سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
منبع: فرهنگ گفتگو
"در کف هر کس اگر شمعی بدی
اختلاف از گفتشان بیرون شدی"
مولانا
وقتی سوالات زیر را از خود - به عنوان جزئی از آگاهی جمعی ایرانیان- می پرسیم، عموما پاسخی متناسب با فضای فکری جامعه خواهیم داد.
• با شنیدن کلمه " بهایی" به یاد چه می افتید؟
• اگر یک "بهایی" را ببینید چه رفتاری با وی خواهید داشت؟
• باور شما نسبت دیانت " بهایی" ، چه تاثیری بر سایر باورهای شما دارد؟
پاسخ به سوالات فوق "تصویر" و یا " باوری" که شما نسبت به یک بهایی دارید را مشخص می نماید. روشن می سازد که یک بهایی را کافر ، جاسوس ، انسانی همچون خود و یا ... می دانید . باورهای فوق طی سال ها به مرور شکل گرفت و همین امر دشواری تمییز دادن میان آن ها را موجب می شود. البته یکی از افتخاراتی که ملت ما می تواند بدان ببالد همین تنوع حقیقی میان گزینه هایی است که در شناخت خود نسبت به بهاییان دارد.
در شرایطی که مانع و هایل های بسیاری در مسیر تاریخ ایران میان ایرانیان و هموطنان بهایی ایجاد شد، با گذر از موانع شناختی، امروز ملت شریف ایران به سطوح عمیق تری از تعامل با هموطنان بهایی خود دست یافته اند. با توجه به تابویی که از بهاییان در طی سالیان ایجاد شد ، چنین فضایی معرف جوّی سرشار از همزیستی و رشد در میان ایرانیان در ایران امروز است.
بهایی : " کافر "
همزمان با پیدایش آیین بهایی در ایران، کافر و بی دین دانستن بهاییان در میان ایرانیان توسط متعصبین مذهبی و اربابان قدرت القاء شد. آن بخش از مردم شریف ایران که چنین تصویری از بهاییان در ذهنشان نقش بست، کمترین دخالتی در شکل گیری باور فوق در اندیشه مذهبی خود داشتند. این سطح فهم نسل به نسل در پای بعضی منابر انتقال می یافت و این عقیده سینه به سینه به عنوان امری بدیهی مورد پذیرش قرار می گرفت. عده ای در تلاش بودند که تخم کینه و دشمنی را در میان بهاییان و سایر هموطنان خود بپاشند، تا شاید چند صباحی بیشتر بر مسند قدرت تکیه بزنند و مرجعیت علمی و معنوی خود را در میان مردم از دست ندهند. از آنجا که سعی می شد ارتباط بهاییان و سایر ایرانیان تا آنجا که امکان دارد صورت نپذیرد ، عموما فرصتی برای این افراد ایجاد نمی شد، تا به باورهای خود شک کنند.
مردم مظلوم ایران در عهد قاجار در دام تعصب برخی از علما که از حلاوت دین حقیقی بی بهره بودند گرفتار و در یوغ ستم صاحبان منصب و در چنگال خون ریز قدرتشان مقهور بودند. برخی از ایرانیان که تا آن زمان برخورد و تعامل مستقیمی با بهاییان نداشتند، به واسطه اعتماد به علمای دینی ، حرف هایشان را باور کردند و تصویری خصمانه از بهاییان در ذهنشان ایجاد شد. بهاییان را کافر و ملحد دانستند و دشمن خدا و پیغمبر او. به همین دلیل در پاسخ خود نسبت به رفتار با بهاییان یا از ایشان دوری می کردند و یا در صورت رویارویی رفتاری خصمانه با ایشان داشتند. باورهای فوق باعث می شد که چنین استنتاج نمایند که هر چه بیشتر با بهاییان مقابله نمایند، به خدا نزدیک ترند و هر چه بیشتر ایشان را آزار دهند، به دیانت اسلام پای بند تر می باشند.
