سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
سرزمین مقدس ایران، از دیرباز مهد نفوس بزرگی چون کورش کبیر بوده که اولین منشور حقوق بشررا برقرار کرد و چنین بود که دگر اندیشی ریشه کرد و مدتها اقوام این سرزمین وسیع، با فرهنگها و قومیتهای متفاوت، هم زیستی مسالمت امیز داشته و بدور از دغدغه هایی که امروزه، برای فرزندان آنان وجود دارد، برای اعتلای سرزمین بزرگشان کوشیدند . حال، ما از خواهران و برادران ، کرد ، ترک ، بلوچ ، عرب ، فارس و ... با ادیان مختلف از صائبی، زردشتی،یهودی مسیحی ، بودائی ، مسلمان، بهائی ویا کسانی که به معنی متداول ان دارای هیچ دینی نمی باشند،وارثان مشترک چنین سرزمینی هستیم . همه در مالکیت مادی و معنوی ان شریک و سهیمیم و همه باید دارای حرمت و احترام در همه ابعاد و برخوردار ازحقوق شهروندی باشیم. نباید تبعیضی در میان باشد، ولی ایا به واقع چنین است ؟
جمهوری اسلامی علاقه مند به تک فکری است . تحمل وجود دگر اندیش را ندارد .خواهران و برادران هم وطن وبا دیدگاههای متفاوت، حق ابراز عقیده نداشته و مستمرا، بدلیل دگر اندیشی درمعرض تهدید و بازداشت قرار دارند. وسایل ارتباط جمعی نیز عمدتا به وسیله ای برای نشر اکاذیب بر علیه دگر اندیش تبدیل گردیده و تعامل انها با دادگاههای غیر متعارف، اسباب محکومیتاو را فراهم ساخته،یا جان او را می ستانند ویا وی را به ظلم ،سالها در زندان با سلب حقوق حقه نگاه می دارند.
بسیاری از ارکان محاکم قضائی، مامورین بازداشت ، بازجوها ، بازپرسهاو .. . و قضات ، حکومتی و بالطبع حامی منافع گروهی اندک از صاحبان قدرت سیاسی هستند . نتیجه از قبل مشخص شده این محاکم، صدور رای محکومیت دگر اندیش می باشد .در چنین شرایطی چشم امید متهم ، به حضور وکیلی شرافتمند و شجاع دوخته شده که به بررسی دلائل و مدارک و مستندات و میزان اعنبار انها بپردازد. اما این بررسی برای وکیل،آسان تمام نمی شود و وی را با مصائب مختلف روبرو می کند. تنگنائی میان پایبندی به شرافت شغلی یا امکان تداوم شغلی. در حال حاضر میتوان وکلایی را یافت که برای دفاع از حقیقت و بیان واقعیت مبتلا به مشکلات زیادی گردیده اند از جمله وکلای کانون وکلا و مشخصا سرکار خانم شیرین عبادی که وکالت مدیران جامعه بهائی ایران را به عهده گرفته اند .
اما نسخه امروزی شده دیگری نیز در بازار موجود است. دادگاهی که رای ان از قبل مشخص گردیده،با حضور یک وکیل (بعضا و ندرتا وکیلی واجد شرایط)، جامه یک دادگاه موجه قانونی و مطابق با عرف بین المللی را در بر می کند تا افکار عمومی و جهانی، رای ان دادگاه را به دلیل عدم وجود وکیل، مردود ندانند.اما قاضی صبور و پر حوصله !،پس از دفاعیات محکم و مستدل وکیل،در کمال خونسردی، با ذکر یک جمله " دفاعیات وارد نیست"، یا چیزی در حد آن ،دفاعیات وکیل را مردود ومتهم را مجرم شناخته و محکوم مینماید. این اتفاقات اکثرا در پشت در های بسته و بدون حضور شاهد ، خبرنگاران وهیئت منصفه رخ می دهد .من خود،به عنوان شخصی که سالیان دراز از عمر خود را درزندانهای ایران سپری کرده ام،شاهد چنین رخدادهایی بوده ام.برخی برای شخص من بوده و بسیاری دیگر را موثقا و ازطریق منابع دست اول،به اطمینان رسیده ام.
