سایت "اسلام اباد نیوز"، با درج متنی با عنوان "نگاهی به جامعه بهاییان"* اتهاماتی رابه بهاییان وارد نموده است.هر چند که این مقاله ،فاقد هر نوع برهان و استدلال بوده و برای دهها مدعای واهی خود،حتی یک سند و یا رفرنس را نیز ارائه ننموده است و حق این است که او را به حال خود رها نمود تا در بطلان خود به طاق نسیان افکنده شود،اما با این همه،تذکر نکاتی چند به نویسنده ان،بی مناسبت نیست.

نوشته اید:
1- "بهائیان ایران معذب ترین بهائیان جهان هستند "

فکر میکنم این جمله صحیحترین جمله دراین مقاله باشد البته انواع آزار واذیت از کشتار،زندان، تبعید ،مصادره اموال،منع از تحصیل،منع از حقوق اساسی در ایران از سوی مقامات دولتی،در طول 30 سال،نشانه واضحی برای معنای عذاب است.

نوشته اید:
2- "بهائیان دارای هیچ اصول وآداب وشر یعت خاصی نیستند"

باید دید منظور ازاصول و آداب وشریعت خاص چیست؟به هر حال خوب است بدانید هدف اصلی دیانت بهائی وحدت عالم انسانی است که توسط تحقق تعالیم اساسیه ای همچون ترک تعصبات ،تحری حقیقت ،تساوی حقوق رجال ونسا،صلح عمومی، تعلیم وتربیت عمومی،مطابقت علم وعقل ودین و...وراهکارهای مناسب که همگی توسط شارع ومبیین منصوص الهی بیان گردیده وهدایت بیت العدل اعظم الهی در خصوص قوانین غیر منصوصه،وفداکاری احبای الهی به منصه ظهور وبروز خواهد رسید شارع امر،همچنین باوضع احکام الهی راه وصول به ترقی روحانی فرد وجامعه را هموار ساخته اند می توانید به کتب مرجع بهائی همچون مستطاب اقدس، گنجینه حدود واحکام وخطابات حضرت عبدالبها وده ها اثر دیگر مراجعه فرمایید.

نوشته اید:
3-" آنان پیرو توسعه اقتصادی وآزادی محض وعاشق بازار آزاد هستند"

معلوم نیست،که این جمله بر چه برهانی استوار است وایا اصولا توسعه اقتصادی خوب است یا بد؟! درکجای جهان، توسعه اقتصادی اگر با تامین شرافت انسانی همراه شود مذموم در نظر گرفته می شود . در هرصورت شارع امر بهائی قوانین وتعالیمی در قالب تعلیم تعدیل معیشت ارائه فرموده اند که نه تنها جلوی آزاد گرایی مفرط،را میگیرد وآنرا نفی می کند بلکه جهان را از بیماری های اقتصادی که اینک با آن دست به گریبان است نجات می بخشد. که شما را به مطالعه آنها در آثار بهائی دعوت میکنم اما در خصوص آزادی ،دیانت بهائی ،آزادی حقیقی را در" اتباع اوامر الله "1میداند.واین درست خلاف مطلبی است که نوشته اید چنانچه در کتاب مستطاب اقدس میفرمایند :

همانا می بینیم بعضی از مردم را که آزادی(صرف)رامی طلبند وبه آن افتخار میکنند،آنها در جهل آشکار هستند.بدرستی که عواقب آزادی(صرف)به گمراهی منتهی می شود گمراهی که آتش آن فرو نمی نشیند اینچنین خبر میکند شما را حسابگر دانا.پس بدانید همانا مطالع حریت ومظاهر آن،حیوان است واز برای انسان سزاوار است که تحت قوانینی باشد که او را از جهل نفسش وضرر مکر کنندگان ،حفظ میکند. 2

دراین بیان مبارک ،حضرت بهالله به وضوح عاقبت حریت مفرطه را مشخص میفرمایند که جز فتنه وفسادنبوده ونیست وچنین آزادی را تنها شان حیوان دانسته زیرا که میفرمایند :"ان الحریه تخرج الانسان عن شئون الادب والوقار وتجعله من الارذلین"3 یعنی چنین آزادی از آنجا که انسان را از شئون ادب وقار خارج مینمایدواو رابه مقام پست ،سوق می دهد،در شان حیوان در نظر گرفته شده است.

