سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
منبع: سیروس نیوز
پاسخ به مصاحبه اخیر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
احترام به عقاید دیگران همواره بعنوان یکی از دغدغه های اصلی بشر مطرح بوده است . در طول تاریخ همیشه بوده اند کسانی که عقیده خود را برتر می پنداشته اند و به همین دلیل خود را محق می دانسته اند که هرگونه ظلم و تعدی را بر عقایدی غیر از معتقدات خودشان روا دارند . این عقیده – احترام به عقاید دیگران – در طول تاریخ دستمایه بسیاری از نوشته ها ، مقالات و جنبش های فکری گردیده است . از جان لاک و جان استوارت میل که موافق آزادی های فردی و مکتب اصالت فرد بوده اند گرفته تا ژان ژاک روسو و نظریه اداره همگانیش که سعادت افراد بشری را تابع سعادت دسته جمعی همه ساکنین زمین می دانست .
کم کم جهان امروز به جایی می رود که یک جانبه نگری و دگم اندیشی را تحمل نمی کند . اکنون نیاز جهان به تساهل بیش از پیش احساس می شود . در همین راستا انواع تشکلهای دولتی ، غیر دولتی و بین المللی برای حمایت از حقوق بشر بوجود آمده . حمایت از بشر و حقوق بشر را نباید فقط در حمایت از جسم او خلاصه کرد . البته این مورد بسیار مهم است ، اما نکته مهم تر افکار و اندیشه های بشری است . هر انسانی دارای فکر و اندیشه ای خاص است که می تواند با آن فکر در جهت خدمت به عالم انسانی و تعالی همنوعان خویش کمک کند . در این میان متعصبان و تمامیت خواهان همچون خفاشان فراری از نور، قصد دارند تا از تضارب آرا جلوگیری کرده و گلهای رنگارنگ باغ بشریت را ، که همان آرا و افکار و معتقدات آدمیان است ، تنها با یک گل و آنهم گلی که آنان دوست می دارند ، جایگزین کرده و دیگران را وادار به دوست داشتن آن کنند !!
« موجودات بشری تا این اندازه به هم مدیونند که باید همدیگر را در تشخیص خوب از بد کمک کنند . نیز همه این موجودات برای اینکه اولی را برگزینند و از دیگری بگریزند به تشویق نیازمند هستند . آنها دائماً باید یکدیگر را به استفاده هرچه بیشتر از قوای عالیه انسانی تشویق کنند و انگیزه های خود را به سمت هدفهای عاقلانه و نقشه های ترقی بخش سوق دهند نه اینکه آنها را در راه مقاصد پوچ و فساد آفرین ضایع سازند . » ( جان استوارت میل ، رساله آزادی ) نزد هر انسان آزاده و روشنفکری خشونت ، ایجاد محدودیت و توهین به معتقدات هر انساني محکوم است . چند روز پيش در تعدادي از سايتهاي خبري ، مصاحبه ای با آیت الله مكارم شيرازي منتشر گرديد . اين مصاحبه كه در اعتراض به حمله وهابيون افراطي به شيعيان در مكه مي باشد ، از خشونتی پرده بر میدارد که مایه تاسف هر انسان آزاده ای است . متن اصلي مصاحبه ايشان را مي توانيد در سايتهاي : خبرگزاري كتاب ايران : //ibna.ir/vdchvvnx.23nmvdftt2.html آريا نيوز : //www.aryanews.com/Default.aspx?cod=1020091610000613 و سايت خبري العالم :
//www.alalam.ir/farsi/NewsPage.asp?newsid=096260120090225225539 مشاهده كنيد .
ايشان در مصاحبه خود ضمن انتقاد از وهابي ها به روشنگری هایی می پردازند که شاید کمتر کسی جرات پرداختن به آن را داشته باشد و از حقایقی پرده بر می دارند که تابحال در کمتر جایی گفته شده است. ایشان افراطي گري وهابی ها را به زير سوال مي برد و خواهان رسيدگي مجامع بين المللي به اين مسئله است. در این جا قصد آن ندارم که صحبتی از چرایی این اعمال بکنم ، زیرا دلیل هرچه که باشد عمل آنان که حمله به عده ای زائر می باشد مذموم و محکوم است . بي شك از فقيه و مجتهدي چون ايشان بايد هم چنين اعتراضي را انتظار داشت . زيرا كه بر هر عالم عاقلي واجب است كه در برابر ظلم و ستم از خود واكنش نشان دهد . واقعا هيچ گونه توجيهي نمي توان براي اقداماتي كه ايشان ذكرش را كرده اند قائل شد و برهمه انسانهاي آزاده است كه چنين حركاتي را محكوم كنند . اما در اينجا يك سوال بزرگ در پيش چشمان هر عدالت خواهي پديدار مي شود . شايد بتوانم سوال خود را در قالب يك ضرب المثل ايراني از جناب مكارم بپرسم : جناب مكارم شيرازي ، فقيه عالي مقام ، آيا مرگ فقط براي همسايه خوب است ؟ آيا فقط اگر بر شما و يا هم كيشانتان ظلم شد بايد اعتراض كنيد ؟
آیا هر آنچه بر خود نمی پسندید بر دیگران نیز نمی پسندید ؟ شايد اگر شما اسم بهائي ها را در مصاحبه تان نمي آورديد اندكي اين سوالها كم رنگ تر مي شد . شما به قصد اعاده حق خود ، به عده اي ديگر كه همه نوع امكاني ، حتي امكان يك مصاحبه اينترنتي و چاپ آن ، مانند آنچه شما در اختيار داريد را در اختيار ندارند براحتي تهمت زده ايد ، اگر اجازه بدهيد مايلم مقاله شما را از ابتدا دوباره در اينجا با هم بخوانيم و ظلمي كه بر شيعيان رفته را بطور واضح در مقابل افكار عمومي نشان دهيم . تا از این رهگذر مظالم جامه بهائی را نیز آشکار کنیم .
