×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

توطئه علیه بهائیان و گام دیگری در مسیر تنفیذ حقوق بشر در ایران
1388/10/20

منبع: خبرنت

"بهائیان تظاهرات اعتراض به حکومت برنامه ریزی نمی کنند. تازه این حکم و اطاعت عاشقانۀ فرد بهائی از تعالیم حضرت بهاءالله را هم که در نظر نگیریم، کدام عقل سلیم می پذیرد که درست ده بیست روز قبل از محاکمۀ 'یاران'، بهائی ها به خیابان بیایند و به فکر براندازی نظام بیفتند؟"

حتماً همدینانم که در ۱۳ دی امسال -آن طور که بعضی خبرگزاری ها می گویند- به اتهام شرکت در ناآرامی های روز عاشورا بازداشت شدند، مجبورند این حقایقِ چون روز روشن را بارها و بارها برای بازجوهای اوین تکرار کنند. بازداشت این عده با چنین اتهامی در این زمان که محاکمۀ یاران نزدیک شده، موجب نگرانی است. فقط خدا می داند که امسال چندین بار شکرش گفته ام که یاران ایران بیرون نیستند تا در بحران سیاسی کشور سپر بلای حکومت شوند! اما ممکن است با دستگیری این سیزده نفر بخواهند بهانۀ جدیدی برای سرکوب جامعۀ ۳۰۰ هزار نفری بهائیان ایران جور کنند چون اولین بار نیست که در میانۀ بحران های سیاسی ایران بهائیان را وارد ماجرا می کنند تا آنها را وجه المصالحه قرار دهند؛ برای مثال انقلاب مشروطه را به یاد آوریم که در آن بی انصافان نزد طرفداران استبداد، بهائیان را مشروطه خواه و نزد مشروطه خواهان آنان را طرفدار استبداد معرفی می کردند تا بهائیان از هر دو دسته ستم کشند؛ یا سال ۱۳۳۴ را که با نطق های رادیویی واعظ فلسفی با تصویب شاه برای اهداف سیاسی-مذهبی بهائی کشی راه انداختند؛ یا اواخر دورۀ پهلوی که برای انحراف افکار عمومی از انقلاب منازل بهائیان را در سعدیۀ شیراز آتش زدند؛ یا تلاش وزارت اطلاعات برای بهائی جلوه دادن سعید امامی و همسر و همکارانش.(1) حال نیز بیم آن می رود که توطئه ای تکراری از این دست در راه باشد.

چند روز پیش به مناسبتی صحبت از شهید روح الله روحانی بود که ۳۰ تیر ۱۳۷۷ در مشهد اعدام شد. به چه جرمی؟ او نیز مثل بیش از دویست همدین بهائی خود، به علت واقعیِ نبودن آزادی عقیده و بیان در ایران و به اتهامات دروغینی مثل مفسد فی الارض، جاسوسی برای اسرائیل، تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت عمومی شهید شد. چرا دروغین؟ چون حتی خود وزارت اطلاعات وارد بودنِ این اتهامات را باور نداشت به طوری که خبر اعدام آقای روحانی را تا چند ساعت تکذیب می کرد... روح شان شاد. در میان صحبت ها بچگانه پرسیدم: «آن وقت نهادهای حقوق بشری نبودند که کاری کنند؟» و بلافاصله کودکی خودم یادم آمد، جو اختناق آوری که حتی منِ ده یازده ساله هم فشارش را احساس می کردم، از اخراج و بیکاری پدرم از کار گرفته تا مراجعات مکرر و معرفی اش به دفتر اطلاعات محل تا شنود مکالمات تلفنی مان. در چنین جوّی که هیچ کدام مان امنیت جانی نداشت، با مراجعه به مراجع قانونی کشور نمی شد به جایی رسید؛ مراجعه به مراجع بین المللی نیز که حتی تا امروز قدرت اجرایی کافی ندارند، نهایت تأثیرش آن بود که چیزی که سی سال پیش قرار بود نسل کشی و محو جامعۀ بهائی ایران باشد، در دهۀ هفتاد تقلیل یافت به اعدام و حبس چندین بهائی و تداوم محرومیت تحصیلی و شغلی و مشکلات اقتصادی خانواده های بهائی. (2)

