سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
منبع: خبرنت
چند شب پيش از شبكه سوم سيما برنامه اي پخش شد ، كه سراسر توهين به اقليتي از ايرانيان بود . دولت ايران ، مخصوصا با شروع سال ٨٧، كه هم اكنون در پايان آن هستيم ، مبارزه و فشاري سيستماتيك را عليه بهائيان طرح و برنامه ريزي كرده است . با دنبال كردن گام به گام اخباري كه برضد بهائيان در سايتهاي خبري حكومت و همينطور جرايد وابسته و اين اواخر تلويزيون به چشم مي خورد مي توان به صحت اين مدعا پي برد.
از امضاي طومار مردمي!! مبارزه با بهائيت گرفته تا دستگيري هفت مدير جامعه بهائي و پخش اسامي عده اي از بهائيان در شيراز تا دستگيري هاي گسترده در قائمشهر، همچنين از تخريب گورستانهاي بهائي تا همين مجموعه اخير همه و همه از يك روند منظم و سيستماتيك و همچنين عزم حاكميت براي مقابله با اين اقليت پرده برمي دارد.
آنچه سبب نگراني سازمانهاي حقوق بشري و البته انسانهاي آزاده در سراسر دنيا را فراهم مي آورد، امضاي تمامي معاهدات و پيمانهاي حقوق بشري توسط دولت ايران از سويي و پشت پا زدن به همه آنها و در واقع دهن كجي به مجامع بين المللي از سوي ديگر مي باشد. نكته حائز اهميت آن است كه حكومت ايران منكر وجود هرگونه زنداني عقيدتي مي باشد. دولت ايران بارها و بارها اعلام كرده كه دستگري بهائيان بعلت اعتقاداتشان نمي باشد و براي توجيه خود از اتهام جاسوسي و فعاليت عليه نظام نام مي برد اتهامي كه اين روزها بكرات از زبان سخنگوي دولت و مسئولين قضايي ايران شنيده مي شود و بنوعي در افكار عمومي ايران و جهان لوث شده است. اتهامي كه دامنه آن از يك دبير ساده در يكي از شهرستانهاي دور افتاده تا وبلاگ نويسان سياسي ، دگر انديشان ، فعالان حقوق بشر، و حتي دانشمندان اين مملكت را در بر مي گيرد.
برنامه فوق كه همان نسخه تلويزيوني ماهنامه جام جم، ايام و ... مي باشد در حالي از شبكه سه سيما پخش شد كه از يك طرف نامه تعداد زيادي از هنرمندان و انديشمندان ايراني در حمايت از شهروندان بهائي زنگ خطري براي حكومت بنيادگراي ايران محسوب شده و از طرف ديگر با اعلام جرم هفت مدير بهائي آن هم بعد از نه ماه بازداشت قرار است در هفته آينده دادگاه اين متهمان برگزار گردد. در اين مقاله قصد آن نداريم كه از كم و كيف دادگاه و يا رسميت داشتن آن صحبت كنيم . اما شايد بتوان از حكومت ايران انتظار داشت و بنوعي درخواست كرد ، كه محاكمه اين افراد را بطور مستقيم از تلويزيون نشان دهد تا همه ملت ايران در صورت درستي اتهامات وارده به حقيقت آگاه شوند. در اينجا بد نيست به محاكمه خسروگلسرخي، اشاره كنم كه در حكومت گذشته با وجود آن همه اختناق ، به زعم دولت ايران، از تلويزيون پخش شد . البته اين محاكمه در چند سال اخير بارها و بارها از تلويزيون حكومتي ايران نيز پخش شده است.
در اين مقاله قصد پاسخگويي به اتهامات مطرح شده را ندارم. همچنين قصد بر آن نيست تا تحريفات مسئولين سيما را از بيانات حضرت عبدالبهاء متذكر شوم كه اين موارد با آنكه بارها و بارها توسط بهائيان پاسخ داده شده است گويا مصداق ضرب المثل معروف : نرود ميخ آهني در سنگ ، مي باشد و گويا آقايان علاقه اي به باور حقايق ندارد و صداي طبل تعصب و جهالت را بيشتر مي پسندند . فقط چند مورد را در كل برنامه با اهميت يافتم كه به ذكر آنها مي پردازم.
