×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

اخلاق بهائی و مقایسه آن با مكاتب دیگر
1388/06/25

«...امروز جنودی که ناصر امرند اعمال و اخلاق است طوبی لمن تمسّک بهما
و ویلٌ للمعرضین یا حزب اللّه شما را بادب وصیت مینمایم و اوست در مقام
اوّل سید اخلاق...»
حضرت بهاءالله - لوح دنیا

واژه اخلاق عربى و جمع کلمه خُلق است، فارسى آن خوى، روش و مردانگى است. در عربى بمعناى طبع، سجیه، خصلت، سیرت، طبیعت، فطرت، دین و مروّت مى‌آید. در دیدى خداشناسى معنى‌کیش، اعتقاد، پرهیزگارى، شأن وعادت را دارد. در زبان انگلیسى کلمه Ethicsکه در واقع همانند کلمه اخلاق جمع است در مفهوم مفرد استعمال میشود. و معناى آن مجموعه آداب و رسوم و‌آئین‌هاى اخلاقى در رابطه با کیش یا مکتبى فلسفى است. ریشه آن کلمه Ethica از اصل یونانى Ethicos,Ethicke معادل کلمه خوى در فارسى است. واژه دیگر آن Morale است که در مفهوم حالات روحى منعکس در رفتار بصورت شجاعت، غیرت، حمیت، اعتماد، نظم، شور، قدرت، اراده وبردبارى در برابر سختى بکار برده میشود.‌

شاید در نگاه اول، در این جهان پرآشوب و پر هرج و مرج، صحبت از اخلاق و اخلاقیات، اندكی مضحك به نظر آید. در جهانی كه دین گریزی و بعضا دین ستیزی، ترویج می شود، ترویج اخلاقیات آن هم در لوای دین و مذهب بسیار سخت و دور از ذهن می نماید. آنچه بشر امروز از آن غافل مانده است، همانا ارتباط با اصل و منبع هستی، یا همان «خدا»ست. این مهم نیز میسر نمی شود جز با پیروی از تعالیم و فرامین پیامبرانی كه مناسب هر عصری ظاهر شده و آموزه هایی اخلاقی را در میان مردم ترویج میكنند. متاسفانه با پیشرفت علم در قرن نوزدهم تا امروز، این عقیده در میان بسیاری از نخبگان و دانشمندان شكل گرفت كه می توان اخلاقیات را جدای از دین رعایت كرد و اصولا به نفی دین و حتی خدا انجامید.

در اخلاق دینی اعتقاد بر این است كه عقل و فطرت انسان گرچه توان فهم كلیات و اصول اخلاقی را دارد اما برای تعیین مصادیق و جزییات آن نیازمند راهنمایی دین و وحی است كه بر نیازهای فرد و جامعه اشراف داشته و از آنچه سعادت دنیوی و اخروی انسان را فراهم می كند آگاه است. اخلاق زادهء دین است. این ادیان بودند كه به انسانها خوب و بد را آموختند. با تكامل انسانها، ادیان نیز كامل تر شدند و در نتیجه اخلاقیات نیز كامل تر گشته است. در اینجا باید به آنانی كه به دفاع از اخلاقیات منهای دین یا اخلاق سكولار، می پردازند تذكر داد كه این تكمیل انسانها و دین ربطی به علم ندارد. زیرا همانگونه كه اشاره كردم، با ترقی دین از قرن 19 میلادی به بعد شاهد سقوط اخلاقیات بوده ایم. به نظر نگارنده، این موضوع و علم كردن اخلاق سكولار، تنها دستاویزی می باشد برای انسانهایی كه می خواهند در این دنیا، با دست زدن به هر كاری، و تنها با توجیح عقل گرایانه، اعمال خود را توجیح كنند. داستایوفسكی از زبان یكی از برادران كارامازوف این موضوع را به روشنی بیان می كند: «اگر خدا نباشد همه چیز جائز است و هیچ عملی بد تلقی نمی شود.» در واقع باید به این دسته گفت اگر خدا نباشد، اخلاقیات هم وجود ندارد.

تمامی ادیان دارای انگاره های اخلاقی بسیاری هستند كه رعایت آنها را برای رسیدن به سعادت پیروان خود ضروری می دانند. اما این موضوع نباید ما را به اشتباه بیاندازد كه ادیان صرفا به تعدادی آموزه های اخلاقی صرف خلاصه می شوند. این موضوع، در مورد دیانت بهائی نمود پر رنگ تری دارد. آئین بهائی نیز از این قاعده مستثنی نیست. آئین بهائی به عالم انسانی اعلام میدارد كه: جهان و نوع انسان، جز با تمسك به اخلاق روحانی آرامش نمی یابد و جهان بدون اخلاق جهانی تاریك، و آكنده از فلاكت، نفاق و انشقاق است. حضرت بهاالله در لوح مبارك اشراقات می فرمایند: «دین نوری است مبین و حصنی است متین از برای حفظ و آسایش اهل عالم.»

