×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

یک صحبت دوستانه با جناب احمدی
1388/01/05

پيروزي انقلاب اسلامي، بزرگ‌ترين ضربه را بر پيكره بهاييت وارد كرد*

جناب احمدی محقق عزیز بر خود واجب دانستم که به عنوان یک ایرانی و هموطن بعضی از مسائلی را که مطرح کردین بررسی کنم و به نتایج و حقایق واقعی آن دست یابم خوشحال می شوم که شما هم به عنوان یک محقق ایرانی از آنها اطلاع داشته باشید تا اشتباهات و سوتفاهمات رفع گردد.

1- جناب احمدی نمی دانم این جریان شکست ایران از روسیه چه ربطی به این سخنرانی شما داشت حتما طبق معمول می خواستید اعلام کنید که دیانت بهائی تحت حمایت روسیه بوده، دین های خدا برای همهء انسانها و کشورها و مردم آنها و حکومت ها می آیند تا همه را به راه راست هدایت کنند. بنابراین پیامبران به همهء آنها خطاب می کنند. اما این خطاب کلی دلیل این نیست که با یکی از آنها علیه دیگری همدست شده اند! اما آنانی که دشمن پیامبران هستند برای مخالفت با آنها چون نمی توانند دلیل بیاورند تهمت می زنند که پیامبران از طرف خدا نیستند و اگر پیشرفتی هم کرده اند به خاطر کمک فلان دولت یا فلان قدرت و یا فلان ملت است تا دولت و یا ملتی دیگر را از بین ببرند! اما چه بسیار حکومت ها که از بین رفته اند ولی دین های خدا باقی مانده است! به حضرت محمد هم تهمت زده اند که قرآن را اجنبی ها به ایشان آموخته اند و رفتن مومنین به حبشه دلیل ارتباط حضرت محمد با امپراطور مسیحی حبشه بوده است که می خواست از حضرت محمد علیه قبیله قریش استفاده کند.

حضرت بهاءالله هم از طرف خدا آمده اند و نه از طرف روس و کشورهای امثال آن. چنانکه حضرتشان از زندان برای پادشاهان روسیه و انگلیس نیز الواحی( نامه های آسمانی) فرستاده اند و به لحن و خطابی آسمانی آنها را به دین بهائی و اجرای صلح و عدالت و خودداری از کارهای بد وظلم و جنگ دعوت فرموده اند. واما در مورد ادعای الوهیت:

2- جناب احمدی از شما تقاضا دارم حتما کتابهای بهائی را بخوانید تا به اطلاعاتتات افزوده شود الحمدالله همه کتابهای دیانت بهائی در سایتهای بهائی وجود دارد و اما در مورد مسائله الوهیت که ذکر کردین ، در کتب بهائی آشکارا توضیح داده شده که اگر یک بهائی حضرت بهاءالله را خود خدا بداند کافر است( کتاب " دور بهائی" از آثار حضرت ولی امرالله) . پیامبران مانند آئینه ای هستند که تصویر و نور وحرارت خورشید خدا را منعکس می کنند. آئینه گاهی به خاطر تاکید بر خورشیدی که در آن افتاده، و به خاطر اینکه بگوید آئینهء وجود خودش در برابر خدا هیچ و فانی است، می گوید " من خورشید هستم" و گاهی با تاکید بر مقام بشری خود می گوید" من آئینه هستم". هر یک از این دو از جنبهء ذکر شده صحیح است. برای همین است که مثلا حضرت علی فرموده اند" طاعتی طاعة الله ( اطاعت کردن از من ، اطاعت کردن از خداست) حال آنکه بدیهی است منظور حضرت علی از این بیان، ادعای خدائی نبوده.

3- شما فرموده اید( فرقه بهاييت كم كم با تبليغات بهاءالله از فرقه بابيه منشعب شد. هنوز هم خيلي از پيروان محمدعلي باب با بهاييت به شدت مخالفت مي‌كنند) در کتاب بیان(کتاب آسمانی حضرت اعلی یا همان محمد علی باب) باب 16، واحد سوم آمده است:

طوبی لمن ینظر الی نظم بهاءالله و یشکر ربّه( مضمون فارسی: خوشا به حال آنکه نظم نوین حضرت بهاءالله را بنگرد و پرودگارش را شاکر گردد). در حدیثی از حضرت رسول اکرم داریم که می فرمایند: انا مدینة العلم و علیّ بابها( مضمون فارسی: من شهر علم و علی دروازۀ آن است). در شریعت اسلام اول شهر علم ظاهر شد و سپس باب آن معین گردید. ولی در دیانت بهائی اول باب آن ظاهر شد سپس بشارت به ظهور حضرت بهاءالله دادند که همان شهر علم می باشد پس می بینیم که باب و بهاءالله جدا از هم نیستند و پیروان حضرت باب به دیانت بهائی ایمان نیاورده اند از روی تعصب و ... بوده چون باب به آنها بشارت داده بوده .