يكي از نكات مهم و شايان توجه در اين برنامه ذكر در خواست عبدالبها، از بهائيان براي عظيمت به اسرائيل و اقامت در آن سرزمين است !! ذكر اين مطلب در نوع خود بسيار جالب توجه و البته بسيار وقيحانه است. هر انسان عاقل و بالغي با اندك مطالعه تاريخي درخواهد يافت در زمان حيات عبدالبها اصولا كشوري بنام اسرائيل هنوز بوجود نيامده بود و در واقع ايشان در آنجا در حكم يك تبعيدي زندگي مي كردند و بسيار جالب است كه كسي پيروان خود را براي زندگي به سرزميني بد آب و هوا و در واقع به تبعيدگاه خويش دعوت نمايد !! شايد ذكر كلمه بد آب و هوا با توجه به وضع كنوني كشور اسرائيل و باغات بسيار زيباي بهائي در آنجا كمي غيرواقعي بنظر برسد، اما چنانچه به مطالعه تاريخ روي آوريم و اندكي به عقل و منطق خود روجوع كنيم در خواهيم يافت كه شهرهايي را بعنوان تبعيدگاه در نظر مي گيرند كه معمولا در دور افتاده ترين نواحي حكومت واقع شده و داراي آب و هوايي بسيار بد مي باشند . بدي آب و هواي عكا و حيفا در آن زمان را موارخان بسياري گواهي داده اند. حال چگونه است كه يك تبعيدي زنداني از پيروان خود ميخواهد در زندان به او بپيوندند؟
مورد بعدي اشاره به قتل يك خانواده مسلمان توسط بهائيان بود . اين موضوع كه يكي ديگر از انواع تهمت هاي بي اساس به بهائيان است، تنها براي برانگيختن احساسات مردم بازگو شده است و دروغي بيش نيست شرح كامل آن را مي توانيد در مقاله اي به نام « دريفوس در ابرقو» در سايت نقطه نظر به آدرس: //www.noghtenazar17.info/node/407 ملاحظه فرمائيد.
اين نكته و تحريفات گوينده برنامه كه با احساسات بسيار نيز همراه بود بيشتر هر فرد متفكري را بياد جناياتي مي اندازد كه در حق بهائيان اعمال شده است . جناياني مانند باز كردن آب جوش سماور در دهان يك نوزاد و قتل وي هرگز در رسانه هاي ايران بازگو نمي شود ، همچنين جناياتي كه مدارك آن در گورستان خاوران مدفون است ، همچنان سربه مهر باقي مانده و دولت با زير و رو كردن آن سعي در پاك كردن صورت مسئله دارد . البته حكومت منكر چنين جناياتي است حال آنكه خود بي پروا اتهاماتي را به كساني نسبت مي دهد كه خيرخواهي و نوع دوستي آنان به جهانيان اثبات شده است .
در اين برنامه بگونه اي از بهائيان در حكومت گذشته صحبت شد كه گويا آنان اكثريت ملت ايران را تشكيل مي دادند و مسلمانان اقليتي كوچك ، پست و حقير بوده اند!! تهيه كنندگان برنامه كه در سالهاي قبل ابتدا هويدا را بهائي مي دانستد حال پارا از اين هم فراتر گذاشته بطور كلي ظهور پهلوي در ايران و به قدرت رسيدن رضا شاه را نيز دسيسه بهائي ها بر شمردند!! گويي بهائيان از مملكتي ديگر آورده شده اند و قصدشان ضربه به ايران و اسلام مي باشد !! با اين رويه در پيش گرفته شده حكومت ايران بايد در سالهاي آينده شاهد آن باشيم تا تمام مخافلين و شخصيتهايي كه ضد دولت كنوني هستند بعنوان بهائي معرفي شوند!!
در كل برنامه اشاره و نقل قولهاي توليد كنندگان آن به اشخاصي چون فردوست جاي تعجب بسيار دارد . اشخاصي كه هيچگونه سنخيت ديني ، ايدئولوژيكي و فكري با سازندگان برنامه نداشته و ندارند . جاي تعجب است كه چگونه نقل قول هاي اين اشخاص هم اكنون معتبر و محترم شمرده مي شود . گوينده به نقل از خاطرات فردوست مي گويد كه در هيچكدام از بهائيان حب وطن وجود ندارد! بايد ابتدا پرسيد آيا بنظر تهيه كنندگان اين برنامه ، در شخص نگارنده – حسين فردوست – حب وطن وجود داشته است ؟ سياست بازي عجيبي است و بقول مدرس در سريال عمارت فرنگي اين سياست نيست نجاستست ، كه خائن ديروز ، بنابه موقعيت وطن پرست امروز مي شود و اظهار نظرهايش مورد قبول مي افتد . اتهام وابستگي به انواع و اقسام دول خارجي كه ديگر جاي خود دارد.
بايد از دست اندركاران شبكه سه سيما پرسيد : چگونه بهائيان كه بر طبق تعاليم ديني خود از جبهه گيري سياسي و شركت در هر نوع دسيسه برعليه ديگران ممنوعد و سابقه ١٦٠ سالهء حياتشان نيز گواه اين مدعاست ، متهم به وابستگي سياسي با دول خارجي مي شوند ؟؟
يكي ديگر از نكات حائز اهميت اشاره به سخنراني هاي آقاي فلسفي مي باشد . در لابلاي صحبتهاي گوينده براحتي مي توان به جو آزاد و فضاي باز آن دوران ، برخلاف آنچه اين روزها مي شنويم ، پي برد . جوي كه در آن آقاي فلسفي براحتي هرچه كه دوست دارند مي گويند و حتي اصرار حكومت را در خاتمه دادن به سخنراني ها نيز مقبول نظر ايشان نمي افتد و ايشان شجاعانه ! به سخنراني هاي خود ادامه مي دهند . صحبتهاي آقاي فلسفي حاوي نكات بسياري است . يكي از مهم ترين اين نكات تحريك و تهيج افكار و احساسات عمومي برضد بهائيان مي باشد . اگر چه مجريان برنامه قصد داشتند كه دامن آقاي فلسفي را از هر نوع اتهامي مبني بر تحريك مردم براي حمله و آتش زدن حظيرة القدس پاك كنند ، و اشاره داشتند كه ايشان بعد ازاين عمل اعلام نموده بودند كه قصدشان آگاهي دادن به دولت است!! اين هم البته از عجايب روزگار است كه آقاي فلسفي با آن همه روابط نزديكي كه با دربار داشتند – و در برنامه بطور غير مستقيم مي شد آنرا فهميد – براي تذكر دادن به دولت در اجتماع عمومي و يا از راديو صحبت كنند!!
