×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

چالشهاي دولت ايران در عصر ارتباطات
1387/12/06

منبع: نگاه

جهان امروز جهانی بسیار بزرگ و در عین حال کوچک است ! این پارادوکس زمانی مفهوم خود را نشان می دهد که متوجه انواع عقاید ، نظرات ، مکاتب فکری و ... درپیرامون خود باشیم که نمونه بزرگی جهان اطراف ماست . از طرفی با رشد سریع تکنولوژی ، مخصوصا در زمینه ارتباطات و انتقال اطلاعات و همچنین رشد و ترقی وسایل ارتباطی مانند هواپیما ، قطارهای سریع السیر و ... شاهد هرچه نزدیک تر شدن انسانها به همدیگر و بنوعی کوچک شدن این جهان می باشیم .

جدای از وسایل ارتباطی ، رسانه های گروهی ، اینترنت ، ماهواره ، شبکه های کابلی و ... رشدی بسیار سریع داشته اند . در عصری که هر لحظه اش در گرو تغییرات شگفت انگیز است ، ارتباطات حرف اول را می زند . تحقیقات نشان می دهد که حدود 75 درصد از اوقات روزانه ما به نحوی در تماس و ارتباط با دیگران می گذرد . اما هنگامی که صحبت از ارتباط می شود بعضی ها به اشتباه فکر می کنند که ارتباط شامل حوزه ای محدود مانند خویشان و نزدیکان است ؛ حال آنکه عبارتست از عملی که طی آن یک یا چند نفر به تبادل خبر ، اطلاع ، نقطه نظرها ، گرایش ها و تجربه خود می پردازند .

نیاز انسان به ارتباط با همنوع و در این سالها به ارتباط با موجوداتی فرضی که شاید در کرات دیگر باشند را می توان به نوعی در سرشت انسان جستجو کرد ، یعنی زمانی که انسانهای اولیه ، برای بیان احساسات ، شرح شکارهایشان و یا حوادثی که برایشان اتفاق می افتاده ، شروع به نقاشی بر روی دیوار غارها کردند و اشکالی را که امروزه به آنان پیکتوگرام می گوییم بوجود آوردند .

زبان و خط عمده ترین شیوه های ارتباط کلامی است و انسانها برای بیان احساسات بیشتر از زبان و برای ابراز افکار عمدتا از خط یاری می طلبند . توسعه علمی جهان نیز مدیون اختراع چاپ است که به تکثیر و توسعه افکار و نوشته های آدمیان انجامیده است .

اما همین ارتباط با همه سودمندی آن و راحت و آسایشی را که برای بشر فراهم کرده است ، به مذاق بعضی ها خوش نمی آید . همواره عده ای هستند که مخالف گردش آزاد و بی طرفانه اطلاعات می باشند لذا دست به سانسور و مبارزه با افرادی می زنند که سعی دارند دامنه ارتباطات خود را گسترش دهند . مصداق این گونه افراد را می توان در حکومتهایی با رژیم های مستبد ، توتالیتار ، جستجوکرد .

در این نظامها همواره وجود دسترسی آسان به اطلاعات محکوم است و کسانی که سعی در اطلاع رسانی درست و بموقع دارند یا با مشت های آهنین روبرو می شوند ، یا گفتارشان سانسور می شود و یا اینکه دیگران رااز ارتباط داشتن با آنان برحذر می دارند . در چنین جوامعی نه تنها دگراندیشان حق استفاده از رسانه های جمعی و عمومی را برای بیان نظرات خود و در میان گذاشتن آن با دیگران ندارند ، بلکه توسط خشونتی که بر آنان اعمال می شود حق ارتباط با مردم را ، حتی در کوچه و خیابان نیز از آنان می گیرند . دولتها همواره برای این کار از راهها و روشهای متفاوتی استفاده می کنند ، زمانی با به قلیان در آوردن احساسات و تحریک تعصبات وطنی و بر چسب زدن به عده ای سعی بر آن دارند تا مردم را علیه مردم بشورانند و در واقع دراین بین با بیرون کشیدن خود از مهلکه ، خود رااز هر گونه جوابگویی به اذهان و افکار عمومی و جامعه جهانی نجات دهند .

زمانی دیگر با متهم کردن کسانی که مخالف آنان فکر می کنند با انواع و اقسام تهمت های اخلاقی ، سعی دارند با نشان دادن چهره ای کریه و زشت از دشمنان فرضی خود ، برای اعمالشان ملجا و پناهی قانونی و شرعی پیدا کرده و بر افعال زشت خود سرپوش گذارند . البته در این میان باز هم با داغ کردن تنور تعصب و کوبیدن بر طبل خرافات و تهیج افکار عمومی ، سعی می کنند تا حدامکان دامن دولت رااز هر آنچه در نظر جهانیان ناپاک است پاک کنند . ارتباطات انسان با انسان بطور کلی بر دو نوع است : الف – ارتباطات کلامی ب- ارتباطات غیر کلامی . آنچه را می توان به راستی حدس زد آنکه در این گونه نظامها ، حاکمان سعی می کنند هر دونوع ارتباط را محدود کنند .

جامعه امروز ایران خود مثالی جامع و کامل از نظامهایی است که در بالا توصیف شده است . برخورد غیراصولی ، غیرمنطقی و غیرقانونی حکومت با دگر اندیشان ، روشنفکران و ... خود گواهی زنده از این گونه اعمال است . در این بین سهم بهائیان را باید بیشتر از دیگران دانست آنهم به چند دلیل ، یکی از مهم ترین این دلایل نوع نگرش بهائی به جهان و دعوت آنان به اصولی مترقی ست که سخت با اصول دولتمردان جمهوری اسلامی و سران آن البته در تضاد می باشد . اصولی که عمل به آنها سعادت ایران را ، چیزی که بهائیان به آن امیدوارند و در نوشته های دینیشان بوفور یافت می شود ، نوید می دهد .