از اصول اخلاقی دین بهائی میتوان به صدق خالص، حسن نیت، انقطاع، تقوی، عفت و عصمت، عدالت، وفا، خضوع، امانت داری، احتراز از افترا و غیبت، پرهیز از مجادله و اعتراض بر دیگری، لزوم سخاوت و بذل و بخشش، رفق و مدارا، سخاوت و بذل و بخشش، تمسك به نظافت و لطافت، اجتناب از مسكرات و مخدرات، زبان خوش، همت بلند، پرهیز از اتباع از نفس و هوی و ... اشاره كرد. آئین بهائی به ما می آموزد كه اصول اخلاقی از تمامیت هستی نشات می گیرد، از عقل كلی الهی جان می گیرد و آدمی، نمای جلوه كلی این عقل كلی الهی است. این دیدگاه پاسخی است محكم به آنانی كه فكر میكنند صرف منطق و عقل انسانی، خالق اصول اخلاقی است و منطق می تواند كه به آدمی بگوید كه چه بكند و چه نكند.

برای اینكه وارد بحث اصلی شده و تعدادی از این آموزه های اخلاقی را مورد بحث قرار دهیم، لازم میدانم ابتدا سه دیدگاه رایج در اخلاقیات را كه در ادیان گذشته نیز كاربرد داشته در اینجا یاد آور شوم:

1-اخلاق خدا محور. مطابق این دیدگاه امر اخلاقی امری است که خدا به آن فرمان داده است(دیدگاه مسیحیت). این دیدگاه در سنّت اسلامی نیز طرفدارانی داشته و دارد که از جمله آنها اشعری‏ها هستند.

2-اخلاق طبیعت‏محور یا عقل‏محور. در این دیدگاه، اخلاق مستقیما با خدا و دین ارتباط پیدا نمی‏کند. یعنی معتقد است که عقل انسان در شناخت امور اخلاقی کفایت می‏کند. شاید بتوان این دیدگاه را مطابق با دیدگاه معتزلی‏ها در سنّت اسلامی دانست. با توجه به دیدگاه دیانت بهائی این دیدگاه از نظر دین بهائی، كاملا مردود است.

3-اخلاق مبتنی بر شخص‏گرایی. طبق این دیدگاه، طبیعت دارای اهدافی است اما ممکن است تحقق این اهداف مانع رشد و تکامل انسان شود؛ لذا انسان می‏تواند در طبیعت دخالت کند و قوانین آن را در جهت تحقق رشد و تکامل انسانی تغییر دهد. این دیدگاه در سنّت اسلامی نیز طرفدارانی دارد.

دیانت بهائی از نظر موازین اخلاقی نیز بسیار بدیع و پیشرو می باشد. اگر به ادیان قبل نگاه كنیم در خواهیم یافت كه، شناخته‏شده‏ترین آموزه‏هاى اخلاقى كتاب مقدس تورات مجموعه‏اى به نام «ده فرمان» باشد. (البته این مجموعه به نام ده‏فرمان مشهور شده، وگرنه تعداد احكام آن بسیار بیش از ده عدد است.) این مجموعه در سفر خروج، باب 20، ذكر شده است. از این ده جمله مجزا، دست‏كم شش مورد آن مستقیما داراى محتوا و اهمیت اخلاقى هستند. (الف) به پدر و مادرت احترام گزار؛ (ب) قتل نكن؛ (ج) زنا نكن؛ (د) دزدى نكن؛ (5) علیه هم‏نوعت شهادت دروغ نده؛ (و) به اموال نزدیكانت طمع نداشته باش (اموال در این فقره، همسران را نیز دربر مى‏گیرد، كه خود نشان‏دهنده این است كه ده فرمان سندِ احساسات فمینیستىِ تورات نیست). چهارفرمان باقى‏مانده (من پروردگار و خداى شما هستم...، تنها خداى یگانه باید پرستیده شود، هیچ‏گاه نام خدا را بیهوده و عبث به كار نبرید، و مراسم روز شنبه را به‏پادارید) بیشتر به موضوعات كلامى و عبادى مربوط است.

مسیحیت نیز در وهله اول در پی تأسیس قواعد اخلاقی نیست، از نظر مسیحیان، اخلاق و پرستش خدا تفکیک ناپذیرند. دلبستگی به خدا نوعی فعالیت معنوی خصوصی و بیگانه با اصول زندگی سیاسی و اخلاقی در جامعه نیست. دلبستگی به خدا مستلزم اطاعت از خداست. این اطاعت مستلزم تلاش برای تحقق هدف خداست و این به معنای تلاش برای تحقق عدالت و محبت در جوامع انسانی است.

حضرت محمد (ص) اصولا هدف از بعثت خود را تكمیل مكارم اخلاق اعلام كرد و خداوند نیز او را الگو و اسوه اخلاق معرفی كرده است. دستورات اخلاقی او در كتابش – قرآن مجید – فراوانند بطوریكه یك نظام تربیتی را تشكیل می دهد. در ادامه سعی خواهم كرد مقايسه ای كامل تر بين اديان مختلف داشته باشم.

