سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
چندی پیش جناب حسین نوری همدانی یکی از مراجع تقلید شیعه در دیدار با اعضای هیات رئیسه دانشگاه آزاد اسلامی (واحد قم) بیان نمود: دشمنان، شیعه هراسی و ایران هراسی را برای مقابله با اسلام ایجاد کردند. همچنین افزود، مستکبران برای مبارزه با شیعیان فرقه های ضاله و وهابیت و بهائیت را ساختند تا بتوانند از این طریق شیعه را تضعیف کنند.(1)
با توجه به به نکاتی که جناب نوری همدانی در صحبت های خود به آن اشاره فرمودند، به عنوان فردی بهائی که انگشت اتهام به سویش اشاره رفته بر آن شدم مطالبی را با آن جناب و دیگر نفوسی که چون ایشان می اندیشند دوستانه در میان گذارم تا انشاءالله ابرهای شبهات به قدرت آفتاب حقیقت محو و زائل گردد.
جناب همدانی در ابتدا باید پرسید این دشمنان چه کسانی هستند؟ آیا همان طور که خودتان فرمودید همان مستکبران هستند؟ اما مستکبران چه کسانی هستند؟ آیا منظورتان همان داستان قدیمی آمریکا، انگلیس، روسیه و... است؟ مطمئناً این مسئله احتیاج به لفاظی زیاد ندارد، کشورهایی که هر کدام به منافع خود می اندیشند حتی استراتژی های سیاسی و فرهنگی متفاوتی دارند چگونه در ایجاد یک مطلب آن هم فراهم کردن اسباب رعب و وحشت از شیعه با هم متّفق می شوند؟
اما مسئله وقتی پیچیده تر می شود که از عوامل این رعب و وحشت دیانت بهائی نیز ذکر می شود، امری که اساس آن الهی است. ای کاش جناب همدانی در سخنان خود لااقل یک دلیل بیان می نمودند اما مانند اکثر اتهامات در طول سی سال پس از انقلاب و حتی قبل از آن از صدر تاریخ بهائی، هیچ دلیل ومدرکی برای اتهامات بی اساس و بالطبع آن آزارهای روحی و جسمانی به بهائیان، ارائه نشده ونمی شود. آن جناب خود واقفند که هیچ دلیلی برای این اتهامات موجود نمی باشد بلکه بالعکس اگر کسانی امروزه با افتخار و به واقع از مؤسسه امامت تجلیل و دفاع می نمایند آنان، بهائیان هستند. بخشی از دلایل آنان را خدمت حضرتعالی معروض می دارم:
اولا بهائیان معتقدند: «هدایتی که در زمینه تبیین قوانین وتفسیر موسسات دیانت اسلام، شامل حال ائمه طاهرین می شد مطلق و بدون قید و شرط بود»(2)همچنین عصمت این نفوس مقدسه را مستقیما از مصدر مظهریت الهیه می دانند.
ثانیا: «این حقیقت که نسب حضرت اعلی به حضرت امام حسین (ع) می رسد»(3) را دلیلی بر صحت واعتبار موسسه امامت بر می شمارند.
ثالثا: در بسیاری از بیانات مبارکه در این دور بدیع، عظمت وسطوت وخلاقیت روحی که به واسطه نفخه محمدی به عالم دمیده شد وخلقی را زنده و اجتماعی را به ردای مدنیت ملبس کرد، همواره مورد ستایش وتجلیل قرار گرفته است. چنانچه در این بیان مشاهده می شود: «روح خلاق اسلام، بی شبهه هسته زنده مدنیت حاضره می باشد، مدنیتی که نیروی محرکه خود را از فرهنگ اسلامی قرون وسطی که ثمره شریعت حضرت رسول الله بوده، کسب نموده است.»(4)
حال جناب همدانی چرا و به چه گواهی بهائیان را مسئول هراس عده ای از شیعه معرفی می نمایند. خوشبختانه رئیس دانشگاه مفید قم جناب موسوی اردبیلی شبهه مطرح شده توسط جناب همدانی را غیر مستقیم پاسخ داده اند آنجا که در دیدار با شورای مرکزی وهیات اجرایی موتلفه بیان می دارند: «...دین در خطر است من هم این مسئله را قبول دارم، ولی باید همه جوانب موضوع را دید ...ما از دشمنان شناخته شده خود نمی ترسیم، از بهائی ها، از وهابی ها، از سلفی ها، وامثال آنها هراسی نداریم... ما از این می ترسیم که خدای ناکرده افرادی از جمع خودمان ناآگاهانه تیشه به ریشه ما بزنند.»(5)
شاید جناب همدانی می بایست در ابتدا از خود بپرسند که چرا باید عده ای از شیعه در هراس باشند بیایید این موضوع را دقیق تر بررسی کنیم.
اصولاً مردم از چه چیزهایی می ترسند؟ در یک پاسخ کلی معمولاً گفته می شود که آنان از امور ناشناخته و نامعلوم بیشتر می ترسند و علت آن نیز مشخص است زیرا مردم نمی دانند در مواجهه با امر ناشناخته با چه رویدادی، چه قدرتی، وچه نوع عملکردی، مواجه خواهند شد و همین ناشناختگی عاملی برای ترس است. ترس از عدم عکس العمل مناسب برای مواجهه با امر ناشناخته. به عبارت ساده تر افراد تکلیف خود را در مقابل امر ناشناخته، نمی دانند.