آدمی در عجب می ماند از حکمت خدا. در آن سال ها جهان مشغول برنامه های «دهۀ سازمان ملل برای آموزش حقوق بشر» (۱۳۸۳-۱۳۷۳) بود و جامعۀ جهانی بهائی هم که از اولین روزهای تأسیس سازمان ملل، حامی و همکار فعالیت های حقوق بشر این سازمان بوده، از این روند مستثنی نبود. (3) این جامعۀ جهانی که در آن افرادی از همۀ پیشینه های فرهنگی، دینی، جنسی و قومی، حول هدف محوریِ «یگانگی نوع بشر» با هم یگانه شده اند، مدت هاست در کشورهای مختلف نیروی خود را صرف این کرده که با «ترویج احترام به حقوق دیگران» و «احساس مسئولیت نسبت به رفاه خانوادۀ بشری» و آموزش «فضائل اخلاقی که در ایجاد یک تمدن جهانی عادلانه، هماهنگ و صلح آمیز مؤثرند»، در ایجاد «فرهنگ جدیدی که به اجرای حقوق بشر در سطح جهانی منجر می شود» سهیم باشد و این روند را در آن سال ها نیز دنبال می کرد. (4) در چنین شرایطی جامعۀ بهائی ایران به جای آموختن و آموزش دادن حقوق بشر تلاش می کرد حقوق اولیۀ خود از جمله حق حیات اعضایش را به دست آورد.

ولی اگر منصفانه بنگریم در همین حال نیز جامعۀ بهائی در حال آموزش حقوق بشر بود نه فقط به خودش و کلّ جامعۀ ایران، بلکه به جهانیان نیز. در حقیقت جامعۀ بهائی ایران در ظل سه حکومت قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی (یعنی از آغاز پیدایشش تا کنون) با نقض حقوقش مواجه بوده و با استقامت شگفت انگیز در برابر سختی ها و تلاش برای احقاق حقوق خود به طریق قانونی چه با مراجعه به مراجع قانونی داخل ایران و چه مراجع بین المللی، مستقیم و غیرمستقیم روشی برای استقامت مسالمت آمیز به همگان نشان داده؛ نشان داده که چطور می توان بدون خشونت جلوی نسل کشی عقیدتی را گرفت و جامعه ای پویا متشکل از بیش از ۳۰۰ هزار نفر را حفظ نمود. البته جامعۀ بهائی ایران در این راه تنها نبوده و جوامع بهائی بیش از ۱۷۰ کشور نیز با استفاده از مراجع قانونی کشورهای شان و سازمان ملل، حکومت ایران را وادار به کاهش فشارها بر بهائیان کشور کرده اند و در این فرایند طولانی و طاقت فرسا به یادگیری های گرانبهایی دست یافته اند.

این بود جوّ ایران آن سال ها، جوّی که اجازۀ اقدام به احقاق حقوق مظلومان را به هیچ فرد و گروه ایرانی نمی داد. هنوز خیلی وقت باقی بود تا زمانی که شجاع زنی چون شیرین عبادی از کشورمان جایزۀ نوبل حقوق بشر بگیرد یا بزرگانی چون عبدالکریم لاهیجی، احمد زیدآبادی، مهرانگیز کار، اکبر گنجی و عبدالفتّاح سلطانی و دیگر بزرگان دلیرانه به دفاع از حقوق محرومان برخیزند و سازمان های غیردولتی و دولتی برای دفاع از حقوق بشر در ایران به وجود آید. انگار مقدّر بود روند نقض حقوق بشر امروز اوج بگیرد و به افراد و گروه های متنوعی از ایرانیان تعمیم یابد تا در اوج بحران پا در راه پیروزی انسانیت و حقوق بشر نهیم. اینک کشورم دگرگونی عمیقی یافته. از سمینارهای دانشگاهی گرفته، تا نشست های پیجویی حق تحصیل و رفع خشونت علیه زنان، تا وبلاگ آموزش حقوق بشر کیانوش سنجری و صحبت های کارشناسان حقوقی در تلویزیون ها، همه عرصۀ آموزش حقوق بشر به مردم شده. دیگر اکثر هموطنانم حقوق انسانی را می دانند و نقض آنها را ظلم می شمارند.

