×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

متعصّبان اسلامی نه دوست ايران هستند و نه دوست اسلام
1387/10/18

قبل از هر چيز بايد دانست که هر چند غيرت چيز خوبی است اما تعصّب بسيار بد است. غيرت ناشی از شناخت اخلاقيات و ارزشهای والای انسانيست و انسان را وادار ميکند که از راه عقل و خرد و با اصول انسانی وضع ناخوشايند را اصلاح کند. اما تعصّب ناشی از کوری ذهن و عقده های بيمارگونه ميباشد و فرد متعصّب برده ی عواطف رشد نيافته و بازيچه ی شيادان و سودجويان ميشود.

فرد غيور هرگز راضی نميشود که به کسی ظلم شود و او ساکت بنشيند اما فرد متعصّب موجوديت خود را در نابودی دگرانديشان ميبيند و از هيچ ظلمی کوتاهی نميکند. تمام پيامبران از دست چنين افرادی صدمه ها ديده اند. به قرآن کريم رجوع کنيد تا اين موضوع را به وضوح ببنيد. اگر متعصّبان اسلامی ذره ای احترام به کتاب آسمانی خودشان داشتند از انذارات آن پند ميگرفتند و راه انسانها را ميپيمودند. چقدر در آن کتاب مقدس نوشته شده که خداوند ظلم ظالمين را بي جواب نخواهد گذاشت. چقدر آنجا تصريح شده که " وای بر دروغگويان" و قس علی ذلک. اينان متأسفانه بيدار نخواهند شد زيرا که مريض روحی و فکری هستند و چنين مريضانی تا خود متوجه نابسامانی روحشان نشوند به مشاوران روان درمانی رجوع نميکنند. بنابر اين سخن نويسنده با آنان نيست بلکه با مردم شريف ايران چه مسلمان و چه معتقدين اديان و آرمانهای ديگر است.

هموطنان عزيز! يک وقتی حضرت مسيح که حقــّانيتش در فرقان تأکيد شده است تعليم ميداد که " درخت را از ميوه اش ميشود شناخت. درخت خوب ميوه نيکو ببار مياورد و درخت فاسد ميوه ی بد...". حال اعمال اين ظالمان خدا نترس رديه نويس را در نظر آوريد تا حقيقت حال مثل روز بر شما روشن شود. آنان در روزنامه های سرتاسری هر حرفی را که دلشان ميخواهد راجع به بهائيان مينويسند. مجلات پر حجم ضد بهائی با عکس و حواشی چاپ ميکنند ولی به هيچ بهائی اجازه نميدهند که در همان روزنامه ها يا مجلات جواب آنها را بدهد. در تلويزيونها برنامه هائی برای مسخره کردن آئين بهائی ترتيب ميدهند ولی به هيچ گزارشگری اجازه ی مصاحبه با بهائی را نميدهند. اگر از حقيقت نميترسيدند ميتوانستند مثل همه ی کشورهای آزاد دنيا در محيطی فارغ از فشار و تهديد از صاحبنظران دنيا و بهائيان برای تبادل افکار دعوت کنند تا مردم با حقيقت حال آشنا شوند.

در دنيای آزاد چاپ همه کتابهای دينی و غير دينی آزاد است. چرا اين رديه نويسان از چاپ صحيح کتابهای بهائی توسط خود بهائيان ميهراسند؟ چرا سايتهای اينترنتی بهائی را ميبندند؟ آنان برای بقای خود مردم نادان و بی اطلاع را لازم دارند زيرا که ميدانند وقتی نور بيايد تاريکی مضمحل ميشود. خداوند فرموده که " حق آمد و باطل از بين رفت. براستی که باطل از بين رفتنی است (سوره بنی اسرائيل، آيه 81). ايچنين است که اينان از حقيقت ميگريزند و راه آن را هم به روی مردم ميبندند. آيا اين وضع به وضوح قابل تشخيص نيست؟ حال تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل.

