×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

ایرانیان عزیز: من اعلامیهء حقوق بشر هستم
1387/11/09

من اعلامیه جهانی حقوق بشر هستم. چند روز پیش تولد 60 سالگی ام بود. روزی نمی گذرد که در جهان نامم را با احترام یاد نکنند، اما کــــمتر کسی است که حرمت مرا نگه دارد. همه داعیه ی دوستی با من را دارند، اما هــــــــر کسی به این دوستی وفادار نیست. به تنگ آمده ام.

شما فارسی زبانان را مخاطب قرار می دهم چون چند هفته ای است که کانون مدافعان حقوق بشر پلمب شده و خانم شیرین عبادی که از مدافعان حقوق بشر ایران است تحت فشار است. خیلی برایم سخت است که کسی چون شیرین عبادی، برنده ی نوبل صلح، که اینچنین شجاعانه پای تعهّد دوستی اش با من ایستاده، تحت فشار ببینم. از همه ی شما می خواهم اگر برای انسانیت و نوع دوستی احترام قائل هستید - که اطمینان دارم بسیاری از شما چنین هستید– به من کمک کنید، نگذارید فعالیتهای نوع دوستانه ی دوستان شجاع من دچار مشکل شود.

نمی خواهم، نه از شما و نه از هیچ کس دیگری، احترام و توجه گدایی کنم چون می دانم علی رغم تمام مشکلات و حق و ناحق کردن های کنونی، روزی بشریت، به ناچار هم که شده، احترام لازم را به من خواهد گذاشت و با این کار هم به خود لطف بزرگی خواهد کرد و هم خواهد گذاشت من تولدم را به آسودگی خیال جشن بگیرم. نمی دانم آن وقت چند ساله خواهم بود، اما به هر حال نمی خواهم شما ایرانیان را در آن روز شرمنده ببینم. حقیقتاً چه کسی می تواند نسبت به مسئله ای به مهمی بسته شدن کانون مدافعان حقوق بشر بی اعتنا باشد؟ آیا لازم نیست همه نسبت به چنین مسئله ای حساس باشند؟

من از این شرم دارم که خانم عبادی که دنیایی به عنوان مدافع صلح و آرامش به او می نازد، در کشور خودش دچار مضیقه است. او نه تنها یک مدافع حقوق بشر است، بلکه یک ایرانی مدافع حقوق بشر است و همه ی ایرانیان باید به او افتخار کند و کمک کنند تا در فعالیت های صلح جویانه ی خود روز به روز موفق تر شود، باید موانع را از پیش پایش بردارند. شنیده ام کانون مدافعان حقوق بشر به خاطر نداشتن مجوّز پلمب شده؛ خوب، آیا ایرانیان نمی توانند با کمال میل و اشتیاق سعی کنند مجوّزی برای این کانون تهیه کنند تا ایشان با فراغ بال به فعالیتهای خود ادامه دهند و نگران قانونی بودن یا نبودن فعالیت هایی که تمام دنیا قانونی اش می دانند، نباشند؟

و این تمام حقیقت نیست: خانم عبادی فقط یک ایرانی مدافع حقوق بشر نیست، یک خانم ایرانی مدافع حقوق بشر است. و یک خانم ایرانی و مسلمان مدافع حقوق بشر است و این بیش از همه ی موارد مذکور تعجّب مرا بر می انگیزد، چون می بینم که ایرانیان بسیار علاقه مندند نامشان در ارتباط با اسلام مطرح شود و موفقیتشان به دینشان نسبت داده شود؛ اتّفاقاً به دلیل همین علاقه و حساسیت مسلمانان ایران، در دنیا بسیاری وجود دارند که این گونه رفتار با مدافعان حقوق بشر را به پای دین اسلام می گذارند؛ یعنی برخلاف میل مسلمانان این نوع رفتار برای نام اسلام بد تمام می شود. البته مطمئن باشید که من رفتار افراد را لزوماً نتیجه ی اعتقادات دینی آنها نمی دانم و برای همه ی عقاید و ادیان احترام قائلم. ولی این سبب نمی شود دیگران از سخنان و تلقی خود از اسلام که در نتیجه ی این رفتار به وجود می آید، دست بردارند.