شما فرموده بوديد « اطلاعاتي كه از منابع مختلف به ما رسيده » منظورتان كدام منابع است ؟ خب البته براحتي قابل حدس است كه مسلماني شيعه و شاید هم انسانی آزاده ، شاهد اين ظلم بوده و چون شما را فرياد رس خود مي دانسته خبر رابه شما اعلام كرده . حال اگر دولت عربستان به آن شخص تهمت جاسوسي بزند صحيح است ؟ اگر تهمت مخالفت با نظام را بزند درست است ؟ آيا وضعيت بهائيان مانند آن عده از شيعيان نيست ؟ دستگيري هاي وسيع و پی در پی ، حمله ماموران به خانه هاي بهائيان ، تخريب منازل و اتومبيل ها و همچنين تخريب قبرستانهاي آنان مشابه وضعيت آن اقليت شيعه نيست ؟ بهائيان نيز چون از طريق قانوني نمي توانند اعاده حق كنند ، دست به دامان مراجع قانوني بين المللي مي شوند ، كجاي اين كار جاسوسي است ؟ جز اينكه پرده از ظلم و ستم بر مي دارند و خواهان حقوق خود هستند . بهر صورت جهان امروز ، جهان اطلاعات و ارتباطات است و نمی توان از نشر اخبار جلوگیری کرد . پس بهتر آن است که دولتها رفتار خود را اصلاح کنند نه اینکه سعی در سانسور خبرها نمایند زیرا که این کار حذف صورت مسئله است .
در ادامه سخنانتان فرموده بودید که خشونتهای آن عده افراطی که تا قبل از این متوجه زائران ایرانی بوده است هم اکنون وارد دور جدید شده و به شهروندان همان کشور هم سرایت کرده . درست است جناب مکارم ! وقتی که ايدئولوژی خشم ونفرت جای فرهنگ صلح و دوستی را بگیرد این اتفاق ها چندان عجیب نیست . ابتدا خشونت را بر عده ای اقلیت تحمیل می کنند ، کم کم که به گمان خودشان پشت اقلیت را شکستند آن وقت به سراغ گروه های بزرگتر می روند . حکایت بهائی ها هم همین است . دولت ایران سعی دارد تا با اعمال فشار و ایراد انواع و اقسام تهمت ها به بهائی ها ابتدا این اقلیت رااز سر راه بردارد و سپس خشونت خود را به سوی گروههای دیگر نشانه رود و احتمالا تا انهدام کامل مخالفین به پیش برود . آیا این حرکت دولت ایران را مشابه حرکت همان عده افراطی در عربستان نمی بینید ؟ اگر نمی بینید از شما خواهش می کنم که اندکی بیشتر تامل نمائید و اگر می بینید باید از شما بپرسم چرا با این موج خشونت همراه گشته اید ؟ در واقع شما با تکرار تهمت های قدیمی و نخ نما به جامعه بهائی ایران همان کار افراطیون عربستان را تکرار کرده اید .
شما از این شاکی هستید که عده ای اندک خود را مالک حرمین شریفین میدانند . حق هم دارید و بنده نیز با شما هم عقیده هستم زیرا رسول الله نه به شیعه تعلق دارد نه به سنی ، ایشان به کل بشریت تعلق دارند و بزرگتر از آنند که در انحصار گروهی خاص قرار بگیرند . من از شما می پرسم حال که نمی توان رسول الله را منحصر به گروهی خاص معرفی کرد ؛ آیا این کار را میتوان با خدا کرد ؟ آیا می توان گفت خدا فقط و فقط در انحصار فلان گروه ، مذهب ، حزب و ... می باشد و تمام راههای دیگر باطل است ؟ جواب این سوال را به وجدان بیدار خودتان واگذار می کنم . اما شما صحبت از قوانین بین المللی کرده اید . آیا این قوانین همانی نیستند که در حمایت از بهائی ها و دیگر اقلیت های قومی و نژادی که در ایران تحت ظلم و ستم هستند بکار می روند ؟ پس چگونه است که آن هنگام به تکفیر قوانین می پردازید و اکنون دم از رعایت آنان می زنید ؟ کدام را باور کنیم جناب مکارم : دم خروس را یا قسم حضرت عباس را ؟ جواب این سوال را هم به وجدان پاک شما واگذار می کنم .