نوشته اید:
4- " تنها فرقه اسلامی که شباهت بسیاری به بهائی دارد همانا فرقه اسماعیلیه میباشد" "بهائیگری خود شبه ای مدرن از اسماعیلیه است"

در اینجا معلوم نیست که وجه شبه چیست ؟وباید پرسید"اصل درجهت طریقت ورسیدن به حقیقت "چیست؟که بنظر نویسنده مقاله فراموش شده؟واین موضوع چه ربطی با کتب بهائی دارد که در ادامه مطلب آمده؟ بنظر می رسد نویسنده محترم هر شبهه ای را شنیده اند بدون ربط منطقی وبدون ذکر منبع وبی هدف ذکر نموده اند همچنین برچه مبنائی می فرمایندمطالعه آثار بهائی برای بهائیان ممنوع می باشد به نظر می رسد باعدم اجازه نشرو طبع وارائه کتب بهائی وحتی فیلتر شدن همه سایت های بهائی ومصادره کتب بهائی از خانه های بهائیان ، این حکومت است که نمی خواهد آثار بهائی مطالعه شود.

نوشته اید:
5- " یک جوان بهائی در همه جا مذهب خود را کتمان می کند"

دوست عزیز اگر جوان بهائی مذهب خود را کتمان میکند،چرا ده ها جوان بهائی تنها به نام بهائی به تیغ جلاد سپرده شدند؟ چرا جوان بهائی باید بیش از 20 سال از ورود به دانشگاه ها باز می ماند و وقتی بعد از سالها در دانشگاه پذیرفته شد ،باز هم با معرفی خود به عنوان بهائی از ادامه مسیر ممنوع گردید؟ واین سرنوشت همه بهائیانی بود که در مشاغل دولتی مشغول بودند وهمه بهائیانی که حتی به مشاغل آزاد اشتغال داشتندوبا عدم اجازه صدور جواز کسب ،مواجه شدند و همه بهائیانی که تا سالها به علت اعتقاد راسخ خود به امر بهائی از دریافت گذرنامه ممنوع بودند وباز همه بهائیانی که حتی پس از خروج از این جهان فانی،قبور آنها از دست بی انصافان، سالم باقی نماند!

نوشته اید:
6-" جوانان بهائی از بی هویت ترین وپوچ ترین وگمراه ترین اقشار جامعه محسوب می شوندوبه همین دلیل اکثر آنها تنها راه نجات خود را خروج از کشور می دانند ."

فکر می کنم در قسمت قبل(5) پاسخ داده شده باشد کسی که بی هویت باشد جان خودرا فدای اهداف خود نمی کند و به علت ارج نهادن بر آرمان هایش از بهترین موقعیت های شغلی،تحصیلی و...نمی گذرد در مورد پوچ بودن وگمراه بودن نیز هر کسی می تواند دیگری را اینگونه متهم کند ولی اگر پوچی وگمراهی اینگونه باشد خوشا آنان که اینگونه گمراهند.

اما در مورد خروج از ایران ،ممکن است شماری از نفوس بهائی به علت بی عدالتی موجود در ایران از کشور محبوب خود کوچ کرده باشند ماآیا باید به این بهانه حقوق 300000نفر ساکن این کشور را نادیده گرفت؟منظور شما از اینکه اکثر آنها راه نجات خود را خروج از کشور می دانند چیست؟اولا: پس آنهائی که در ایران با تمام مشکلات ،برای ایفای حقوق مسلوبه خود تلاش میکنند(یعنی همان300000) چه کسانی هستند؟ثانیا:اگردر کشوری ،نظام دولتی ،شرایط را بگونه ای سخت وخفقان آور برای عده ای سازد که آنها را وادار به کوچ نماید،مدار افتخار است؟

نوشته اید:
7- " تشکیلات بهائیان مخوف...آنان جوانان را تهدید می کنند که با غیر بهائی ازدواج نکنند بلکه معاشرت ننمایند "

یکی از مشهور ترین بیانات حضرت بهاالله "عاشروا مع الادیان کلها بالروح والریحان"4 می باشد همچنین میفرمایند:"باید با جمیع اهل عالم بروح وریحان معاشرت نمایند چه که معاشرت سبب اتحاد واتفاق بوده وهست واتحاد واتفاق سبب نظام عالم و حیات امم ..."5 لذا نه تنها در معاشرت هیچ منعی وجود نداردبلکه توصیه شده است ودر مورد ازدواج نیز اگر برطبق دستور الهی عمل شود وشرایط عقد بهائی ملحوظ شود،هیچ منعی ندارد .

