×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

این را چگونه ترجمه کنیم؟
1388/10/11

منبع: فرهنگ گفتمان

قرائت خاصی از شیعه در ایران وجود دارد که بخصوص پس از انقلاب اسلامی، با در اختیار گرفتن حاکمیت سیاسی در ایران، رویاروئی جدی با اصول اساسی انسانی را ادامه می دهد. این اصول که وجدان بیدار بشر امروز ، چه در دنیای پیشرفته و چه در جهان سوم در قرن 21، پیاده شدن آن ها را با تمامی وجود خواهان است، شامل حقوق اولیه انسانی، عدم تبعیض، حقوق زنان و اقلیت ها، حق آزادی بیان ، و حقوقی از این دست است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر در قرن گذشته به تصویب رسمی حکومت ها رسیده است.

قرائت خاص از شیعه، با عدم توجه به کلیه این حقوق ( بدون استثناء) ، کارنامه ای قابل تامل از تبعیض های گوناگون و بی عدالتی های آشکار در این مدت در پیش چشم ایرانیان و جهانیان بر جای گذاشته است. این قرائت خاص، تمامیت خواهی در قدرت سیاسی را هدف اصلی خود و تبعیض، دروغ و دست یازیدن به هر وسیله مجاز یا غیر مجاز، قانونی یا غیر قانونی، مباح یا غیر مباح را روش و منش خود ساخته است.

قربانیان این قرائت خاص از شیعه، پس از انقلاب، اول گروه های سیاسی مدعی سهم در حاکمیت بودند، اما با گذر سال ها، دیگر گروه های سیاسی درون حاکمیت و اقشار مختلف مردم مانند دانشگاهیان ،اقلیت های قومی و مذهبی، معلمین و کارگران نیز به تدریج در فهرست قربانبان روش های غیر انسانی این قرائت قرار گرفته و عمق غیر انسانی بودن آن را با تمامی وجود لمس کردند. تا امروز که اکثریت مردم ایران و بخش هائی مهم از خود حاکمیت ، معنی شعار های به ظاهر اسلامی و انسانی و روش های به واقع غیر انسانی این قرائت خاص از شیعه را به خوبی دریافته اند ودر اتحادی نا نوشته با دیگر قربانیان تاریخی این قرائت، به افشای تبعیض های موجود، در پیش روی جهانیان پرداخته و تلاشی جدی برای رهائی را تجربه می کنند.

بهائیان ایران به عنوان شهروندانی که درعین احترام به اسلام، دیانتی نو را پذیرفته اند، به جرم اعتقاد به دینی جدید، نه امسال، و نه در 31 سال گذشته، بلکه 168 سال است که قربانی روش های غیر انسانی این قرائت خاص از شیعه هستند. شرح آنچه بر اینان در این مدت رفته، قصه ای پر غصه است که گفته شده ولی شنیده نشده چرا که بخشی از روش های غیر انسانی قرائت خاص از شیعه، انکار وجود این بزرگترین اقلیت مذهبی ایران، و خاموشی صدای آنان بوده است. این روش، امروز نیز در مقابله با مردم این سرزمین خود را به صورت سانسور کامل مطبوعات و پارازیت های ماهواره ای و ...نشان می دهد . روش همان روش است . تهمت به قربانی و خاموش سازی همزمان صدای او... اما البته امروز، روز دیگری است و هرچند ماشین تهمت این قرائت خاص، با همان شدتی که بهائیان را هدف قرار داده است، اینک دیگر ایرانیان را می کوبد، اما دیگر خاموشی صدا در این روز ممکن نیست.... و همه کابوس این قرائت خاص، همین است.

خاموشی صدا ممکن نیست و صدا ها بلند است و اعتراض به این قرائت روز به روز گسترش می یابد. روزی بهائیان این کشور با صدائی رسا و خطاب به این قرائت خاص می گفتند که" این ظلم است" و امروز این صدا از سینه های بیشمار بیرون می آید که "این ظلم است" و گاهی نه صدا بلکه فقط نگاهی به این قرائت خاص، افکنده می شود، مانند نگاه چشمان باز دختری که در خیابان جان می دهد و جهانیان می بینند که این نگاه ، فریاد تاریخ بر سر این قرائت خاص است . فریادی که همه می شنوند، غیر از صاحبان ناشنوای این قرائت خاص.