اقای اسانلو،نماینده کارگران شریف ، چگونه محاکمه شد؟ کدام نفوس از متن جامعه ای با وجدانی بیداربه عنوان هیئت منصفه، در جلسات محاکمه وی حضور داشتند ،تا بتوانند دخیل و ناظر اجرای عدالت باشند؟ نقش وکیل در این میانه چگونه در نظر گرفته شده بود ؟خبرنگاران کجا بودند و اگر می بودند آیا جرات و یا امکان انتشار واقعیات را داشتند؟البته در بین ایشان افراد برجسته ای وجود دارند که باعث افتخارند . عافیت طلب نیستند. آزاده اند وروسفید .
بانوان و دختران جوان وشجاعی ،که به حق خواستار برابری زن و مرد شدند و ثابت کردند که زنان جامعه ما به حقوق خود آشنا هستند و اگر فرصت می یا فتند میلیونها امضا ی دیگر به پای ان طومار اضافه مینمودند، نیز به همان سرنوشت دیگران مبتلا گشتند ،آیا در بند کشیدن ایشان می تواند زنان که نیمی از افراد جامعه ما را تشکیل میدهند ، از درخواست پایه ای ترین حقوق خود ،منصرف سازد ؟ انها، اکنون به عنوان یک انسان، حق خود را طلب می نمایند.
برادران عزیز ،دراویش گنابادی و اهل تصوف، چگونه و چرا بازداشت و محاکمه شدند و جرمشان چیست ؟ به همین منوال است وضعیت دانشجویان،کارگران،فعالان حقوق بشر،جوانانی که به جرمهای اکثرا غیر واقعی اخلال در امنیت ملی و یا لکه دار کردن اخلاق عمومی جامعه، دستگیر شده اند،اقلیتهای قومی و مذهبی ،حتی جامعه بزرگ و ریشه دار ایرانی اهل تسنن و دیگر دگر اندیشان.بدیهی است که من در مقامی نیستم که راجع به اتهامات وارده بر تمامی این اقشار،قضاوت کنم.نه کار من این است،نه درس ان را خوانده ام،نه مدارک و مستندات مکفی و لازم را در اختیار دارم . حرف من این است که هر قضاوتی باید پیرو محاکمه ای عادلانه انجام شود.فریاد من این است که قضاوت،خود باید قابل قضاوت باشد.
از جمله دگر اندیشان ایرانی، بهائیان، هستند که مستمرا مورد ظلم و جور گروه زیادی از علما و حکومتیان قرار گرفته و مخصوصا در طی30 سال گذشته، صدمات زیادی را متحمل گردیده اند. تعدادی به طور رسمی وغیر رسمی و بعضا پس از تحمل شکنجه های غیر انسانی ، به جوخه های اعدام سپرده شده اند و بسیاری دیگر، سالهای بسیاری از زندگی خود را با حقوق کمتر از زندانیان عادی و حتی خاص، در زندانهای کشور به سر برده اند . رنجورو بیمار زندان را ترک کرده اند اما باورهای روحانیشان به ریشه گیری حق و عدالت در سرزمین محبوبشان،همچنان استوار است
جلو گیری از ورود دانشجویان به دانشگاه و بکار گیری هزاران معلم دینی و پرورشی، برای اذیت وآزارنونهالان ،نوجوانان وجوانان بهائی از دیگر اقدامات برنامه ریزی شده برای ازار بهاییان است.این معلمان،اموزشهای لازم را می بینند تا دانش آموزان مدارس ابتدائی ، راهنمائی ودبیرستان را بر علیه هم سالان وهم سالیان و هم کلاسیان خود تحریک کنند.بسیاری از این معلمان ،هیچ اگاهی ای از اصول و معتقدات و حتی از تاریخ دیانت بهایی ندارند .انها تحت تاثیر عوامل مختلف و اکثرا غیر مستقیم،مجاب و قانع و البته با چاشنی الزام و اجبارمادی و آخرتی(کسب توشه اخرت)می گردند و به این همکاری غیر انسانی و قبیح،تن در داده و با دروغ پردازی و ایراد اتهامات نادرست والقائات سوء در باره بهائیان، در سر کلاسهای درس ، بذر دشمنی و نفاق را در بین فرزندان معصوم این مرز و بوم می افشانند. این گونه اعمال از سوی نفوسی که خود را، معلم میخوانند ، هروجدانی را آزرده خاطر می سازد که چرا بنام مقدس معلم از ایشان، چنین اعمالی سر می زند ؟