آسيبی که چنين رفتاری به ايران و ايرانی ميزند آنقدر زياد است که فقط ميتوان دست بدامان خداوند مهربان شد که خردمندان و مسئولين ايران را همّت بلند عنايت فرمايد تا قبل از نابودی کامل فرهنگ ايرانی به داد آن برسند. وقتی که کودکان و جوانان ايرانی شاهد پايمالی حقوق اقليتهای ايرانی، افراد به اصطلاح غير خودی، ميشوند وقتی ميبينند که در حق آنان کتمان حقيقت ميشود لاجرم بطور آگاهانه يا ناآگاهانه مجبور به تعين موضع ميشوند. چون طرفداری از حقيقت در فرهنگ سرکوب کار هرکسی نيست لذا بسياری از آنان راه آسان را برميگزينند، يعنی سازش با زورگو و بستن چشم بر روی ظلمها. چنين انسانهائی چه بسا که بتدريج برای رها شدن از عذاب وجدان بطور ناخودآگاه به محکوم کردن مظلومان و طرفداری از ظالمان ميپردازند. و اين سرآغاز انحطاط فرهنگ و متعاقب آن پايه ريزی سرنوشت تلخ يک ملت است.

پس تا دير نشده بايد فرهنگ حقيفت جوئی و حقيقت يابی را ترويج نمود. عصر روشنگری را به جوانان ياد داد. بايد يادآور شد که خداوندی که خود را حق ناميده، از حقيقت خشنود ميگردد نه از دروغ و تهمت، از انسانيت راضی ميشود نه از حق کشی و ظلم وجور.

پس راه اينست که همانطور که قرآن مجيد ميگويد گفته ها را بشنويم و بهترين ها را انتخاب کنيم (سوره زمر، آيه 18). اما نبايد يادمان برود که تلقينات محيط دور بر ما ميتواند ما را در قضاوت گمراه کند. وقتی يک جوان مسيحی از زمان کودکی ميشنود که مسيح پسر خداست، ديگر حضرت محمد که به تصريح قران مجيد بشريست مثل همه برايش جلوه ای نخواهد داشت. نتيجه اين خواهد شد که او جستجوی حقيقت را شروع نکرده آن را بپايان خواهد رساند. کسانی که در غرب با مسيحيان معتقد حرف زده باشند يا به صفحات اينترنتی دسترسی داشته باشند اينرا ميدانند. البته اين وضعيت مختصّ دوستان عزيز مسيحی نيست. هر انسانی که با پيشداوری و تعلـّـق به بتهای ذهنی و احساسی به مسائل نگاه کند در نيمه راه از حرکت بسوی فلاح باز ميماند. پس بايد همانطور که حضرت بهاالله فرموده قلب را از هر تعلقی آزاد کرد و همه دانسته ها را مورد سوآل قرار داد و با توّکل بخدا و با صبر و حوصله حرفها را شنيد، فهميد و بهترين را انتخاب کرد.

خدا يارتان و جهان به کامتان باد.
يک بهائی ايرانی که به وطنش و فرهنگ آن افتخار ميکند.

نظر خود را بنویسید


مطلب بسیار جالبی بود. من هم

برهان
ارسال شده در : 1387/10/19

مطلب بسیار جالبی بود. من هم با شما موافقم که اگر اینها واقعا دین بهایی را یک دین ساختگی می دانند و اینقدر تبلیغات بر علیه دین بهایی انجام می دهند پس واقعا از چه می هراسند که نمی خواهند جواب های سوالاتشان را بشنوند و مردم را هم از آن نهی می کنند و حتی سایت های بهایی را فیلتر می کنند. به واقع این ها مردم ایران را نادان فرض کرده اند چون هر شخص دانایی می داند که نباید یک طرفه به قاضی رفت و اگر تهمتی به دینی زده می شود باید جواب آن دین را هم در مورد آن تهمت شنید و بعد قضاوت کرد.