اما آیا می توان شیعه را مصداق امر ناشناخته دانست؟ بلافاصله یقیناً می گوییم خیر، زیرا کمترین مشابهتی با مفهوم ارائه شده موجود نمی باشد. شریعت غرّای اسلام که توسط ذات هویۀ محمدی برای بشریت به ارمغان آمد، هدفش مشخص ومعلوم بود و همچون ادیان قبل و بعد از خود تربیت نفوس بشری و نزدیکی ایشان به خالق خود را در دستور کار قرار داد که با بیان اصول وقوانین واحکام خاص ومطابق با نیازهای عصر خود، تکلیف بشریت را برای مواجهه با خود به وضوح نشان می داد و پس از حضرت محمد (ص) نیز تا دویست وشصت سال ائمه اطهار به تبیین وتشریح قوانین اسلام پرداخته و نفوس بشری را هدایت نمودند لذا شیعه ناب به مفهوم گروهی که به حقیقت، پیرو حضرت محمد و ائمه اطهار بوده، نمی تواند مصداق آن امر ناشناخته گردد.
شاید بتوان گفت مشکل از آنجا شروع می شود که گروهی با نام شیعه به وضع قوانین و تنفیذ آن پرداخته که در آن صورت مصداق همان امر ناشناخته می گردند زیرا شما نمی دانید هر لحظه با چه حکمی و یا چه قوانینی به نام شیعه یا شرع و شرعی مواجه خواهید شد. چنین قوانین واحکامی هیچ حد ومرزی ندارد هر چند که به نام دین ارائه می گردند. این قوانین حتی می توانند بعضا قوانین کشوری را نسخ کرده و بالای قوانین اساسی کشوری و یا حتی بین المللی قرار گیرند. کسانی که با چنین قوانینی محکوم می شوند نیز وضعیتشان نامعلوم و نامشخص است. تعدادی از افرادی که در این سیستم خدمت می کنند هم می توانند به راحتی عدل علی (ع) و مظلومیت حسین (ع) را به فراموشی سپرده و عده ای را بی گناه در بازداشت نگاه داشته و یا محکوم نمایند و یا آنان را جاسوس و محارب با خدا معرفی کنند. شاید لزومی نباشد که موضوع را بیشتر بشکافیم چون مصادیق این مسائل را در جامعه ایران بارها دیده و شنیده ایم و نمونه بارز آن وضعیت هفت تن مدیرجامعه بهائی در بند است. پس آیا آقای همدانی حق نمی دهند به آنانی که از این نوع شیعه در هراسند؟
جناب موسوی اردبیلی نیز که به انتقاد از هجمه علیه روحانیت پرداختند خوب است یکبار دیگر در این خصوص بررسی نمایند و ببینند چه کسانی امروز از جمع خودشان ممکن است تیشه به ریشه اسلام بزنند؟ آیا آنچه موجبات هراس از شیعه را فراهم کرده و آنچه امروز اسباب هجمه علیه روحانیت شده، نمی تواند عملکرد آنانی باشد که با نام دین وشرع اسلام، سمند مطامع خویش می رانند؟
از آنچه بیان شد، هرگز قصد توهین به ساحت هیچ فقیه و عالم عالی قدری نبوده و نیست چه بسیار علمائی که در راه حق و حقیقت از نام و نشان و حتی هستی خویش گذشتند همچون سید یحیی دارابی و ملا محمد علی زنجانی چه بسیار فقهائی که جبر حاکم برایشان، آنان را از بیان حقیقت ممانعت ننمود همچون شیخ اجلّ مرتضی انصاری. تاریخ، نور و عطر وجود آنان را برای نسلهای آتیه به ارمغان خواهد برد.
باری از آنجا که هر حقی که از سوی خالق، برای انسان در نظر گرفته شده، مسئولیتی را نیز متوجه وی می کند، لذا انسان صاحب اختیار، مسئول معرفت و شناسایی حق و حقیقت است؛ بنابراین بشر هم حق و هم وظیفه جستجوی حقیقت را دارد. اگر این را پذیرفتیم، مطمئنا تقالید و اساسا کورکورانه عمل کردن دیگرجایی در زندگی افراد نخواهد داشت. جنابان همدانی و اردبیلی، فقهای عظام اسلامی بنظر می رسد، شیعه هراسی و هجمه علیه روحانیت آن زمان به حداقل خود خواهد رسید که مراجع تقلید محترم این حق را برای جستجو کنندگان حقیقت قائل گردند که به هدایت کتاب آسمانی و در سایه درخت تفکر و اندیشه خویش، از اثمار شیرین حقیقت بهره مند گردند.
آرامش
ماخذ:
//www2.irna.ir/fa/news/view/menu-235/8807147538140926.htm 1-
2- انوار هدایت. بند 1665 .ص623
3- همان. همان. همان
4- همان .همان .همان
//www.khabaronline.ir/news-19290.aspx - 5
نظر خود را بنویسید