ارسال شده در : 1387/8/19

بسیارممنون

بسیار زیبا و لطیف !

مهین
ارسال شده در : 1387/7/24

با تحسین فراوان صاحب این اثر، حتی جالب است تا یاد آور شوم در کتاب آسمانی قران مجید بصراحت به مقام توحید و تحدید مظاهر الهیه اشاره شده است وعلمای اسلام حتی برای یکبار برای امت اسلام به آن اشاره ننموده اند وآن ایه کریمه اینست " و ما امرنا الا واحده " (امر ننمودیم ما پیامبران مگر یکی ) و در مقام تحدید در همان سفر قویم اشاره فرموده اند " فضلنا بعضهم علی بعض " ( برتری دادیم بضعضی از ایشان< یعنی پیامبران >را بر بعضی دیگر ) که دقیقا در مورد اول اشاره به اصول دین ادیان الهی دارد و در مورد دوم اشاره به فروع دین ادیان آسمانی دارد.حقیقتا آثار و شواهد در این مواضیع در کتب آسمانی بسیار است اما کو دیده انصاف ؟!بفرموده مولانا مولوی " دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست " ...
وحتی شعرا و عرفای بزرگ اسلام هم به این دقایق معارف الهی اشاره فرموده اند که بسیار است که از جمله فقط همین فقره را اشاره مینماید ،بسان خوشه ای از یک خرمن ، که شاعر و عارف اسلام شیخ شبستری فرمود : " این همه آوازها از شه بود گر چه از حلقوم موسی بود "
ممنونم از توجه کریمانه تان ! مهین