در واقع ايشان عليه بهائيان مرتكب خشونت شده اند و با هيچ توجيهي نميتوان ايشان را تبرئه كرد. در واقع نمي توان به ايمان مردم ، سنن و زبانشان آسيب رساند . با ممنوع كردن يك زبان ، با بستن محل نيايش يا با سوزاندن كتاب دست به خشونت زده ايم . افراط و خارج از قاعده بودن يكي از اصول مهم در مقوله خشونت است . در واقع يكماه صحبت درباره ديانت بهائي و ايراد انواع و اقسام تهمت ها از راديو سراسري ايران در آن زمان اوج افراط گرايي در اين باره را نشان مي دهد . اگر بزعم تهيه كنندگان اين برنامه دولت ايران توسط يك بهائي اداره مي شد ، چرا نتوانستند جلوي تحريكات آقاي فلسفي را بگيرند ؟ يا ، چرا در جواب تهمت هاي ايشان ، برنامه اي ساخته نشد و پخش نگرديد ؟ اينها سوالاتي است كه به عقل هر انسان عاقل و بالغ و منطق مداري خطور مي كند ، اما افسوس كه تهيه كنندگان برنامه جوابي كافي و شافي به اين سوالات نمي توانند بدهند.
اشاره آقاي فلسفي به پزشك بهائي شاه نكته ديگري است كه بايد بسيار مورد توجه قرار گيرد . توجه ايشان از دو حال خارج نيست . حالت اول از تعصب ديني ايشان نشات مي گيرد. و حالت دوم حاكي از توجه ايشان به شخص شاه مي باشد . توجه از آن جهت كه ايشان بقدري نگران سلامت شاه بوده اند، كه در نظر داشتند تا با معرفي پزشكي معتمد از جانب خودشان سلامت ايشان را تضمين كرده و خيال خود رازا ين بابت آسوده نمايند.
اين برنامه البته نكته هاي بسيار دارد. از نشان دادن فيلم هاي نامربوط و ربط دادن آن با بهائيان گرفته تا تحريفات تاريخي و سياسي آن همه و همه مي تواند بسيار نگران كننده باشد . بازداشت هاي وسيع بهائيان ، تهديد آنها ، همه و همه خبر از حركتي در جهت اعمال فشارها و خشونتهاي جديد بر اين اقليت است.
اگر چه دولت ايران هيچگاه اين اتهامات را نپذيرفته اما ، به چه نحو مي توان توجيه نمود كه برنامه ريزي هاي دقيق و منظم ، اجراي اقدامات وسيع و همه جانبه و صرف منابع مادي و انساني قابل توجه ، همگي به منظور جلوگيري از تحصيل علم و اشاعهء فقر و بي كاري در بين بخشي از شهروندان و همچنين گسترش تعصب و بدبيني عليه آنان بكار گرفته شود ؟ علت تلاش فراوان براي نشر اكاذيب ، تحريف تاريخ و واژگون جلوه دادن حقايق آيين بهائي چيست؟
از آنجايي كه يكي از كاركردهاي نهاد ديني در جامعه تقويت و تحكيم مباني ارزشي زندگي انسان و وحدت نوع بشر مي باشد و با توجه به نياز جامعه جهاني و علي الخصوص كشور عزيز ايران به وحدت آيا بهتر نيست بجاي كوبيدن برطبل تعصبات ديرينه در پي تحقق وحدت باشيم ؟ بهائيان هيچگاه قصد مجادله با هيچ شخص و گروهي را نداشته و ندارند و هميشه قصدشان ارائه جوابهايي بوده كه سوال كننده را به سوي حقيقت هدايت كند . تنها نتيجه اي كه از يك مشاجره عايد خواهد شد، اين است كه تا مدتها پس از آن هر دو طرف احساس منفي به يكديگر خواهند داشت و اين چيزي نيست كه بهائيان خواهان آن باشند.
اميد است كه دست اندكاران مجموعه هاي تلويزيوني و همينطور مسئولين جامعه ، اندكي ، با خواسته هاي عمومي مردم جامعه همراه شوند و در اين راه بتوانند با ترك تعصبات ديني ، قومي و نژادي گامي مهم در راستاي بازيابي عزت و اقتدار ايران عزيز بردارند.
به اميد صلح
نظر خود را بنویسید