سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
امروزه در ایران و سایر کشورهای جهان گروههای مختلفی که از حقوق اساسی خود محرومند برای احقاق حقوق خود به فعالیتهای گوناگونی مشغولند: عده ای انقلاب و شورش می کنند و نه تنها کسانی را که حقوقشان را سلب کرده اند، بلکه انسانهای بی گناه را نیز به کشتن می دهند؛ عده ای دست به ترور می زنند و کسانی را که مسبب بدبختیهای خود می دانند نابود می کنند؛ عده ای به فحاشی و توهین و تهدید دست می زنند؛ ... خلاصه روشهای متعددی به این منظور در پیش گرفته می شود.
یکی از گروههایی که از حقوق انسانی خود محرومند زنان ایرانند: قانون و مذهب و فرهنگ و سنت و مدرنیته و مشکلات اقتصادی و خودخواهی و هزاران عامل دیگر دست به دست هم داده اند تا آنان را از بدیهی ترین حقوق انسانی محروم سازند. آنان حق ندارند تنها همسر شوهر خود باشند! آنان حق ندارند لباس خود را انتخاب کنند یا حتی در اوج گرمای تابستان روسری از سر خود بردارند ! آنان حق ندارند بدون جازهء پدر یا شوهر خود کار کنند، درس بخوانند، مسافرت بروند، یا هیچ اقدام دیگری انجام دهند!
البته بسیاری از آنان به یمن انسانیت و روشن بینی پدران یا همسران خود از برخی مزایایی که برطبق قانون شرعی یا عرفی حق آنان محسوب نمی شود برخوردارند، اما این بسیار متفاوت است با اینکه از آن حقوق برخوردار باشند؛ به علاوه، بسیاری نیز از موهبت داشتن چنین پدران و همسرانی محرومند.
زنان ایران سالهاست در طلب حقوق خود می کوشند، اما نه با خشونت و نفرت، زیرا آنانی را که حقوقشان را سلب کرده اند، یعنی پدران و شوهران و برادران و پسران خود را، عاشقانه دوست دارند. آنان هرگز نمی خواهند به کسی آسیب برسانند: تنها طالب حقوق اساسی خویشند، آنهم نه از روی خودخواهی و خودپرستی، بلکه به این علت که به یقین می دانند سعادت و رفاه خانواده و ملت در گرو آن است. خانواده ای که سرپرستش هر لحظه امکان دارد همسر دیگری، موقت یا دائمی، اختیار کند از چه ثبات و اطمینانی می تواند بهره مند باشد؟ خانواده ای که در آن مادر، اول مربی طفل، از تحصیلات و کمالات انسانی محروم باشد چگونه می تواند فرزندانی پرورش دهد که جامعه به آنان متکی باشد؟ جامعه ای که در آن زنان نتوانند پا به پای مردان کار کنند و بار مسؤولیت جامعه فقط بر دوش مردان قرار گیرد چطور می تواند با جوامعی برابری کند که تمام افراد در بار مسؤولیتها شریکند؟
روش مسالمت آمیز زنان ایران برای احقاق حقوقشان ناشی از ضعف جسمی یا روانی یا اجتماعی آنان نیست؛ بلکه نشان از قدرت روحی عظیم ایشان دارد. سیل خروشانی نیست که به ناچار موقتی و ویرانگر باشد، جویباری است که رفته رفته به رودخانه ای عظیم بدل می شود و با خود زندگی و نشاط و آبادانی ابدی به همراه می آورد. هر حرکت عظیمی در تاریخ بشر چنین بوده است: آهسته و آرام شروع شده و به تدریج اوج گرفته است؛ در آغاز کمتر کسی اهمیت آن را دریافته است، ولی به تدریج همه به آن پیوسته اند. مثلاً پیشرفت ادیان بزرگی چون دیانت مسیحی و بودایی را که بیشترین پیروان را در جهان دارند در نظر بگیرید: در ابتدا تنها گروه کوچکی به آنها پیوستند و اکثریت به مخالفت برخاستند، اما در طول سالها و قرنها به تدریج، با تحمل سختیها و بلاها، قوت گرفتند و بر تعداد پیروانشان افزوده شد، بر خلاف جنبشهای پرسروصدایی که ابتدا افراد زیادی را به خود جلب می کنند و به زودی فراموش می شوند. پیشرفت علوم و تکنولوژی را در نظر بگیرید: هر اختراع یا نظریهء مهمی ابتدا با مخالف روبرو می شود، اما به تدریج، با تحمل سختیها، با استقامت، بالاخره حقیقت آشکار می شود، بر خلاف نظریه ها و اختراعات پر سرو صدا و پر طرفداری که عمرشان چند سال بیش نیست.