هنوز هم سیل حملات بر این جامعه اقلیت ادامه دارد . اخیرا درپی هجومی گسترده تعدادی از بهاییان تهران،دستگیر شدند.کمی پیشتر نیز تعداد دیگری درمشهد، سمنان، قائم شهر، ساری،همدان،یزد،اباده، شیراز،راهی " بند " گردیدند.7 نفر مدیران جامعه بهایی،ماه ها ست در بند 209 زندان اوین هستند، جرم ایشان اعتقاد به ائین بهائی است و عملشان بر گرفته از احکام و تعالیم ان.در هیچ گونه امور سیاسی دخالت نمی کنند وخیر خواه همه ایرانیان هستند .انها به رتق و فتق امور مربوط به بهائیان ایران مشغول بوده اند و همواره مشوق انها به توجه بیشتر به اموزه های دیانت بهائی در کوشش و برای اعتلای کشور مقدس ایران ونوع دوستی وتلاش وخدمت خالصانه به هم وطنان بوده اند. ائین بهائی که به اصل وحدت در کثرت معتقد است ، دنیا را همچون گلستانی میخواهد که تمامی گلها ،در ان عطر افشانی نمایند. یکی روح مسیحائی را باتعالیم صلح طلبانه اش، بیاد بیاورد عطر گل محمدی ، مشام ها را بنوازد ، دیگری حکمتهای بودا را در اعمالمان نمایان سازد وگل دیگر،رائحه ملکوتی موسی کلیم الله را تداعی نماید وندای صلح عمومی و وحدت عالم انسانی، تساوی زن و مرد وتعلیم تربیت عمومی واجباری ... ، شمیم خوش بهاءالله را، در عالم منتشر بسازد که :
"ای اهل عالم ، سرا پرده یگانگی بلند شد ، به چشم بیگانگان یکدیگر
را مبینید ، همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار."
بسیاری از وارثان راستین این سر زمین بزرگ ، در بند "دگر اندیشی ، ممنوع "، اسیرند .اما ما ایرانیانی که هنوز از نعمت ازادی (هر چند محدود) برخورداریم باید از خود گذشتگی تمامی ایرانیان دربند ،از هر قشر و گروه را پا س بداریم و به سهم خود با فرا گرفتن پاره ای از قوانین و راهکارهای قانونمند در راه دفاع از حقوق قانونی وشهروندی انها قد می مسئولانه برداریم. کانون وکلای ایران نیز با توجه به اشرافش به قوانین،باید بر تلاشهای خود بیفزاید و کلیه جمعیت های بشر دوست به عنوان بازوان او، برای اقداماتی از این دست فعال گردند
به امید روزی که مردم ایران یک صدا فریاد بر اورند که:
" دگر اندیشی ممنوع "،ممنوع!
منبع: سایت خواندنیها (//www.khandaniha.eu/items.php?id=673)
نظر خود را بنویسید
دادگاهای اسلامی ، و وکلا و بهاییان
مهینارسال شده در : 1387/11/13
بسیار مقاله دقیق و تحسین بر انگیز بود . با قدرانی فراوان .
ما از خدمات ارزنده کانون وکلا _ با تمام رنجها و سختیهایی که از افکار تک اندیش حکومت ایران برای احقاق حق کشیده اند _ ارایه فرموده اند ، صمیمانه تشکر میکنیم و امیدواریم با قدرت و استقامت بیش از پیش به ادامه فعالیتهای خود ادامه دهند و هرگز مایوس و نا امید نشوند و نترسند . زیرا اگر یک وکیل جامه حقوقی به تن میکند و حقوق دان میشود اگر با تمام توان برای احیای حق کوشش نکند دیگر برای چه چیز و چه امر دیگر باید تلاش کند . چه امری مهمتر از احیای حق در کشوری که بتدریج حق و عدالت حیاتش رو به فنا میرود ! روح حیات هیکل هر جامعه ای حقیقت و عدالت و عشق و صلح است اگر این روح را از هیکل بگیرند آن هیکل چه ارزشی و بهایی دارد ؟؟؟؟!!!!
کانون محترم وکلا روی کمک همه ما و همه جمعیتهای بشر دوست میتواند حساب کند ما شما را هرگز تنها نمیگذاریم تا پای جان برای احیای حق در ایران عزیز و
مظلو م مان ایستاده ایم.
ما نباید به فکر خودمان باشیم باید به فکر آینده کودکان معصوم و مظلوم ایرانی بود که اگر وضع به همین منوال پیش رود آینده آنان بسیار تیره و تار و وحشتناک تر از حالا خواهد بود .
برای مساعی جمیله جمیع آزادگان و دوستداران حقیقت صمیمانه دعا میخوانیم.