مطالعه تطبیقى‌اخلاق درادیان مختلف

ادیان ابتدائی:

اگر چه از این ادیان اطلاعات دقیقی در دست نیست و بحث در باره كمالات اخلاقی این ادیان بیشتر به حدس و گمان می‌ماند كه البته به حقیقت نیز نزدیك است .در ادیان ابتدائی (اگر نام دین بر آنها مجاز باشد) تكیه مردم برنمادی از طبیعت و یا نشانه‌هایی از حیوانات بوده است و اعتقاد بر نیرومندی اشیائی بوده است كه به اعتقاد آنان خاصیتی داشته و می‌توانسته مورد تبرك باشد و از آن حاجتی بخواهند .اما به مرور آنان فهمیدند این اشیاء و حیوانات و درختان از برآوردن حاجات انسان درمانده‌اند و برای كشف رازهای جهان به اسطوره پناه آوردند و برای توضیح پدیده‌ها قوه تخیل را به مدد گرفتند كه این اسطوره‌ها و خیال‌ها از فضائل و كمالات اخلاقی نیز سرشار بود و بدینگونه فضائل و رذایل اخلاقی در جامعه و ادیان ابتدایی شكل گرفت.

ادیان فلسفی:

با آنكه ادیان فلسفی معمولاً در صحنه جامعه و بیشتر از جنبه سیاسی شكل گرفته است و یا در اندیشه رهبران حكیم پرورش یافته اما حضوری فعال در تاریخ داشته است. این ادیان از فلسفه اخلاق نیز بحث نموده و اخلاقیات و فضائل درآن موج می‌زند.

مانی:

مانی خود را در بابل پیامبر خدا نامید و بیشتر تعالیم خود را بر پایه زردشت‌گری و مسیحیت بنا نهاد. مانویان گیاهخوار بوده و طبقات اول و چهارم آنان حق ازدواج و مال‌اندوزی نداشتند نماز و روزه داشتند وسه اصل اخلاقی را رعایت می‌كردند: 1- پرهیز از گفتار زشت 2- پرهیز از كردار زشت 3- پرهیز از پندار زشت

بودا:

بودا نیز از پیامبران ادیان فلسفی است كه راه راست را راهی میانه میان لذت و رنج می‌داند. او قانون 8 گانه را به مردم آموخت تا لوحه اخلاقی و آئین زندگی آنان باشد
1- پرهیز از آزار جانوران 2- پرهیز از دزدی 3- پرهیز از بی‌عفتی 4- پرهیز از دروغ 5- پرهیز از سستی 6- پرهیز از بدگویی 7- پرهیز از خودخواهی 8- پرهیز از نادانی 9- پرهیز از دشمنی قدیمی‌ترین كتاب بودا، كتاب مقدس بودائیان (تری پتیاكا) یعنی سه زنبیل نامیده می‌شود كه دارای سه بخش است: 1- قواعد رهبانیت 2- وسیله رستگاری 3- مفهوم فلسفی و روانشناسی این كتاب در بخش قواعد رهبانیت و وسیله رستگاری لبریز از دستورات اخلاقی است.

كنفوسیوس:

او حكیم و سیاستمدار چینی بود كه آئین‌نامه‌ای آورد كه با وجود مقبولیت از رونق افتاد و جای خود را به آئین بودا داد. تعالیم او تركیبی از اصول اخلاقی، سیاست مدن و مسائل دینی بود او معتقد بود كه اجداد او براساس قاعده (لی) زندگی می‌كردند و از نیكیها و بركات برخوردار بودند. مقصود او از (لی)، پاكی، ادب و تشریفات و عبادت بود.اصول اخلاقی او 5 مورد است:

1- مهربان و رابطه نیك پدر و پسر2- لطف برادر بزرگتر به كوچكتر و تواضع برادر كوچكتر به برادر بزرگتر3- عدالت شوهر با زن و اطاعت زن از شوهر4- علاقه‌مندی زبردستان به زیردستان و اطاعت زیردستان از زبردستان5- مهربانی فرمانروایان با رعایا و وفاداری رعایا با فرمانروایان وی صفات پنج گانه انسان را نیز نشان داد كه شامل: عزت نفس، علو همت، خلوص نیت، شوق به عمل و خوش رفتاری است.

آئین هند‌و:

در نوشته هاى آئین هندو میخوانیم که مذهب واقعى محبّت است و خداوند جمیع مخلوقات رادوست دارد این آئین قدیم و‌پیچیده است بسیارى محقّقین آنرا مجموعه‌اى از چند مذهب میدانند. به همین علّت است که دیدگاههاى گوناگون در رابطه با مسائل پایدارى از قبیل تناسخ و یا قبول و تأکید بر وجود طبقات (كاست)اجتماعى در این آئین وجود دارد. فلسفه اخلاق در هندویسم به نظریهٴ ادوارى این آئین یعنى سامسارا مرتبط است. سامسارا عبارت است از‌تولّد، مرگ و بازگشت بحیات (تناسخ).

آئین جین:

از آن مجموعه پیچیده اى که آئین هندو را بوجود آورده اند دو کیش سرزدند یکى کیش بودائى و دیگر کیش جین. پایه آئین جین بى‌آزارى است. واضع این آئین شاهزاده واردامانا است که بخاطر دلیریش و نیز فروتنى او را مهاویرا لقب داده اند. در این آئین هدف حیات وصول به نیرواناست. نیروانا معنایش «نبود» یا فناست که بهشت آئین جین است وصول به نیروانا علاوه از بى‌آزارى بسته به سه گوهر روح است: ایمان درست، معرفت درست، و رفتار درست. مهاویرا پیروان خود را بر خلاف بودا به اعتدال نمى‌خواند بلکه وصول به نیروانا را به افراط در زهد و ریاضت و فراموشى خویشتن منوط میدارد. مهمترین کتب مقدّس جین دوازده آنگا‌ است که در آن حکم و دستورات اخلاقى این آئین تدوین شده است از جمله در آنها میخوانیم: «همه چیز بنا بفطرت جاوید است.» اين کیش درباره وجود نیک و بد در این عالم چنین تعلیم میدهد: «مگوکه بد و خوبى نیست. ببین که جز بد و خوب چیزى نیست». «مگوکه دنیا وهم است و خیال، ببین که وجود دارد». «مگو که حب و بغض در کار نیست، ببین که هر دو در کارند» جین تأکید میکند که «خردمند از حب و بغض برى است.»