نوشته اید:
8- "کل تشکیلات ...با سازمان های اطلاعاتی وامنیتی در سراسر جهان همکاری نزدیک داشته.."

بهائیان از دخالت در امور سیاسی به شدت منع شده اند واین موضوع به کرات در آثار بهائی قابل مشاهده است.

نوشته اید:
9 "تشکیلات ... دردوران قبل از انقلاب ...ساواک رارهبری می نمود"

در اینجا به تناقض گویی دیگری برمی خوریم زیرا ارتباط تنگاتنگ ساواک وانجمن حجتیه(انجمنی برای مبارزه با جامعه بهائی) امروزه بر همگان مسلم گردیده است.

نوشته اید:
10- " بهائیان بهترین جاسوسان اطلاعاتی هستند وبخشی از بنگاه جاسوسی صهیونیزم در داخل کشور محسوبند"

اولا این گفته بر چه دلیل وبرهانی استوار است ؟ثانیا اگر اینطور است،پس چرا درهر دوره ای حداقل درایران ،همواره حقوقشان تضییع شده واین وضعیت همچنان ادامه دارد ؟ثالثا رسم همیشه اینطور بوده، وقتی جاسوسی هویتش برملا میشود به عنوان مهره سوخته از دور، خارج میگردد بهائیان درایران با این تعداد(300000نفر)چگونه جاسوسانی هستند که همیشه براین منصب استوارند! وبا وجود برملا شدن هویتشان وعدم دسترسی به اطلاعات همچنان جاسوس باقی مانده اند آیا فکر نمیکنید در پردازش این داستان ،باید تجدید نظر کرد؟

نوشته اید:
11- " بهائیان ایران دودسته کلی را تشکیل می دهندعامه فقیر ...بابی...با جامعه مسلمانان هیچ تناقض وتخاصمی ندارند ولی در اسارت تشکیلات خود جان می کنند ... امروزه بهائیت بعنوان یک فرقه ...در حال انقراض است.

این سخنان حکایت از عدم اطلاعات نویسنده محترم درمورد تاریخ وموقعیت بهائیان در ایران دارد دیانت بابی وبهائی دو ظهور پی در پی ومستقل از یکدیگربوده که از آنجا که حضرت باب پیروانش را برای قرب ظهور بعد آماده ومهیا نمودند،اکثرپیروان آن حضرت ،به درک ظهوربعد،نائل آمده وفقط تعداد معدودی در کسوت بابی،باقی ماندند که کاملا از پیروان حضرت بهاالله متمایزند ودر واقع دارای عقاید وشرایط خاص خود هستند و موقعیت آنها نسبت به بهائیان همانند موقعیت پیروان دیگر ادیان الهی نسبت به بهائیان، می باشد.

مسئله دیگرآن است که دیانت بهائی وپیروانش که بنا به آموزه های شارع محبوب خود ،مامور استقرار صلح عمومی ووحدت عالم انسانی در این عالم می باشند ،نه تنها با مسلمانان تناقض وتخاصمی ندارند که با هیچ فرد از هیچ مسلکی،بلکه همگان را به ایجاد صلح ودوستی فرا خوانده ودر این راه پیشقدمند.

نوشته اید:
12-" در یکی از احکام رهبران اولیه ...ریختن خون مسلمانان مباح میباشد در دوران قبل از انقلاب بسیاری از انقلابیون بدست شکنجه گران بهائی شهید شدند "

از آنجا که در این مطلب، هیچ دلیل وبرهانی ارائه نشده ،فاقد سندیت میباشد تاریخ همواره گویای عدم صدق این گفتار بوده است نه در آموزه های بهائی ونه درروش وسلوک احبا چنین مصادیقی قابل اثبات نیست.