بر همین منوال است که حکومت با دستگیری و زندانی کردن بهائیان ، برچسب زدن به آنها ، متهم کردن آنها به داشتن رابطه و جاسوسی با بیگانگان در راستای همان قطع ارتباط و جلوگیری از رد و بدل شدن اطلاعات بین بهائیان و دیگر هموطنان ایرانی می باشد . باید پذیرفت ارتباطات مجموعه ای از مهارتهاست . اما مهمترین آنها درک نقطه نظرهای طرف مقابل و تفهیم نقطه نظرهای خویش است . زبان تنها وسیله ارتباطی نیست و کاملترین آن هم نیست چرا که پیامهای انسانی ، بخصوص آنهایی که از احساسات و هیجانات و عواطف مایه می گیرند ، چنان پیچیده اند که هیچ کلامی گویای آن نیست ، به همین دلیل گاه یک نگاه ، لحن صدا یا یک حرکت حاوی پیامی است که از نهفته ترین درونیات فرد سرچشمه می گیرد .

با توجه به تعریف بالا نگرانی حکومت از ارتباط غیربهائیان با بهائیان چندان بی مورد نیست . این نگرانی نشان دهنده آن است که بهائیان در ارتباطات غیر کلامی بسیار موفق عمل کرده اند و کردار نیکشان در این سی سال اخیر خود گواه راستی گفتارشان است . در چنین جوامعی و هنگامی که تمام راههای صحیح و موثق کسب اطلاعات بسته باشد ، مردم به صحبت کردن و بنوعی درد دل کردن با همدیگر در کوچه و بازار رو می آورند . باید توجه داشت که همین صحبتهای کوچه و بازار افکار عمومی یک شهر و یا کشور را تشکیل می دهد و در این زمینه هم گویا بهائیان موفق بوده اند و توانسته اند تا حدودی افکار عمومی را با خود همراه کنند .

ارتباطات غیر کلامی عبارتست از کلیه پیامهایی که افراد علاوه بر خود کلام ، آنها را نیز مبادله می کنند . طرز قرار گرفتن ، راه رفتن ، ایستادن ، حرکات ، چهره و چشم ها ، لحن صدا ، طرز لباس پوشیدن و ... جملگی نشان های از ارتباطات غیر کلامی هستند .

بهائیان در این مدت و برغم انواع سختی هایی که هر روزه اخبار آن در رسانه های بهائی و البته غیر بهائی منتشر می شود ، پا رااز دایره ادب بیرون ننهاده اند و همواره سم کشنده را با شهد و شکر پاسخگو بوده اند . از این رو رژیم که صبر و تحمل خود رااز دست داده چاره ای جز زندانی کردن بهائیان ندارد . بعنوان نمونه ، زندانی کردن خانم ژینوس سبحانی ، منشی دفتر خانم عبادی را علاوه بر آنکه می توان فشار بر شیرین عبادی دانست ، باید در راستای تلاش دولت برای قطع کردن پلهای ارتباطی بهائیان با جامعه بیرون بحساب آورد . از آنجایی که خانم سبحانی منشی دفتر بوده اند لذا بنابر وظیفه شغلی خویش ارتباطات بسیاری را با مراجعان دفتر داشته اند و از سوی حکومت بیم آن میرفته که ایشان به صحبت با هموطنان خود بپردازد و در جهت حل دغدغه های ذهنی آنان ، مشورت ها و راهنمایی هایی را ارائه دهد ؛ و این از نظر کسانی که خواهان قطع ارتباط جامعه بهائی با جامعه مسلمان ایران هستند بسیار خطرناک است .

اگر بهائیان واقعا آن بودند که دولت می گوید و اگر تمام تهمت های اخلاقی و سیاسی و ... راست می بود ، برای رژیم نباید چندان مهم باشد که میزان فعالیت بهائیان و حضورشان در جامعه چگونه و به چه کیفیت است . اما از آنجایی که از کوزه همان تراود که در اوست ، دولت بسیار بیم ناک است ، که سیر و سلوک اجتماعی و خلق و خوی خوش بهائیان اسباب دردسر شده و تمام آن تهمت ها در پرده ای از ابهام قرار بگیرد . این تحریکات و تهمت ها که قرار بود سبب روگردانی و منفور جلوه دادن بهائیان بشود خود سبب تحریک حس کنجکاوی ایرانیان آزاده را فراهم آورده و آنان را بیش از پیش به سوی بهائیان برای درک حقیقت رهنمون کرده است . لذا دولت با زندانی کردن ، تبعید کردن و البته سانسور سایتها و وبلاگهای بهائی قصد دارد تا با جلوگیری از جریان سیال اطلاعات عرصه را بر بهائیان تنگ کند .

حال که تلاشهای دستگاههای عریض و طویل دولتی در بایکوت آرا و افکار بهائیان بی نتیجه مانده ، برتمام ایرانیان آزاده و روشنفکر است که ضمن مخالفت با هرگونه تبعیض و سانسور و همچنین هوشیاری نسبت به موضع زورمدارانه ای که ممکن است تبدیل به خشونتی سیستماتیک شود ، به نشر و درج دیدگاههای بهائی برای مسائل روز دنیا و مخصوصا ایران عزیز همت گمارند تا سیه روی شود آنکه در او غش باشد . نمونه این مخالفتهای اصولی و انسان دوستانه را می توان در نامه اخیر هنرمندان و روشنفکران ایرانی بنام « ما شرمگینیم» و یا بیانه روزنامه نگاران کردستان و دیگر بیانیه ها دید .

بـه امـیـد صـلـح

نظر خود را بنویسید