4- و اما در مورد احکام و نماز ، جناب احمدی محقق عزیز حتما می دانید که نماز جزو اصول دین است و احکام جزو فروعات ، احکام بنا به مرور زمان و احتیاج بشر از طرف خداوند برای جمیع بشر فرستاده می شود و این احکام توسط پیامبران الهی به بشر ابلاغ می گردد پس طبیعتا دیانت بهائی هم احکامی دارد که مختص این دوره از زمان است اما در مورد نماز شما فرمو ده اید که بهائی ها 9 رکعت نماز می خوانند در حالی که حضرت بهاءالله در زمان حیات خویش نمازهای سه گانۀ(صغیر- وسطی و کبیر) را جایگزین نماز مزبور نموده اند و تلاوت یکی از صلات سه گانه برای فرد بهائی کفایت می نماید. در دیانت بهائی یک نماز جماعت وجود دارد آن هم نماز میت است.

و اما در مورد ازدواج باز متاسفم که محققی اینگونه با تعصب سخن گفته جناب احمدی در دیانت بهائی نیز محارم وجود دارد و حتی به این علت که بهائیان احدی را نجس نمی دانند و می توانند با همۀ ملل عالم ازدواج کنند ، تاکید شده. هرچه با کسانی که از نظر خویشاوندی دورترند ازدواج کنند بهتر است، چون این امر هم به اتحاد و وحدت عالم انسانی بیشتر کمک می کند و هم نسل سالمتری به وجود می آورد حتما می دانید که در دیانت بهائی اختیار بیش از یک زن منع شده و همچنین متعه و صیغه نیز حرام است.

5- جناب احمدی سعی کنید صحبتهایتان با مدرک باشد در کجا نوشته که عبدالبهاء لقب شوالیه گرفته اصلا این لقب به چه درد ایشان می خورد اگر ایشان دنبال مقام بودند خیلی راحت می توانستند به مقام های بالاتری از شوالیه برسند در ضمن در پاراگراف اول گفتم که چرا انقدر سنگ این انگلیس و روسیه و آمریکا را به سینه می زنید فکر کنم دیگر لازم نباشد اینجا تکرار کنم.در ضمن دین خدا پایگاه نمی خواهد مگر سربازخانه است یا قصد جنگ دارد؟! دینی که بنیانگذار صلح و وحدت عالم انسانی است نیازی به پایگاه ندارد.

6- جناب احمدی محقق عزیز اتفاقا در زمان شوقی افندی دیانت بهائی بسیار گسترش یافت چون حال جامعه بهائی جوان شده بود و سکان آن در دست یک جوان بود حتما می دانید که جوان تواند عالمی را به حرکت درآورد. اما در مورد این جناب هویدای بیچاره که هر سال با نزدیک شدن 22 بهمن باز این سخنان پوچ شروع می شود باید به عرضتان برسانم که جناب هویدا بهائی نبودند و همچنین پدر ایشان به علت اینکه در سیاست دخالت کرده بودند از دیانت بهائی طرد شده بودند در ضمن فرد بهائی حق دخالت در سیاست را ندارد و در زمان آقای هویدا وضع بهائی ها چندان تغییر نکرد بلکه بدتر هم بود چون آقای هویدا به خاطر اینکه زهر خودشونو به جامعه بهائی بریزند اولین شخصی بودند که در استخدام دولت ستون مذهب را گذاشتند و این به این معنی بود که بهائی ها حق کار در دولت را نداشتند. و بعد انقلاب ،حتما تاریخ را خوانده اید و می دانید که چگونه دوستان مسلمان ما خانۀ بهائی ها را به تاراج برند و سوزاندند و چگونه بیش از 200 نفر از دوستان بهائی ما از جمله پروفسور حکیم، پروفسور سمندری، دکتر داوودی، آقای محمودی و ... را شهید کردند که هر یک افتخار ایران زمین بودند و مطمئن باشید که آنها در راه دیانت خود و در راه خدای خود شهید شدند و اگر غیر از این بود راحت می توانستند دین خود را انکار کنند به شما پیشنهاد می کنم زندگی نامه و نحوه شهید شدن دختر 16ساله منا را بخوانید و ببینید که یک دختر تازه به دوران جوانی رسیده چگونه با عشق جانش را در راه مولای محبوبش میدهد.

باید به شما بگویم که بهتر است به جای اینهمه تهمت بدون تعصب تاریخ را مطالعه کنید نه ردیه ها را چون واقعیت در ردیه نیست. جناب احمدی بله درست است دیانتی که از جانب خدا باشد انکارناپذیر است دنیای مدرن هنوز به یک چهارم دیانت بهائی نرسیده است و این ادیان دیگر هستند که از دیانت بهائی به نام خود مطالب را استخراج می کنند همین در اسلام در ایران مگر لایحه ای وجود نداشت که حق دیه زن با مرد باید برابر باشد و حال آنکه این حکم در دیانت بهائی از 165 سال پیش وجود داشته و شما تازه به این نتیجه رسیده اید که نیاز انسانها چیست اما خداوند متعال می داند که بشرش در آینده به چه چیزهایی نیاز خواهد داشت امیدوارم که یک روز بتوانید بدون تعصب صحبت کنید. به امید روزی که جهان از جنگ بیزار شده و جهانیان در صلح وسلام و آسایش از هر نژاد و قوم و جنس در کنار هم خدای خود را شاکر باشند.

* //www.javannewspaper.com/1387/871107/javanqurani.htm

نظر خود را بنویسید