زنان ایران هم، شاید آگاهانه، شاید ناآگاهانه، اما در هر حال به درستی، بهترین راه ممکن را در پیش گرفته اند و آن راه ناهموار و طولانی کسب کمالات بوده است. ایشان با وجود امکانات ناکافی و موانع بسیار، تقریباً در تمامی زمینه های ممکن - علمی و اجتماعی و اقتصادی و صنعتی و سیاسی و فرهنگی و ادبی وارد شده اند و چنان پیش رفته اند که اکنون بسیاری از مردان به برابری آنان با خویش شهادت می دهند و در احقاق حقوقشان با آنان همراه و همداستان گشته اند.
جنبشهای آزادی زنان در کشورهای اروپایی مسیری پرسروصدا را طی کردند که با خشم و پرخاش و شورش، و در خواستهای نامعقول مثل آزادیهای جنسی و عدم مسؤولیت نسبت به فرزند، همراه بود، و نه تنها هنوز منجر به برابری کامل نشده است بلکه پیامدهای اجتماعی نامطلوب فراوانی مثل عدم انسجام خانواده به دنبال داشته است. زنان ایران باید هشیار باشند که از آن مسیر اجتناب کنند و مسیر دیگری را که در پیش گرفته اند شجاعانه ادامه دهند.
به راستی، تلاش صبورانهء زنان ایران ستودنی است و شایسته است که سرمشق همهء مظلومان جهان قرار گیرد.
نظر خود را بنویسید
عالی است
مهینارسال شده در : 1387/7/24
اگر بپذیریم در روی این کره خاکی انسانها زندگی میکنند و از این گروه نیمی مردان و نیمی دیگر زنان جامعه انسانی را تشکیل میدهند ،بنابراین عدم توجه به حقوق و استعداد و تواناییهای زنان در واقع نادیده گرفتن نیم بزرگی از سرمایه معنوی بشر برای وصول به ترقی و پیشرفت است ، پس چطور بشر امروزی دایه پیشرفت و رسیدن به آرزوهای عالیه دارد ؟؟!!
این تصور و تخیلی بی فایده است و ره به جایی ندارد.
وفقط در گرو اهمیت دادن به این نیم دیگر از پیکر جامعه انسانی است که جمیع نوع بشر به آمال خود دست خواهد یافت.و برای رسین به این مهم کوشش و تلاش صحیح و اصولی هم طبقه نسوان و هم مردان جامعه را میطلبد.و فقط تلاش یکجانبه از سوی زنان به تنهایی کافی نخواهد بود مردان آگاه و معتقد به اصل تساوی حقوق زن و مرد نیز باید به کمک و حمایت از احقاق حقوق این قشر آسیب دیده و مهربان قیام حکیمانه و صادقانه نمایند.
میزان برتری انسانها بر هم در تقوای الهی ، خلوص و صداقت و پاکی و خدمت عاشقانه به نوع انسان است نه به تفاوت جنس ،نژاد ،مذهب ، قدرت و ... امثالهم است .
زن و مرد همچو دو بالند از برای پرواز عالم انسانی بسوی کمال و سعادت حقیقی.
همانطور که اشاره شد در این مقاله این امر سیر تدریجی و آرام دارد تا به اوج عظمت و پیشرفت نایل آید.و ما برای رشد این سیر متعالی و مقدس و عظیم دعا و تلاش باید نماییم.
از نویسنده این اثر بسیار سپاسگزارم.