×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

ایرنا به هالوین می رود
1387/09/11

بعد از شش ماه فعالیت مداوم « دفتر تحقیق و بررسی های خبری ایرنا » بر علیه بهائیان، بالاخره موقع استراحت و تفریح دوستان زحمتکش این واحد فرا رسید . از قرار معلوم همزمانی و اقتران این تعطیلات با جشن مردگان (هالووین) ، نویسندگان خوش ذوق را بر آن داشته که مرده ای را زنده فرمایند و بر گرد او به رقص و نوا بپردازند . مقاله « حقيقت بهائي گري در خاطرات صبحي مهتدي» [i] منتشر شده در سایت رسمی خبرگزاری ایرنا که مشخصا با کمال عجله و با توجه به کمبود منابع تحقیق تدوین گشته است، با توجه به قدیمی بودن مطلب و کهنگی محتویات نکته قابل توجهی ندارد و نویسنده محترم نیز این مطالب را از یکی دو منبع کپی کرده و محض خالی نبودن عریضه مقدمه ای هم بر آن افزوده است .

پاسخ های واضح و قانع کننده ای که بهائیان در دهه های گذشته به این نوع خاص از ردیه ها داده بودند[ii]، مدتها بود که پرونده آنها را بسته و در گوشه فراموشی مدفونشان کرده بود. کسی نیز به مطالب سخیف و بی ارزش این کتب نه بعنوان منبعی تحقیقی و نه حتی بعنوان خاطراتی موثق وقعی نمی نهاد. آیا بر طبق چه برهان و استدلالی می توان اتهامات و دروغ پراکنی های سه نفر معاند را که از لحن کلامشان نیز بغض و کینه و نفرت می بارد بعنوان منابعی برای تحقیق منصفانه و بی غرض در خصوص دیانت بهائی برگزید و طبق چه انگیزه و با چه بودجه ای می توان این منابع را در سطح وسیع در جامعه منتشر نمود ؟ و در نهایت پس از آنکه این کتب با بی اعتنائی مردم ایران و اهل تحقیق و خرد مواجه می شود امکانات خبر گزاری رسمی یک کشور را به کار گرفت و به نفع آن تبلیغات نموده و به مردمی تحویل داد که به مدد سانسور و فیلترینگ ، راه هر گونه اطلاع رسانی به آنها بسته است؟ آیا پاسخهای محکم و متینی که بهائیان به این ردیه ها داده اند کافی نبوده است و جناب خسروشاهی امید دارند که سانسور حکومتی تا ابد ادامه یابد و مردم ایران هرگز به این پاسخها دسترسی پیدا نکنند؟ آیا ایشان از زمانی بیم ندارند که پرده های مخفی کاری و سانسور بی رحمانه پاره شود و انسانهای آزاده بر بی انصافی و لجاجت ایشان تاسف خورند؟ با کمال رافت خدمت آقای سید هادی خسروشاهی عرض می کنیم که اصرار و ابرام ایشان در زنده کردن این مرده پوسیده با وجود تمامی براهین و ادله واضحه ، دیگر از مرز عصبیت و لجاجت نیز گذشته است و بیم آن می رود که نوعی وسواس فکری و بیماری روحی از آن استنباط شود.

از آنجا که سایتهای پاسخگوئی به اکاذیب و تهمتهائی که به بهائیان نسبت داده می شوند در چندین نوبت فیلتر شده اند و رسانه های جمعی ایران نیز از انتشار پاسخ بهائیان امتناع می ورزند ، شاید بتوان اصرار و ابرام ایرنا و آقای خسرو شاهی را به عدم اطلاع ایشان نسبت دهیم و لذا چند نکته در ذیل نگاشته می شود شاید محرکی باشد بر بررسی منصفانه آنها و در عین حال محرکی برای خوانندگان مظلومی که از کسب اخبارو اطلاعات بی غرضانه محرومند و در دام سانسور گرفتار . علاوه بر این اگر دوستانی قصد بررسی بیشتری در خصوص این مقالات داشتند می توانند به دو آدرس اینترنتی ذیل مقاله که جدیدا تغییر کرده و هنوز فیلتر نشده مراجعه کنند و جواب کافی شافی مطالعه فرمایند.