نوشته اید:
13- " میرزا حسینعلی نوری ...علنا با سفارت بریتانیا،مراوده ودوستی داشت ودر سرکوبی بابیان ایران،وی تنها عنصر فعال ودرجه از این نهضت بود"

دوست گرامی میرزا حسین علی نوری خود به مدت 4ماه در بدترین وضع ممکن به اتهام واهی در زندان بسر برد ندوپس از آن به مدت تمامی سالیان عمر،در زندان وتبعید بودند،چگونه کسی که خود مشمول ناعدالتی حکومت وعلما بود در سرکوبی بابیان می توانست نقش داشته باشد؟چه کسانی فتوای قتل بابیان را امضا می کردند؟چه کسانی عاملین قتل بودند؟لطفا به تاریخ های معمول ودردسترس خودتان رجوع کنید تا پاسخ خود را براحتی بیابید.

نوشته اید:
14-"عباس افندی ...علنا در اثار ومکتوباتش فلسطین را سرزمین موعود بهائیان نامید"

مرکز اداری وروحانی بهائیان به علت قرار گرفتن رموس مطهره طلعات مقدسه این دیانت در اسرائیل ،می باشد واین طبیعی است که بهائیان به اماکن مقدسه خود علاقمند بوده واحترام گذارند همچنین همه ادیان در این سرزمین علقه ومکان مقدسی دارند پس این جمله شما به چه قصدی نوشته شده؟اما خوب است بدانید که حضرت عبدالبها در آثارشان درعین حال که ملت یهود را بشارت به از بین رفتن ذلت چندین ساله شان می نمایند آن را امر مشروط می دانند،چنانکه می فرمایند:"جمال مبارک در الواح مقدسه تصریح فرمودند که ایام ذلت اسرائیل گذشت...ولی مشروط بآنکه بموجب تعالیم الهیه روش ورفتار نمایند از ظلمات تقالید قدیمه نجات جویند واز کسالت عوائد سابقه رهائی یابندوبآنچه روح این عصر ونور این قرن است تشبث نمایند تعدیل اخلاق کنند ودر منافع وروابط عمومیه عالم بشر سعی وکوشش نمایند از تعصبات قدیمه وافکار پوسیده واغراض ملیه منسلخ گردندوجمیع بشر را اغنام الهی شمرند وخدا را شبان مهربان دانند... "6

15- مسئله ارتباط با فراماسون واقتباس احکام از آنها ومسئله اعطای لقب سر به حضرت عبدالبها:

در مورد اول، خوب بود دلیل خود را بیان مینمودید درهر صورت پاسخ شما در سایتهای بهائی بارها مطرح شده است7

نوشته اید:
16- "به حداقل باورهای اخلاقی هم مقید نیستند"

همانند ادیان گذشته، این دیانت الهی نیز عمده ماموریت خود را جهت تغییر وتقلیب نفوس بیان میدارد. بطوری که ملکوت الله بربسیط زمین مستقر گردد وملک، آئینه ملکوت شود. حضرت بهاالله در این رابطه میفرمایند:

"اگر چه تبدیل آن صعب ومشکل بنظر می اید ولکن تبدیل قوه ناسوتی به قوه ملکوتی ممکن، نزد این عبد آنچه این قوه را تبدیل نماید اعظم از اکسیر است این مقام واین قدرت مخصوص است به کلمه الله" 8

وحضرت عبدالبها در بیانی معنی مجاهده در راه هدف اعلای این دور بدیع یعنی اتحاد عالم را اینگونه تشریح میفرمایند:"مجاهده در این ...کور اعظم به سیف وسنان ورماح وسهام نبوده بلکه به نوایای صادقه ومقاصد صالحه ونصایح نافعه واخلاق رحمانیه وافعال مرضیه وصفات ربانیه وتربیت عمومیه وهدایت نفوس انسانیه ونشر نفحات روحانیه وبیان براهین الهیه واقامه حجج قاطعه صمدانیه واعمال خیریه بوده وهست" 9 بنا براین مشاهده میکنید که روشهای دیانت بهائی برای وصول به مقاصد ارجمندش، کاملا با تصورات جنابعالی متفاوت بوده وحاکی از بکار گیری اخلاق الهی ومنش رحمانی میباشد.