اینها را برای شما نوشتم چون می دانم که اینها نباید فقط دغدغه ای برای من باشند. این مسئله بیش از هر کس دیگری در دنیا برای شما اهمیت دارد. از مسئولان کشورتان بخواهید تا به کانون مدافعان و خانم عبادی اجازه فعالیت قانونی با آرامش خیال بدهند... نوشتم تا بجُنبید و نگذارید دیر شود، قدر آنچه دارید بدانید، و بدانید که اگر ندانید نتیجه اش شرمندگی است.

دوستدار شما

اعلامیهء جهانی حقوق بشر

نظر خود را بنویسید


اعلامیه حقوق بشر و خانم عبادی ...

مهین
ارسال شده در : 1387/11/10

تقدیم به فخر زنان و غبطه رجال ایران سرکار خانم شیرین عبادی روحی لمحبتها الفدا :

" گفتم علاج این دل شیدا کنم نشد
میخواستم که چاره غمها کنم نشد

میخواستم که با کمک دستهای تو
کاری برای این دل تنها کنم نشد

میخواستم به اشک نیازی که نذر توست
این بغض کهنه را ز دلم واکنم نشد

میخواستم به لحن سکوت زبان اشک
این درد را برای تو معنا کنم نشد

میخواستم دوباره خودم را که گم شدم
در عمق چشمهای تو پیدا کنم نشد

میخواستم که با غزلی باورم کنی
با واژه ها میان دلت جا کنم نشد

میخواستم به نام تو در سالروز عشق *
جشنی ز نور و آینه بر پا کنم نشد "

( * سالروز تولد اعلامیه حقوق بشر )

تولدت مبارک ای آشنای غریب ما ، آشنایی با تمام قلبهای بیتاب تو در ایران ! آشنایی با همه قلوب زجر کشیده و مظلوم از همه اقشار این مرز و بوم ! و غریبی چون در دستهای بظاهر آشنا با قوانین حقیقی حقوق بشر ،اسیری !

اما ، بهر حال جشن حقیقی تولدت را در محفل عشق قلوب یکایک عاشقانت در ایران مقدس با دعا و مهر و امید فراوان برگزار نمودیم و از خداوند بزرگ رشد و بالندگی و سر افرازی بیش از پیش تو را در کشور مقدس ایران خواهان و خواستار گشتیم ! و آمینی از صمیم دل به اوج آسمانهای عدالت پروردگار مهربان بلند نمودیم !

و حتی برای دولتمردان ایران هم دعا نمودیم که برای تولدت باز گشایی دفتر دوستداران حقیقی تو یعنی دفتر مدافعان حقوق بشر خانم عبادی را هدیه بخشند نه آنکه هدیه را باز پس گیرند .

من و بسیاری از هوا خواهان تو از زمانی که به بهانه ای نا عادلانه چنین دفتر عشق و نوعدوستی را بستند دقیقه ای آرام نداشتیم و نداریم و اقداماتی را نموده ایم امید که بر تعداد این هوا خواهان راستین افزوده شود و بطور قانونی و صمیمانه و دوستانه از حکومت این سرزمین همیشه مقدس این مجوز را بگیریم .

ای اعلامیه مهربان حقوق بشر ! از اینکه در این سرزمین مورد بی مهری و بی توجهی و نقض قرار گرفتی ! اولا ما ایرانیان شرمسار واقعی تواییم ! و ثانیا با قوت و قدرت سلطان مهر و توجه و عدل خداوند یکتا و اقدام عاشقانه ایرانی و ایرانیان برایت بهترین تولد ها یعنی حق شناسی و قدر دانی از تو را در این کشور مبارک با قلوب مالامال از امید و اعتقاد خواهیم گرفت . " نصر من الله و فتح قریب "

شیرین تر از دل و جانم سرکار خانم شیرین عبادی ! مطمین باش هم ما و هم تو فرشته نازنین دلها با هم اقدام میکنیم و اگر به زمین خوردیم دوباره بلند میشویم و در کمال شجاعت و اعتقاد در کنار هم و دوشادوش هم برای سر فرازی این کشور معنبر و مقدس تلاش خواهیم نمود .چه که پشت و پناه حقیقی ما جنود تاییدات ملکوت الهی است .

" تایید حول اقدام است " پس همه باید اقدام کنیم. فردا دیر است همین حالا !

" یه مسافر غریبم که تو جاده های غربت پی آشنا میگردم

تو مسیر بی نشو نی با زبون بی زبو نی پی همصدا میگردم "

" اشعار مقتبس از کتاب شعر حقوقدان بزرگ دکتر مهدی سپهر طباطبایی "