ادیان الهی

آئین زردشت:

اسپنتاما زاراتوشترا مؤسّس آئین زردشتى است. اعتقاد بر ایزد یکتا اهورمزدا پایه این آئین است. آفرینش بنا باعتقادات این کیش در دست دو قوّه است یکى اهورمزدا خداى نیکى و دیگرى اهرمن یا خداى بدى. قانون طبیعى آنست که اهورمزدا بر اهریمن چیره شود. اطلاق ثنویت به این دیانت بر این اساس است ولی از آنجا که اهورمزدا حاکم بر کلّ است این ثنویت را تحت شرایطى با احتیاط باید پذیرفت. اهورمزدا را شش صفت است: مهربانى، راستى، ترس از خدا، رستگارى، جاودانگى، توانائى و فرمانبردارى. زردشت، در سن 30 سالگی به پیامبری مبعوث شد و در 77 سالگی در آتشكده‌ای در بلخ به شهادت رسید. سه اصل اخلاقی مهم زردتشت شهرت دارد: گفتار نیك، پندار نیك، كردار نیك كه مشابه آن در اسلام نیز هست: الایمان قول باللسان و اقرار بالجنان و عمل بالاركان.

حضرت ابراهیم:

دو مسلئه مهم در زندگی حضرت ابراهیم وجود دارد كه این دو مسئله نیز به بحث اخلاق برمی‌گردد:

1- مسئله یكتاپرستی در خاندان او 2- مسئله تسلیم او در برابر امر خداوند. تسلیم حضرت ابراهیم در برابر امر خداوند كه فرمان می‌دهد فرزندش را برای قربانی به قربانگاه ببرد نشان‌دهنده آن است كه امر خداوند هر چه باشد اخلاقی است. این مسئله نیز كه حضرت ابراهیم (ع) با آمادگی كامل در برابر فرمان خداوند تسلیم شد نشاندهنده تطبیق امر اخلاقی با امر عبادی می‌كند.

دیانت یهود:

حضرت موسی در طور سینا دو لوح دریافت كرد كه فرمانهای خداوند بر آن نوشته شده بود از جمله آن فرمانها، ده حكم عمداً اخلاقی بود كه به ده فرمان مشهور است:1- برای خود خدایی جز من نگیرید 2- به بت سجده نكنید 3- نام خدا را به باطل نبرید 4- شنبه را گرامی دارید 5- پدر و مادر را احترام كنید 6- كسی را به قتل نرسانید 7- زنا نكنید 8- دزدی نكنید 9- بر همسایه شهادت دروغ نگویید 10- به اموال و ناموس همسایه طمع نكنید.

دیانت مسیح:

حضرت عیسی پیوسته پیروان خود را به اخلاق حسنه دعوت می‌كرد بطوریكه این گفته نیز از اوست كه اگر كسی به تو یك سیلی زد آن طرف صورت خود را نشان او بده تا یكی هم به آن طرف بزند. اناجیل اربعه متى، لوقا، مرقس و یوحنا حاوى زندگى حضرت مسیح و تعالیم وى مى‌باشد. دو کتاب‌اعمال رسولان و نامه هاى رسولان و مکاشفات یوحنا نیز حاوى نبوات و تعالیم این دیانت است. راهنمائى‌هاى اخلاقى در اناجیل اربعه غالباً بصورت حکایات است که در ضمن آنها تقریرات اخلاقى نیز زیارت میشود.

دیانت اسلام:

اخلاق در اسلام بخصوص مکتبى تجویزى است. لهذا وظائف حالت تکلیف شرعى دارند. این فقره تا حدّ امر به معروف ونهى از منکر تأکید و تشدید شده است در قرآن کریم اکثر دستورات اخلاقى در آیات مکّى مدونند در حالیکه احکام شرعى و اجتماعى وانذارات محتواى آیات مدنى را تشکیل میدهند در اسلام از شیطان سخن رفته است و همان نقشى را که اهریمن در آئین زردشت دارد بآن داده شده است مسلمین بایستى از شرّ او بخدا پناه ببرند. اخلاقى از قبیل اخلاص، شرافت، خضوع، تقوىٰ، دوستى، خیرخواهى، ادب، محبّت، بخشش، نیکى، شجاعت، همدردى، صبر، استقامت، اطاعت، حق شناسى، مهربانى تعلیم و تأکید شده است. در فضائلی که راجع به روابط اجتماعى و تعامل یعنى کنش و همکنش اجتماعى است بیشتر تأکید بر مؤمنین به حضرت رسول است مانند «انّما‌المؤمنون اخوة». تعلیمات اخلاقى اسلام علاوه از آنچه در قرآن کریم مذکور است در مجموعه سخنان حضرت محمّد و احادیث و خُطَب حضرت علی مندرج است.

