در رسانه ها از زبان برخي علماء ديني يا مملكتي شنيده مي شود " بهاييان دشمن ما هستند"
اين عبارت برايم نامفهوم بود . چرا بهاييان را دشمن خطاب مي نمايند ؟ اصلا"بهاييان دشمن ما هستند" يعني چه؟

در كتاب لغت به دنبال معني" دشمن" گشتم . در ذيل اين كلمه نوشته شده بود :دشمن يعني آنكه بدخواه ديگري است .

پس اگر بهاييان دشمن ما هستند يعني بهاييان بدخواه ما هستند. اما سوال بعدي كه ذهن مرا مشغول كرد اين بود: آيا بهاييان بدخواه دين ما هستند يا بدخواه مملكت ما ؟

اگر بگوييم بدخواه دين ما هستند به اين دليل كه معتقد به ديني جديد و پيامبري جديد اند ، با عقل جور در نمي آيد زيرا همه پيامبران ظاهر شده اند و مي شوند تا مردم را به راه راست هدايت كنند . حضرت بهاالله نيز به مردم فرموده اند كه آمده اند تا يادآوري كنند كه راه راست را فراموش كرده اند ، به آنها ياداوري كنند كه نصايح حضرت محمد را از ياد برده اند ، به آنها يادآوري كنند كه اعمالشان ديگر از روي خلوص نيت نيست، به آنها يادآوري كنند كه اگر چه نام خداوند را بر زبان ميآورند اما نور خداوند ي در قلبهايشان خاموش گشته.

بلي از زماني كه حضرت محمد در كوچه هاي مكه و مدينه نداي خداوند را در گوش مردم زمزمه كرد،از زماني كه دستهاي مسلمانان را به هم داده و آنها را برادر يكديگر خواند، سالها گذشته است و مردم بسياري از آن نصايح را فراموش كردهاند. حضرت بهاالله آمدند تا به مردم اين نصايح را يادآوري كنند ،آمدند تا نور خداوند را در وجود مردم روشن نمايند ، پس چگونه مي توان گفت بهاالله دشمن و بدخواه دين ما هستند.اگر چنين بود كه اين اتهام بر هر پيامبري صادق ميآمد .آيا حضرت محمد دشمن مسيحيان بودند چون بعد از حضرت مسيح آمدندو دين جديدي را آوردند متفاوت با دين مسيح؟ و آيا حضرت مسيح دشمن يهوديان بودند چون تعاليم جديدي را به مردم عرضه كردند متفاوت از تعاليم يهود؟ مطمئنا جواب منفي است .

پيامبران همه براي يك هدف از جانب خداوند مامور مي گردند.اگر چه برخي زودتر و برخي بعد ازآنها و دير تر ميآيند اما هدف هيچيك از آنها تخريب دين قبلي نبوده و نيست بلكه همگي آنها آمده اند تا قواي روحاني وجود انسانها را كه رو به افول نهاده، تقويت كنند. قلبهايي كه ياد خدا در آن مرده است را زنده كنند. عالم را نظمي دوباره بخشند .ملل و اقوام و امت هايي را كه بر اثر سوءتفاهمات ،ميانشان نفاق و تفرقه حاصل شده ،در ظل كلمه توحيد به وحدت و يگانگي دعوت نمايند و حضرت بهاالله نيز همان كردند كه همه پيامبران از قبل كردند .

اما اگر فرض را بگيريم كه بهاييان دشمن مملكت ما ايران هستند، چگونه مي توان اين فرض را صحيح پنداشت در حالي كه بهاالله خود ايراني است و به همه پيروان خود امر فرموده تا خير خواه مملكت خود باشند و در هر مقام و منصبي كه هستند صادقانه به ايران خدمت كنند . به همين سبب است كه بهاييان با تمام وجود به كشور ايرا ن عشق مي ورزند. خاك ايران را مقدس مي دانند و به ايراني بودن خود فخر و مباهات مي نمايند. ايران را عزيز مي دارند و براي عزت و پيشرفت و آباداني آن از هيچ كوششي دريغ ندارند و ناچيز ترين امكاناتي را كه در اختيار دارند ، در راه خدمت به ايران و هموطنان خود صرف مي كنند زيرا به خوبي مي دانند كه سعادت و آباداني ايران موجب سعات يك يك ايرانياني است كه در اين مملكت زندگي مي كنند.

بدين جهت تلاش براي سعادت ايران را وظيفه ديني و اعتقادي خود مي دانندو خواهان آينده اي درخشان براي آن هستند تا اين مملكت چه از نظرروحاني ومعنوي و چه در عرصه مدنيت و مملكت داري و چه در زمينه عدالت پروري و آزاد انديشي، در جايگاه حقيقي خود كه قرنها از آن دور مانده است، قرار گيرد وبراي رسيدن به اين هدف هر محروميت از تحصيل ، غارت اموال ،تحقير و توهين هاي آشكار و پنهان حتي زندان و شكنجه و انفاق جان را در وطن خود ايران به خاطر بهايي بودن ،تحمل نمودهاند زيرا به خاك ايران عشق مي ورزند و به آن وفادارند. بهاييان حتي به خاطر تربيتي كه از جانب بهاالله آموخته اند مامورند بدخواهان و دشمنان خود را محبت نمايند و مقابله به مثل نكنند بلكه به عكس با اخلاق انساني و و نيكي معامله كنند.

اما در تعاليم بهاييان يك چيز را دريافته ام و آن اينكه بهاييان تنها دشمن خرافات و فقر و كوته نظري هستند. بهاييان دشمن ظلم و ستم و تعصب و جهل و بي سوادي هستند.
بهاييان دشمن تبعيض نژادي و فرهنگي وقومي و جنسيتي هستند. آيا دشمني با اين امور، دشمني با ما تلقي مي شود؟ آيا كسي كه دشمن خرافات و جهل و تعصب و تبعيض است دشمن ما ست؟!