نخستین دلیلی که بطلان نوشته های صبحی را آشکار می کند ، خود محتویات نوشته های اوست. لحن مغرضانه و ریا کارانه وی از همان ابتدای کتاب وی خود نمائی می کند و خواننده بی طرف و سلیم النفس حتی از نقل قولهای کتابش که در مقاله آقای خسرو شاهی آمده است پی به غرض ورزی و ستیزه جوئی وی میبرد. دشمنی و کینه توزی وی تا بدان حد بوده که نه وی و نه آقای خسروشاهی نتوانسته اند کسوت تحقیق را بر آن بپوشانند.

دومین دلیل بر بطلان این نوشته ها تناقضات بسیار در محتوای آن، چه در خود مطالب و چه با واقعیات مکتوب تاریخی می باشد. حضور چندین هزار نفر از اهالی مسلمان و مسیحی و کلیمی عکا و حیفا در تشییع جنازه عبدالبهاء و سخنرانی رهبران این جماعات در مدح ایشان که تصاویر و متن این سخنرانی ها مضبوط و موجود و منتشر است خود شاهدی است بر سخافت اتهامات بی اساس صبحی به این شخصیت تاریخی ایرانی . علاوه بر این هم تاریخ شهادت داده است و هم وضع حاضر این چنین است که اهالی این شهر ها به مرور ایام و با معاشرت و نزدیکی با بهائیان ، از حسن نیت و پاکی ضمیر آنها آگاه شده و روابط حسنه ای با بهائیان برقرار کرده اند. سیل اتهامات و دروغ پردازیهای دشمنان بهائیان، هر چند در دوره هایی کوتاه این فضای دوستی و صمیمیت را تیره کرد ولی در نهایت نتوانست نور خورشید حقیقت را پنهان نماید. حمایت مردم این سرزمینها از بهائیان و روابط متقابل بهائیان با آنان ، اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی ، حقیقتی تاریخی است که نمی توان بر آن سرپوش گذاشت.

سومین دلیل بر بطلان این نوشته ها بی تاثیری آن در جمعیت بهائیان می باشد. اگر ذره ای از اکاذیب و اتهامات منتشر شده در نوشته های صبحی مقرون به حقیقت بود و یا می توانست شک و شبهه ای در دل بهائیان ایجاد نماید، باید گروهی از بهائیان بدور وی گرد می آمدند و از ادامه مسیر منصرف می شدند. آن وقت نیز حتما افرادی مانند آقای خسرو شاهی که سالیان دراز در آرزوی چنین روزی بودند این افراد را جمع نموده و با سلام و صلوات به نمایش می گذاشتند. ولی این اتهامات بی اساس مورد توجه هیچیک از بهائیان قرار نگرفت و صدها هزار بهائی این سرزمین با تعجب و تحسر به آن نگریستند و ایمان و ایقان آنان به دیانتشان نه تنها ذره ای کم نشد بلکه فشارها و سرکوب دوران انقلاب اسلامی شاهدی بر جانبازی و جانفشانی همین بهائیان در راه پایداری و استقامت بر ایمانشان بود. آقای صبحی نیز در نهایت ایام، در تنهائی و بی پرستاری به سرطان گلو و زبان مبتلا شد و بدون حتی یک حامی از بین مسلمین درگذشت.

چهارمین دلیل بطلان ، بی اعتباری گفته های صبحی و شخصیت مزور و منفور او ، حتی در بین افراد غیر بهائی و بعضا مخالف بهائیت می باشد. دو نمونه از نویسندگان مشهور آن زمان ، کسروی و صادق هدایت ، که با صراحت تمام صحت این نوشته ها و صداقت صبحی را زیر سوال برده اند، در اینجا ذکر می گردند . کسروی که خود از منتقدان آئین بهائی به شمار می رود در مورد صبحی و امثال او در کتاب بهائی گری ، شیعی گری ، و صوفی گری چنین می نگارد:[iii] «.. به نام آنكه من فریب خورده بودم، جا برای خود درمیان مسلمانان بازمی كنند، و این بار به دشمنی های بسیار بی شرمانه با بهائیان می پردازند وهرچه دلشان می خواهد می نویسند.» صادق هدایت نیز در نامه خود به حسن شهید نورانی که در کتاب چشم انداز پاریس منتشر شده در مورد صبحی چنین می نویسد[iv]:

...از اخبار قابل توجه اینكه یكی دوهفته است نمی دانم با اشارۀ مقامات صلاحیت دار و یا ابتكار شخصی است كه آقای صبحی با تمام وقاحت جبلّی و دریدگی بی سابقه ای مشغول تبلیغات ضدّ حقیر شده است. پهلوی هركس می نشیند ازخیانت به آزادی خواهی و بی سوادی و مخصوصاً انحطاط اخلاقی من درّ فشانی می كند و به طور خلاصه دشمن نمرۀ یك میهنش را پیدا كرده است وحتّی قدمی فراتر گذاشته برای من پیش آخوندها مایه گرفته و ضمناً بدون اجازۀ من قسمت هائی از مقدمۀ رباعیّات خیّام را از رادیو داده است بخوانند. البته ازسابقه شكرآب اطّلاع دارید. لابد منتظر بوده من بروم وبه دست وپایش بیفتم. عیبش اینجاست كه من حوصله ندارم با او هم دهن بشوم وگرنه مطالب بسیاراز دزدی وكثافت كاری های او دارم كه بگویم. البته به این وسیله خودش را دارد معرفی می كند. موجودی است مال میهنش. كسی كه ده سال به پول عبدالبهاء معلّق زده وآن طور نمك به حرامی كرد جای تعجّب نیست بعد از آنكه من او را توی رادیو چپاندم، قصّه بهش دادم و كتابش را تصحیح كردم و پا منبری اورنگ و شریعت سنگلجی را به چند نفرمعرفی كردم، حالا خودش را گم كرده و یك پا مدّعی خودمان بشود. قی آور است امّا از اتّفاقات بسیارمعمولی اینجاست...

جشن هالوین مدتی است که خاتمه یافته و مردم مغرب زمین صورتکهای وحشتناک و مجسمه های مردگان را جمع کرده و به دور می اندازند. خوبست دوستان عزیزمان در دفتر تحقیق و بررسی های خبری ایرنا نیز به این سنت پسندیده اقتدا نمایند. حکایت صبحی و آواره و نیکو مدتهاست که تمام شده و این پرونده بسته شده است. نوشته های آنان نیز دیگر خریداری ندارد و تبلیغات مصرانه آقای خسروشاهی نیز دیگر راه به جائی نمی برد. پس همتی فرمایند، این اوراق بی ارزش را به خاکروبه بریزند و بیش از این روح آن تیره بختان را در قبر آزرده نسازند.

--------------------------------------------------------------------------------

[i] //www4.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=200030

[ii]نمونه ای از این پاسخها عبارت است از:

روش اهل بها در تاریخ نویسی در حال و استقبال نگارش دکتر علیمراد داوودی ناشر موسسه ملی مطبوعات امری

ازتاریخ نویسی تا داستان پردازی محیط یا محاط؟ //www.velvelehdarshahr31.info/content/view/85/30/

[iii] صبحی و آواره، طناب های پوسیدۀ ردّیّه نویسان قبل و پس از انقلاب//www.velvelehdarshahr31.info/content/view/120/30/

که به منبع ذیل اشاره کرده است : بهائی گری، شیعی گری،صوفی گری،چاپ انتشارات مهر، آلمان، ژانویهء1996، ص99

[iv] همان منبع که به منبع ذیل اشاره کرده است

82نامه ازصادق هدایت به حسن شهیدنورانی،كتاب چشم انداز،پاریس،1379، نامهء 1خرداد 27شنبه ماه مه 1948.

چاپ در: خبر نامه گویا

نظر خود را بنویسید


...

Mahsa
ارسال شده در : 1387/9/21

. خیلی جالب بود. واقعا حیفه عقلتو به دست این افکار پوسیده بسپاری. مرسی از این مقاله روشنگر

ممنون

minoo
ارسال شده در : 1387/9/12

مقاله خوبی است.