حال كه مختصری از ادیان و مكاتب مختلف بیان گردید، به شرح و تشریح بعضی از احكام دیانت بهائی می پردازیم.

مسئله جنگ

با آنكه شاید مسئله جنگ مسئله ای غیراخلاقی شمرده شود، اما اكثر ادیان به آن پرداخته اند و قاعده و قوانین خاصی برای آن وضع كرده اند برای مثال:

در كتاب عهد قدیم از آرزوی یهودیان برای صلح سخن گفته شده است. در كتاب عهد قدیم اشعیا آمده است، خداوند به جنگ‌های بین قوم‌ها خاتمه خواهد داد. در كتاب دوم تورات آمده است كه یهودیان پیش از اعلام جنگ باید تمام تلاش خود را برای ایجاد صلح بكار برند، در میدان نبرد به غیر نظامیان فرصت داده می‌شود كه میدان را ترك كنند. از نظر مسیحیت گسترش صلح و عدالت در سراسر جهان هدف است، 300 سال اول دوران مسیحیت این احتراز از جنگ به شدت رواج داشت. از نظر اسلام جنگ باید به شكلی منظم، با اجتناب از صدمه زدن به غیر نظامیان، استفاده از حداقل نیروی لازم بدون وجود خشم و رفتار انسانی با اسرای جنگی صورت گیرد. به كسانی كه جنگ بر آنان تحمیل شود اجازه جهاد داده شده، مسلمانان از حمله به سربازان زخمی منع شده‌اند. خداوند در سوره بقره آیه 190 می‌فرماید: در راه خدا با كسانی كه با شما می‌جنگند نبرد كنید و از حد تجاوز نكنید كه خدا تعدی‌كنندگان را دوست نمی‌دارد.

اما همه اینها در حد تئوری باقی ماند. جدال وجنگ یهودیان برای رسیدن و ایجاد سرزمین موعود كه تاكنون نیز ادامه دارد، خاطره جنگهای صلیبی بین مسلمانان ومسیحیان و حتی بین فرقه های مختلف مسیحی، و ایجاد تئوری جنگ های مقدس همه و همه بیانگر این مطلب است كه ادیان قبل سعی از بین بردن جنگ نداشته اند و تنها سعی كرده اند با یك سری قوانین، جنبه ای روحانی و اخلاقی به جنگ بدهند. اما دیانت بهائی جنگ و جدال را به كل نهی و نفی می كند تا آنجا كه نزاع وجدال را شان درنده های ارض، و حل مشكلات و اختلافات ایجاد شده بین بشر را تنها با گفتگو میسر میداند:

«...حلّ این مشکلات را اگر حواله بیک محکمه عمومی نمایند آن محکمه کبری تحقیق نماید اگر چنانچه قصور از نمسه است حکم کند اگر قصور از دیگری است حکم نماید این جنگ چه لزوم؟ محکمه کبری حلّ این مسئله را می کرد. میان افراد اگر مشکلات حاصل شود این مشکلات را محکمه قضاوت حلّ می نماید همینطور یک محکمه کبری تشکیل شود مشکلات بین المللی و بین دولی را فیصل نماید، چه بهتراز این است چه ضرری دارد؟ خود دولت ها و ملوک راحت میشوند و نهایت آسایش یابند...». همچنین در جایی دیگر حضرت بهاءالله، شارع دین بهائی، می فرمایند: «... انشاء الله باید کلّ به نصایح مشفقانه که از افق اراده مالک بریه ظاهر شده عامل شوند و جمیع را به حکمت امر نمودیم، چه که فساد و نزاع و جدال و تصرّف در اموال ناس مِن غیر اِذن، کلّ در این ظهور اعظم منع شده...». این دیدگاه منبعث از اصول دین بهائی است. یكی از این اصول كه تاسیس محكمه صلح كبری می باشد را شاید بتوان از اخلاقی ترین اصول دین بهائی بشمار آورد. حضرت عبدالبهاء، فرزند حضرت بهاءالله، درباره علل عمده جنگ و راه جلوگیری از آن توضیح میفرمایند:

«... امّا همه بندگان خداوندند خدا پدر جمیع است بجمیع مهربان است و همه در بحر رحمتش مستغرق مادام او بکلّ مهربان است ما چرا نا مهربان باشیم او بجمیع صلح است چرا ما در جنگ باشیم و در خرابی یکدیگر بکوشیم ملّت را بهانه نمائیم مذهب را بهانه نمائیم وطن را بهانه نمائیم سیاست را بهانه نمائیم نام را بهانه نمائیم و به نزاع وجدال مشغول شویم خون یکدیگر را بریزیم خانمان هم را خراب کنیم، آیا این سزاوار است؟ با آنکه در ظلّ همچو خدای مهربان هستیم که خطای ما را عفو کند و رحمت نماید عنایاتش را تغییر ندهد و لو هر چه عصیان و طغیان کنیم، آیا سزاوار است چنین خدائی را مخالفت نمائیم او بهمه مهربان است ما نا مهربان باشیم؟ خلاصه حضرت بهاء اللّه چنین تأسیسی نمود و صلح عمومی را تعلیم فرمود پنجاه سال پیش به جمیع ملوک نامه نوشت و کلّ را براستی و آشتی و حقیقت پرستی دعوت فرمود زیرا آفتی از حرب بدتر نه که منبعث از تعصّبات است و مخالف رضای الهی. ملاحظه نمائید که از بدایت تاریخ الی الآن بین بشر حرب و جدال است و این حرب یا منبعث از تعصّب سیاسی است یا منبعث از تعصّب جنسی است یا منبعث از تعصّب وطنی است یا تعصّب مذهبی جمیع این تعصّبات هادمبنیان انسانی است. خدا تعصّب ندارد، ما چرا تعصّب داشته باشیم؟ خدا به جمیع یکسان معامله می کند، ما چرا مختلف معامله نمائیم؟ همه زمین یک وطن است و کره ارض واحد جمیع بشر از یک وطن اند و از سلاله آدم لهذا یک عائله اند و یک جنس اند نه مختلف، ما چرا باید مختلف باشیم؟ چرا این حرب و نزاع در میان باشد چرا این جدال و قتال باشد؟ باید متابعت رضای الهی نمائیم شبهه ئی نیست که رضای الهی در محبّت و الفت است زیرا حرب هادم بنیان انسانی تا حرب زائل نشود عالم انسانی راحت نیابد...».

بررسی به این موضوع بطور كامل و تطبیق آن با جامعه امروز البته در حوصله این مقال نمی گنجد و خود موضوعی مستقل است كه باید در نهایت دقت و بی طرفی به آن پرداخت. اما یكی دیگر از اصول اخلاقی كه مایلم در باره آن صحبت كنم، موضوع عفت و عصمت است. جهان امروزما گرفتار انواع و اقسام بی بندوباری ها و كج روی های گوناگون گشته. شاید بتوان به جرات عنصر اصلی این كج روی ها را در قوه جنسی و رابطه جنسی آزاد و خارج از حوزه ازدواج دانست.

دیانت بهائی مرد و زن، هر دو را به عفت و عصمت دعوت می كند و به زنان یادآور می شود كه: «طراز اعظم از برای اماء عصمت و عفّت بوده و هست.» و در جایی دیگر به زنان تذكر می دهد كه: «بهترین جامه عالَم از برای اماء اللّه عصمت است.» اما جدای از این رهنمودهای اخلاقی كه مختص زنان است، رهنودهایی نیز برای مردان وجود دارد:

«...اهل بهاء نفوسی هستند که اگر بر مدائن ذهب مرور کنند نظر التفات بآن ننمایند و اگر چه جمیع نساء ارض باحسن طراز و ابدع جمال حاضر شوند بنظر هوی درآنها نظر نکنند...» دیانت بهائی تا آنجا پیش میرد كه هر نفسی راكه از او آثار خباثت و شهوت ظاهر شود او را از حقّ نمی داند و در این بین تفاوتی میان مرد و زن نیست و هر دو در این فقره به دوری از ذئب نفس و هوی و تمسك به طراز تقوی اللّه امر شده اند. همانطور كه گفته شد دیانت بهائی امری را عظیم تر از عصمت و عفّت نمیداند . «این اعظم مقامات عالم انسانیست و از خصائص این خلقت رحمانی و دونِ آن از مقتضیات عالَم حیوانی». ساده ترین راه برای این موضوع شاید ازدواج باشد. نکاح از مندوبات است یعنی قویاً توصیه شده ولی از واجبات نیست.
«روابط جنسی بر حسب تعالیم بهائی منحصراً در ظلّ ازدواج حلّیت دارد و بنیان جامعه بشری بر آن استوار است و مقصد از این تعالیم مبارکه حمایت و تقویت آن اساس الهی است .

بنابراین شریعت بهائی روابط جنسی را فقط بین زن و مردی که با یکدیگر ازدواج نموده باشند مشروع می شمارد . در توقیعی که حسب الامر حضرت ولی امراللّه در رابطه با مسئله همجنس بازی تحریر یافته چنین مذکور است : هر قدر عشق و محبّت بین دو هم جنس شدید و خالص باشد، اگر به روابط جنسی منجر گردد نادرست و خطا است و اگر گفته شود که این روابط کمال مطلوب عشق و محبّت است چنین ادّعائی عذری است نامقبول. حضرت بهاءاللّه هر نوع انحراف و فساد اخلاقی را به کلّی تحریم فرموده‌اند و نیز رابطه نامشروع بین دو هم جنس را علاوه بر آنکه بر خلاف قانون طبیعت است از انحرافات اخلاقی محسوب فرموده‌اند.»

موضوع بعدی كه بعنوان حسن ختام این برنامه در نظر گرفته ام موضوع پاكیزگی است. ابتدا مروری میكنیم بر لزوم و اهمیت نظافت و پاكیزگی در ادیان قبل.