امروز گر چه می توان نشانی از چنین باورهایی یافت، اما شرایط به کلی تغییر کرده است. هنوز اطلاعاتی که در مورد بهاییان از طریق رسانه های ملی در اختیار مردم قرار می گیرد، مشتمل بر ردّ و انکار دیانت بهایی است و به جهت ایجاد حس نفرت نسبت به بهاییان در میان ایرانیان ارائه می شود. با این حال دیگر تنها منبع اطلاعاتی ایرانیان رسانه های ملی و متعصبین مذهبی نیستند، شناخت مردم ایران از کلمه " بهایی" و اطلاعاتی که در دسترس ایشان است، به کمک سایت های اینترنتی و شبکه های ماهواره ای بسیار گسترش یافته است.
مخالفت و اقدام علمای متعصب مذهبی در هنگام پیدایش این آیین باعث خروج دیانت بهایی از گمنامی و مجهولیت و جلب توجه ایرانیان به آیین جدید گشت و در این دوران به توسعه دایره ارتیاط میان اقشار مختلف جامعه و بهاییان انجامید، بخصوص که تقریبا از دو سال پیش یعنی مصادف با دستگیری هفت نفر از سران جامعه بهایی موسوم به " یاران ایران" شاهد رگه های متفاوتی از شناخت نسبت به بهاییان در بین ایرانیان بودیم.
بهایی : " جاسوس"
با گذشت تقریبا نیم قرن از ظهور دیانت بهایی ، لایه دیگری از شناخت در باور اجتماعی ایرانیان شکل گرفت. باور فوق که وجهه ای سیاسی داشت، از بهاییان جاسوسانی کارکشته برای کشورهای بیگانه از جمله روسیه ، انگلیس و با گذشت چند سال امریکا و در نهایت اسرائیل ساخت. در هر دوران که منافع حاکمیت ایجاب می کرد بهاییان جاسوس یکی از کشورهای فوق بودند و دیانت بهایی ساخته دست یکی از استعمارگران. تابویی که در طی پنجاه سال از دیانت بهایی ساخته و پرداخته شد و چهره ای که از کشورهای خارجی با عنوان بلاد کفر در اذهان مردم ایجاد گشته بود، باور چنین تصویری را برای مردم راحت تر می ساخت. در همین راستا امروز نیز تلاش حاکمیت در آن است که با برقراری ارتباط میان جنبش سبز و دیانت بهایی با تکفیر یکی، دیگری را تکفیر نماید و در نهایت با همانند ساختن این دو جریان دینی و مدنی-سیاسی به تدمیر هر دو موفق شود.
دو نگرش فوق نسبت به دیانت بهایی در بسیاری از موارد همپوشانی دارند، اما اطلاعات فوق به واسطه ارتباط با جامعه بهایی و یا مطالعه کتب بهایی حاصل نشده است. بودند کسانی که هم بهاییان را بی دین و ملحد می شناختند و هم جاسوس و وطن فروش می دانستند. اگر به مخالفت مذهبی با ایشان بر می خواستند خشنود بودند که برای وطن کاری کرده اند و اگر عده ای بهاییان را به جرم جاسوسی مجازات می نمودند ، از اجر اخروی که در انتظارشان بود خشنود می گشتند. با وجود این همه انگیزش دیگر چه نیازی بود که به سه سوال فوق عمیق تر پاسخ داده شود؟ وقتی پاسخ های موجود کارکردی مناسب دارند و سعادت دنیا و آخرت را با هم به ارمغان می آورند، دیگر چه نیازی به تشکیک است؟ چرا باید به خلاف آمد ِ عادت به اطراف نگریست و باورهای خود را به چالش کشید؟
با فرض نادرست غلبه چنین فضایی بر باورهای هم میهنانمان بود، که برخی مسئولین حکومتی با دستگیری تعدادی از جوانان بهایی بعد از گذشت چند روز از عاشورای امسال به بهانه حضور ایشان در اغتشاشات ، سازماندهی وقایع عاشورا توسط ایشان و پیدا کردن اسلحه در منازلشان سعی در ایجاد فضای مناسب برای محاکمه یاران ایران و دیگر اهداف خود نمودند. فضایی که قبح ظلم را به نام شریعت می پوشاند و لکه ننگی بردامن دین می گشت. جوی که اگر در میان عموم مردم پیدا می شد، بستر مناسب و زمینه ای مساعد را برای یک نسل کشی دیگر فراهم می آورد. فضایی مشحون از خفقان که هر گونه نواندیشی را در نطفه خاموش می نماید.