در قسمت دیگری از سخنانتان سوال خوبی را مطرح را کرده اید : « چرا یک اقلیت کوچک متعصب افراطی ، هر کاری را که بخواهد در این اماکن مقدس که متعلق به همه مسلمین جهان است آزادانه انجام می دهد ؟ آنها چه حقی دارند که افکار خودشان را درباره زیارت قبور پیشوایان بزرگ اسلام بر دیگران تحکیل کنند ؟ » باید بر شما درود فرستاد زیرا که جان کلام بنده و دیگر معتقدان به آزادی عقیده و آزادی بیان را ذکر فرموده بودید . اما مایلم جمله شما را با چند جابجایی کوچک دوباره باز نویسی کنم و نظر شما را درباره آن جویا شوم . سوال اول را اینگونه می پرسم : چرا دولت ایران هرکاری که بخواهد بر سر اماکن مقدس بهائیان ، صوفی ها ، دراویش ، سنی ها و ... که متعلق به تمام پیروان آن مذاهب و مکاتب است آزادانه انجام می دهد ؟ تخریب گورستانهای بهائی ، آتش زدن خانه و ماشین های آنان و تخریب اماکن متبرکه آنان که در اوایل انقلاب انجام پذیرفت را چگونه توجیه می کنید ؟
آسایش و سعادت نوع بشر تامین نمی شود ، مگر در ترک تعصبات جاهلیه و تحمل عقاید مخالف . در واقع نمی توانیم انتظار داشته باشیم که خود به دیگران ظلم کنیم و حقوق عده ای را پایمال نمائیم وآن وقت انتظار داشته باشیم که همه با صلح و صفا با ما معاشرت نمايند و به ما احترام بگذارند . بنده قصد ندارم اقدام آن عده افراطی را توجیه کنم و جمله معروف دندان در مقابل دندان را تکرار نمایم ، اما اگر واقعا قصدمان برپایی صلح و آرامش است باید ابتدا خودمان به این مهم احترام بگذاریم . برای نمونه نحوه برخورد جامعه بهائی ایران در این مورد می تواند یک الگو باشد ، زیرا برغم تمام تضیقات وارده آنان از دایره ادب خارج نشده و همواره از روشهای مسالمت آمیز برای پیشبرد اهداف خود استفاده کرده اند و برای همین است که جامعه جهانی بر بی گناهی آنان شهادت می دهد و کنگره آمریکا در دفاع از آنان بیانیه صادر می کند . البته این تنها کنگره آمریکا نبوده که بیانیه صادر کرده بیانیه معروف ما شرمگینیم که توسط روشنفکران و هنرمندان و همچنین بیانیه روزنامه نگاران کرد همه و همه مهر تائیدی بر سلوک این اقلیت صلح طلب است .
مرجع تقلید محترم ، در بند پایانی سخنان خود پرده از انتشار سی میلیون کتاب توسط وهابی ها برضد شیعیان برداشته اید . به موثق بودن خبر کاری نداریم و از آنجایی که از زبان مرد با خدایی چون شما روایت می شود آنرا قبول می کنیم . شما از این شکایت داشته اید که اجازه نمی دهند شما حتی یک جلد کتاب در رد ایرادات آنان منتشر کنید . با خواندن این بند بیاد بهائیان افتادم . همه روزه و مخصوصا این اواخر که دولت شمشیر دشمنی رااز رو بسته در روزنامه ها و تلویزیون و حتی مدارس شاهد توهین به مقدسات عده ای از هم میهنان خود هستیم . انواع و اقسام فصل نامه و ماه نامه ها در رد آئین بهائی از بودجه بیت المال منتشر می شود . اما دریغ و افسوس که بقول شما حتی اجازه چاپ یک کتاب در رد همه این برنامه ها و دادن پاسخی منطقی به همه این اتهامات از آنان سلب شده است !! دنیای عجیبی است . دنیایی دکاً دکا است .
بنده به چاپ و انتشار ردیه هایی بر ضد بهائیان و دیگران اعتراض نمی کنم زیرا آزادی عقیده و بیان را پاس می دارم . اما معتقدم که همانگونه که شما حق چاپ مطلب علیه آنان را دارید آنان نیز باید حق جواب گویی داشته باشند . اگر شما حق تبلیغ و صحبت از اسلام را دارید ، آنان نیز باید داشته باشند . در واقع هر آنچه را بر خود می پسندی بر دیگران نیز بپسند . شما همه مسلمین و شیعیان در راه برخورد با این گونه افراطی گری ها مسئول شناخته اید . حال من می خواهم نظر شما را کمی گسترش دهم و تمام جهان را در قبال این گونه تعصاب مسئول بدانم . آنهم نه فقط در قبال ظلمهایی که بر شیعیان در عربستان می رود بلکه در مقابل تمام ظلماهایی که بر تمام انسانها در همه جای دنیا می رود . آیا این راه به خدا و رضایت او نزدیک تر نیست ؟
نظر خود را بنویسید