حضرت محمد(ص) می فرمایند : «النظافة من الایمان و الایمان فی الجنة»، پاكیزگی جزئی از ایمان است و ایمان، انسان را به بهشت رهبری می‏كند. همچنین امام علی(ع) می فرمایند: «الطّهر نصف الایمان»، پاکیزگی و نظافت نیمی از ایمان است. در دیانت یهود، بخش كاملى از میشنا به احكام طهارت و نجاست شرعى اختصاص دارد و حتى بیش از احكام قربانى، واحد مستقلى را تشكیل مى‏دهد كه شاید پیچیده‏ترین بخش تلمود باشد. اما تاریخچه بهداشت ونظافت حتی به قبل از میلاد مسیح برمی گردد. در روم باستان، بهداشت به عنوان نماد سلامتی شناخته می‌شد. به همین منظور، حمام‌های عمومی متعددی در شهرهای مختلف ساخته می‌شدند، که شرق نیز رواج یافتند. در ابتدای قرون وسطی، استحمام به عنوان پاک‌کنندهٔ روح، در میان بسیاری از مردم متداول شد. ولی به مرور زمان و با گسترش اعتقادات خرافاتی مبنی بر این که آب موجب باز شدن منافذ پوست و ورود بیماری‌ها به بدن می‌شود، استحمام از رواج افتاد؛ و حمام‌های عمومی منبعی برای ابتلا به بیماری‌ها شناخته شد. این وضع در دوران رونسانس به علت شیوع بیماری‌هایی خطرناک، چون سیفیلیس و طاعون بدتر شد. مردم برای جلوگیری از ابتلا به این بیماری‌ها، استفاده از آب را به حداقل رسانیدند، و برای شست‌وشو تنها از پارچه‌هایی خشک استفاده می‌کردند.

یكی از موارد مورد بحث در موضوع نظافت و بهداشت در ادیان مختلف، موضوع نجاست است. یعنی در تمام ادیان گذشته همواره گروهی از اشیاء و یا انسانها، تنها به دلیل داشتن عقایدی متفاوت با دیگران نجس خوانده می شدند و به نوعی از اجتماع طرد می گردیدند. اما در این دور و ظهور جدید علاوه بر تاكید بر دو چندان بر نظافت كه از آن به لطافت تعبیر شده است حكم نجاست نیز كه مایه جنگ و جدال و اشاعه دهنده تعصب بود نیز باطل گشته است. حضرت بهاءالله در كتاب اقدس، می فرمایند:« خداوند برداشته‌است در این ظهور مبارک حکم نجاست را از جمیع اشیاء و از ملل دیگر.»

اهمیت نظافت در آئین بهائی بقدری زیاد است که بهاءالله، شارع دین بهائی در این مورد می‌گوید که اگر کسی با لباس کثیف، نماز یا دعا بخواند خداوند نماز و دعای او را قبول نمی‌کند. بهاءالله، در مورد پاکیزگی اشیاء و اجسام این‌چنین می‌گوید:« هر چیز کثیفی را می‌توانید با آب شستشو بدهید و پاکیزه کنید، اما آبی که حالات ثلاثه آن یعنی رنگ و بو و مزه‌اش تغییر نکرده باشد»

حضرت بهاءاللّه در چند موضع از کتاب مستطاب اقدس به اهمیت لطافت و نظافت اشاره فرموده‌اند . کلمه «لطافت» متضمّن مفاهیم متعدّد صوری و معنوی است، از قبیل ظرافت، آراستگی، حسن سلیقه، نظافت، ادب، حسن اخلاق، ملایمت لطف و همچنین رقّت، صفا، تنزیه و تقدیس و پاکی. هر یک از مفاهیم در هر مورد بر حسب سیاق کلام متبادر به ذهن می گردد .
حضرت عبدالبهاء، علت تاكید بر نظافت و لطافت در دین بهائی را اینگونه توضیح می فرمایند:« در عالم جسمانی نیز لطافت سبب حصول روحانیت است چنانکه صریح کتب الهی است و نظافت ظاهره هر چند امریست جسمانی ولکن تأثیر شدید در روحانیات دارد.»

احكام دین بهائی مربوط به زمانی است كه مردم ایران همگی در خزینه حمامهای عمومی خود را می‌شستند و چون آب آنها مدت زیادی عوض نمی‌شد، بر اثر کثرت استعمال رنگ آن تغییر می‌کرد، متعفن می‌شد و سبب اشمئزاز می‌گردید و مخالف بهداشت بود. از این رو دیانت بهایی ورود به خزینه ها را منع كرد و آن را مخالف بهداشت دانست، همچنین استفاده از دوش حمام به مفهوم امروزی آن برای اولین بار در ایران توسط پیروان دین بهائی انجام گرفت.
چند مورد از دستورات دین بهائی برای رعایت بهداشت را در زیر برای اطلاع می آورو:
- یك بهائی باید لااقل هفته‌ای یکبار به حمام برود و خود را بشوید.

- بهائیان از ورود به خزینه منع شده‌اند و دستور است که از آب تمیز استفاده كنند.

- توصیه شده در تابستان هر روز و در زمستان هر سه روز یکبار پاهای خود را بشویند.

- هفته‌ای یکبار ناخن‌های خود را بگیرند.

- بهائیان سعی می کند که از گلاب و عطر استفاده نماید تا بوی خوش بدهد.