در پارلمان ادیان که چندی پیش درملبورن بر پا بود، نمایندگان این قرائت خاص از شیعه ، که از سوی حکومت ایران و برای تبلیغ اسلام به آنجا رفته بودند، صدای تاریخی دیگری شنیدند . صدائی که میگفت " تا زمانی که با اقلیت های مذهبی در کشور اسلامی مدارا نشود، نمی توان مدعی مراعات حقوق بشر در غرب با مسلمانان شد" . این صدا البته نه از سینه بهائیان حاضر در پارلمان، که از سینه سیاستمداری مسلمان بیرون آمد! و طنز تاریخ همین است. صدای مستقیم دیگری از سوی یک مسلمان دیگر خطاب به نماینده حکومت ایران گفت که چرا با بهائیان ایران اینگونه رفتار می کنید؟ این صدا چنان در گوش نماینده حکومت ایران پیچید که پاسخی بی ارتباط داد و "طفره روی" را به عنوان روش دیگری از مشی این قرائت خاص، آشکار ساخت. پاسخ متقابل آن فرد مسلمان اما، به حقیقت پاسخی تاریخی، کوبنده، نوید بخش و گویای زبان حال ایرانیان امروز به صاحبان ناشنوای قرائت خاص بود:

You have no credibility at all!

//www.theage.com.au/world/muslims-urged-to-accept-minorities-20091…

این جمله تاریخی را چگونه ترجمه کنیم؟ و کدام ترجمه ، گویای دقیق آن چیزی است که این قرائت خاص از شیعه در این لحظه از تاریخ این کشور با آن مواجه است؟ می توانیم بگوئیم آن فرد مسلمان به نماینده حکومت ایران گفته است " حرف شما(در مورد بهائیان) هیچ اعتباری ندارد! " یا می توانیم بگوئیم که مسلمانان آگاه امروز جهان به حاکمیت امروز ایران گفته اند که میدانند با بهائیان به شکل غیر انسانی برخورد می کند،...و یا می توانیم بگوئیم وجدان بشریت از پشت دیوار تاریخ به این قرائت خاص می گوید که " کارنامه ات مردود است".

این که این جمله تاریخی را چگونه ترجمه کنیم، نه به نحوه تسلط ما بر فن ترجمه، بلکه به جایگاهی بستگی دارد که در آن جا و در مقابل رفتارهای این قرائت خاص از شیعه قرار داریم. نگاه آن دختر جوان نیز شاید به نوعی همین جمله را در برداشته است و خطاب به صاحبان مهر ورز این قرائت خاص که جوان بی سلاح ایرانی را غرقه در خون و در کف خیابان می پسندند، میگوید " شما هیچ اعتباری ندارید!"

بهائیان ایران مدت هاست که قربانی این قرائتند و همدردی اقشار مختلف مردم سرزمینشان را اکنون شاهدند و حتی همدردی مسلمانان غیر ایرانی را. این همدردی ها البته مرحمی بر قلب های رنج دیده آنان است . اما در این قلب ها غیر از رنج، امید نیز هست. امید به اینکه نا مهربانی های این قرائت خاص و مدعی مهر، با مردم سرزمینشان پایان خواهد یافت و مگرهیچیک از نامهربانیهای تاریخ بر جا مانده است؟ همدردی هم میهنان با بهائیان ایران و حالا همدردی مسلمانان غیر ایرانی با آنان، این نوید را به همه ایرانیان می دهد که آگاهی لازم برای دیدن ماهیت واقعی این قرائت خاص از شیعه در تمام دنیای امروز در حال رشد است.

دیر نیست که این فریادهای تاریخی بر سر قرائت خاص را کودکانمان در این سرزمین در کتاب های تاریخ خواهند خواند . این امیدی بی پایه البته نیست. هر ایرانی آزاده امروز این را در قلبش حس می کند. آن روز دور نیست و تا آن روز، دوباره و دوباره این صدای پر طنین تاریخ خطاب به صاحبان قرائت خاص، از زبان های گوناگون شنیده خواهد شد:
You have no credibility at all…

نظر خود را بنویسید