نوشته اید:
17-" علنا مقدسات دینی وباورهای ماورای طبیعی مذاهب حقه را به استهزا می گیرند...قیامت ومعاد را مطلقا باور ندارند"

قیامت ومعاد جسمانی مطلقا نفی می شود وقیامت به معنای قیام مظاهر ظهور بر امر الهی با توجه به آیات قرآن مجید مدلل می گردد ودر این موضوع، استهزائی در میان نیست. حضرت بهاالله این مباحث را مشروحا در کتاب ایقان توضیح میفرمایند 10

همچنین اگرآن حضرت مطالب کتاب قرآن را با توجه به آیات آن سفر کریم توضیح میفرمایند که به مذاق عده ای از علما خوش نمی آید،خوب است زمان ظهور دیگر ادیان الهی را بیاد آورید وموضع گیری علمای آن زمان را.

18- "مسخ شدگی جنون آمیز کسانی چون عبدالبها در قبال تمدن غرب" پاسخ خود را می توانید از سایت های بهائی بیابید. 11

نوشته اید:
19- " دربارپهلوی مزدورانی مطمئن تر از بهائیان نمی یافت" هیچ فرقه ای به اندازه بهائی گری به منافع ملی مردم ایران خیانت نکرده"

بهتراست اول اثبات نمائید که چگونه بهائیان ،ارکان کشور را در زمان پهلوی در دست داشتند،وبعد نتیجه گیری نمایید که به منافع ملی خیانت کرده اند یا خیر؟آیا همچون دیگر ردیه نویسان وبه تبعیت از آنها همان داستان قدیمی هویدا وپارسا و...دیگر وزرای آن زمان را نشانه خیانت ملی می دانید؟ این داستان نیز مدتهاست که قدیمی شده است نه آنها خود را بهائی می دانستند ونه جامعه بهائی آنها را. اگر صرف برچسب زدن، شما را قانع میکند ،خوب است زمان سناتور مکارتی در آمریکا را به خاطر آورید که هر فردی را که میخواستند از بین ببرند،به عنوان جاسوس کمونیست معرفی می کردند وامروزه فضاحت آن دوران هنوز هم بر تاریخ این کشور سنگینی می کند. حقیقتا تاریخ برای عبرت است.

نوشته اید:
20- "در میان سران ومبلغان این فرقه هرگز کسی یافت نشده که قلبا به این فرقه بعنوان دین کمترین باوری داشته باشد ...به جرات میتوان گفت ...هیچ بهائی باورمندی به بهائیت وجود ندارد"
به این شبهات در قسمتهای قبل(5و6)توضیح داده شده ولی فقط از شما می پرسم،توقع داشتید طلعات مقدسه این دیانت ومومنان چه کنند که نکرده باشند؟آیا فدا کردن هرآنچه داشتند در راه هدف والای خود کم بوده؟تا شما ومن در دنیایی زندگی کنیم که در آن صداقت جای ریا نشیند وصلح ودوستی جای جنگ و ستیز.آیا با این موضوع، مخالفید؟

منابع وماخذ:

* //www.eslamabadnews.blogfa.com/post-990.aspx
1- مستطاب اقدس- بند122-123 ص115و 116
مضمون بیان مبارک به فارسی: پیروی کردن از دستورات الهی
2-همان – همان
اصل بیان به عربی:
"انا نری بعض الناس ارادوالحریه ویفتخرون بها اولئک فی جهل مبین ان الحریه تنتهی عواقبها الی الفتنه التی لا تنخمد نارها کذلک یخبرکم المحصی العلیم .فاعلموا ان مطالع الحریه ومظاهر ها هی الحیوان وللانسان ینبغی ان یکون تحت سنن تحفظه عن جهل نفسه وضرالماکرین. "
3- همان- همان
مضمون بیان مبارک به فارسی:همانا آزادی (صرف)انسان را از شئون ادب و وقارخارج می کند واو را در زمره فرومایگان قرار می دهد.
4- همان
مضمون بیان مبارک به فارسی:با جمیع ادیان به روح وریحان معاشرت نمایید.
5-طرازات مجموعه الواح بعد از کتاب اقدس ص 18
6- امر وخلق جلد 4 – ص 470
7- سایت ولوله در شهر //www.vehvelehdarshahr99.info/content/154/
//www.velvelehdarshahr99./info/content/view/107/
8- منتخبات از آثار حضرت بهاالله شماره 99 لجنه نشر آلمان
9- خطابه حضرت عبدالبها – ایام تسعه ص 117
10- ایقان ص 86 الی 89
//www.vehvelehdarshahr99.info/content/154/ 11-