در دیانت بهائی همچنین راهكارهایی مترقیانه برای مسافرخانه ها و حتی مدارس اطفال نیز پیش بینی شده است. حضرت عبدالبها توضیح می فرمایند: «...امّا ترتیب مدرسه، باید اطفال اگر ممکن یک نوع لباس بپوشند ولو قماش تفاوت داشته باشد اگر چه بهتر آن است که از یک قماش باشد ولی اگر ممکن نه ضرری نه و تلامذه باید در نهایت طهارت و نظافت باشند هر چه نظافت بیشتر بهتر و موقع مدرسه در جائی باید باشد که هوا در نهایت لطافت باشد... طفل طیب طاهر و خوش طینت و خوش اخلاق ولو جاهل باشد بهتر از طفل بی‌ادب کثیف بد اخلاق ولو در جمیع فنون ماهر گردد...»

ایشان همچنین در رابطه با مسافرخانه ومحل استراحت مسافران می فرمایند: «...خانه‌ئی که وقف مسافرخانه نمودید مقبول گردید باید انشآء اللّه در نهایت تنظیم و ترتیب باشد و اعظم امور نظافت و لطافت است باید این امر مهمّ را نهایت دقّت و مواظبت نمود و چنان ترتیب داد که چون مسافر داخل گردد از مشاهده طهارت و پاکی و نظافت و لطافت و استشمام رائحه طیبه روحانیت حاصل نماید زیرا طهارت و پاکی و بوی خوش هر چند جسمانی بوَد ولی چون آیت تقدیس روحانی و نفس رحمانی هستند روحانیت بخشند...»

از آنچه تا كنون ذكر شد، میتوان چنین نتیجه گرفت كه دیانت بهائی تنها به جسم ناظر نیست. بلكه به دو جنبه انسان یعنی جسم و روح هر دو نظر دارد. در واقع نظافت، كه در این دور بدیع لطافت خوانده شده، سبب اعتلای روح و جسم توامان می گردد. نظافت علاوه بر اینكه سبب شادی و سلامت جسم می گردد، سبب ساز شادی وسرور روحانی نیز می شود.در واقع اشاره است به وجود عقل سالم در بدن سالم.

دیانت بهائی برای گرفتن ناخنهای دست، تا پاك كردن منزل از گرد و غبار ویا تراشیدن موهای زائید بدن، دلایلی علمی و منطقی می آورد و مانند ادیان گذشته انسان را از چیزی بنام شیطان نمی هراساند. در واقع انسان درك می كند كه چنانچه نظافت را رعایت نكند، با مشكلاتی مواجه خواهد شد، كه این مشكلات در راه هدف او كه همانا خدمت به عالم انسانی است سد خواهد ساخت و در واقع لانه كردن شیطان در زیر ناخن ویا زیر بغل كه در احادیث اسلامی موجود است، تمثیل هایی است كه دراین ظهور بدیع و این قرن انوار حكمت های آن روشن میشود.
در پایان امیدوارم كه این مقاله توانسته باشد هرچند اندك، برخی زوایای بدیع این ظهور جدید را روشن سازدو مشخص كند كه در این دور جدید حتی عمل به ساده ترین اصول اخلاقی می تواند نتایجی شگرف به بار آورد.

نظر خود را بنویسید


جواب کسروی

هوشیار
ارسال شده در : 1389/11/7

فرهیخت عزیز
در این آدرس ها نیز پاسخ شبهات و اشتباهات کسروی را می یابید:
//www.kasravi-va-bahaigari3.info/
//www.velvelehdarshahr3.info/node/77

پرسشهايي از بهاييان

فرهيخت
ارسال شده در : 1389/10/8

در پايگاه زير گفتارهايي از احمد كسروي نشر مي يابد. در برخي از اين گفتارها از بهاييان پرسشهايي شده. آيا شما به آنها چه پاسخي مي دهيد؟
www.kasravi-ahmad.blogspot.com

جالب بود گفته های بها الله به


ارسال شده در : 1389/8/9

جالب بود گفته های بها الله به حرفهای کسی می ماند که می خواهند برسرش بزنند و میگوید آخه زدن چرا بیا با هم صحبت کنیم یا می گوید اگر همه مردم می فهمیدن با محبت می شود قفل همه درها را باز کرد دنیا گلستان میشد اما از کنشها و واکنشهای دنیا و بین انسانها غافل است البته اگر نگاهی به دوران ظهور بهاالله بکنیم می بینیم این حرفها تنها مال بهاالله در آن دوران نبود.حرف روز خیلی ها بود.

s

sss
ارسال شده در : 1388/9/9

تمامی صحبتهای قشنگ این پست را خواندم اما بیا کلاه خودت رو قاضی کن از اول تاریخ تمامی ادیان برای برقراری صلح و دوستی بین مردم آمدند و فقط حضرت بها شما متوجه ان شنده . نوشته های شما و گفته های حضرات بیشتر به انشا دختران نوجوان آرمانگرا می خورد تا وحی منزل . احتملا کل حضرت در هپروت سیر می کنند . 60 سال است که سازمان ملل یا همان محکمه کبری حضرت شما در دنیا بر قرار شده آخرین مورد برخورد با این محکمه رو دیوانه ای به نام قذافی همه دیدن . مرد حسابی اگر بشر عقل داشت ادیان ظاهر نمی شدند . اگر مردم بهداشت رو رعایت می کردند نمی گفتن جز ایمان
به هرحال زندگی تحت تاثیر بسیاری چیزها ست که حضرت بها شما از آن غافل بوده دیت شما به درد پیش دبستانی می خورد