شاید اگر تاریخ کشورم مراحل گذشته را طی نمی کرد، الآن روشنفکران ایرانی مفتخرانه «ما شرمگینیم» را نمی نوشتند تا غیر مستقیم به وجدان عمومی ایران که در آستانۀ حرکت در مسیر مقدس تنفیذ حقوق بشر بود، تلنگری وارد آورند که به قول حسن یوسفی اشکوری «نقطۀ عطفی» شود در سیر آزادی خواهی در ایران (5)، زیرا جامعۀ بهائی ایران با سیصدهزار عضو بزرگترین اقلیت دینی ایران است که به طور سیستماتیک تحت تبعیض و آزار قرار دارد و اقدام برای احقاق حقوق این جامعه و شکستن تابوی ۱۶۰ ساله، آنقدر متهوّرانه هست که شایستۀ عنوان «نقطۀ عطفی اثرگذار» باشد. خبر بازداشت هفت تن اعضای 'یاران'، هیئت ملّی اداری جامعۀ بهائی، اینچنین در جهان می پیچد، زیرا آنان نمایندۀ کل جامعۀ بهائی ایران هستند و محکومیت احتمالی آنان چون صرفاً به خاطر اعتقاد به دین بهائی است، به کل جامعۀ بهائی ایران تعمیم خواهد یافت. اتهامات جدید برای بازداشت شدگان روز یکشنبه نیز ممکن است دستاویزی شود برای سرکوب بیشتر کل بهائیان ایران و الّا چه علّتی دارد که بستگان اعضای سابق 'یاران' از جمله دختر مهوش ثابت یا نوۀ جمال الدین خانجانی -وقتی برای پیگیری وضعیت بازداشت شوهرش صبح پس از دستگیری وی به بازداشتگاه مراجعه می کند- دستگیر شوند؛ یا ژینوس سبحانی، منشی سابق کانون مدافعان حقوق بشر، همراه همسر و دخترخالۀ همسرش دستگیر شود، آن هم با استناد به یک حکم کلی بی نام و نشان! آیا باز هم باید شاهد تبعیض علیه جامعۀ یک دل و متحد بهائیان باشیم که حکم صادره برای هر عضوش به مثابه حکمی برای هر 300 هزار نفرشان است؟ آیا مسیر یادگیری حقوق بشر در کشورمان نیازمند سرکوب بیشتر و منظم تر این گروه است؟ کاش نگذاریم این توطئۀ تکراری راه به جایی بَرد.

1 با استفاده از مقالۀ بهائیان سپر بلا نوشتۀ حامد صبوری، نقطه نظر (تیر ۱۳۸۸): //www.noghtenazar11.info/node/780 .
2 شرح مبسوطی از وضعیت بهائیان ایران را در سرویس خبری جهانی بهائی به آدرس زیر می یابید:
//news.persian-bahai.org
جزوۀ «مسئلۀ بهائیان» نیز گزارش تحلیلی جامعۀ جهانی بهائی از کمپین سیستماتیک جمهوری اسلامی برای سرکوب بهائیان ایران است که در لینک زیر به زبان انگلیسی موجود است:
//news.bahai.org/human-rights/iran/the-bahai-question.html
یا
//news.bahai.org/documentlibrary/TheBahaiQuestion.pdf
همچنین ترجمۀ فارسی قسمتی از کتاب خانم نازیلا قانع در مورد تجربه تاریخی دفاع از حقوق جامعۀ بهائیان ایران با استفاده از ابزارهای سازمان ملل متحد و یادگیری های به دست آمده را در لینک زیر خواهید خواند: //nofilter.agahee.org/taxonomy/t/39 .
3 شروع این حمایت را به طور رسمی می توان در اولین جلسۀ کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل در فوریه ۱۹۴۷ در نیویورک دید که در آن جامعۀ بهائی بیانیه ای تحت عنوان «اعلامیۀ بهائی حقوق و مسئولیت های بشر» تقدیم کمیسیون نمود که با این جمله شروع می شود: «منشأ حقوق بشر، داشتن صفات، فضائل و توانایی هایی است که خداوند بدون تبعیض جنسی، قومی، عقیدتی یا ملّی به نوع بشر بخشیده است.» متن کامل انگلیسی این اعلامیه را در آدرس مقابل می یابید: //info.bahai.org/article-1-8-3-1.html.
4 ترجمه. از پاراگراف پایانی بیانیۀ جامعۀ جهانی بهائی در مارس ۱۹۹۶ خطاب به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل. متن کامل انگلیسی این بیانیه را در آدرس مقابل می یابید: //bic.org/statements-and-reports/bic-statements/96-0315.htm .
5 حسن یوسفی اشکوری، به نام حق و عدالت، روز آنلاین (اسفند ۱۳۸۷): //www.roozonline.com/persian/opinion/opinion-article/article/2009/… .

نظر خود را بنویسید