با این حال رشدی که در آگاهی جمعی ایرانیان در طی چند سال اخیر نسبت به عدالت ، آزادی بیان و عقیده و حقوق بشر ایجاد گشته، موازنه معادلات فوق را بر هم می زند و شرایطی را پدید آورده که تمام تلاش های فوق بیشتر به همبستگی میان ایرانیان از هر قوم ، دین و نژاد خواهد انجامید. میوه خوشگوار وحدت در اندیشه ایرانی به بار نشسته و دوران خشکی و تنگی در گذر است .در زیر به اختصار به روندی که موید همگرایی بزرگترین اقلیت دینی در ایران یعنی بهاییان با سایر اقشار جامعه است، اشاره می گردد:
بهایی :" انسان "
از زمان پیدایش آیین جدید در ایران بسیاری از ایرانیان به آن گرویدند و با بذل جان و مال در مسیر بسط محبت استوار ماندند. بسیاری از ایرانیان که به خاطر ترس و خوفی که از افراطیون مذهبی و نزدیکانشان داشتند، علنا نمی توانستند منویات قلبی خود را به بهاییان ابراز نمایند، با این حال در خفی همواره یار و یاور و همدرد بهاییان بوده اند. در طی دو سال اخیر این بینش عمیق انسان دوستانه در میان ایرانیان علنی شده است. نه از کنایه اطرافیان دلخون می شوند و نه از ملامت و خشم مخالفان آیین بهایی پریشان و دلتنگ.
در طی چند سال اخیر نهال دگر اندیشی و نو باوری در میان عموم ایرانیان شکوفا شده است و متعاقبا بازخوردهایی را از طرف برخی مسئولین حکومتی نیز به دنبال داشته. بعد از دستگیری " یاران ایران " برخی از هموطنان روشن ضمیر به دفاع از بهاییان پرداختند. ایشان که خود نیز عموما شاهد و یا متحمل تضییقاتی از جانب برخی مسئولین حکومتی بوده اند، احساس همدردی با بهاییان نمودند و لایه جدیدی از شناخت را نسبت به بهاییان در میان ایرانیان دامن زندند.
شناخت اخیر بر خلاف دو سطح اول شناخت که مبتنی بر نفرت و دروغ بود، نظر بر اشتراکات داشت. عده ای که خود نیز در پاره ای موارد حقوقشان ضایع شده بود شرایط بهاییان را درک می کردند و اینبار در کنار ایشان قرار گرفتند. از بی تفاوتی که در طی صد و شصت سال اخیر نسبت به بهاییان ابراز شده بود، اظهار شرمساری نمودند و ایرانی را آرزو کردند که همه ایرانیان از هر قوم و نژاد و مذهب و سلیقه ای می توانند آزادانه در آن زندگی کنند.
در این سطح از شناخت دیگر بهایی را یک نجس و کافر که باید با او محاربه شود، نمی دیدند بلکه فردی می شناختند که بر او ظلم و حقوق انسانی اش مسلوب شده است. این همانی میان حقوق پایمال شده بهاییان و دیگر هموطنانمان تصویری انسان مدار از بهاییان ساخت. با این حال برای کسی که حاضر است برای دفاع از بهاییان فداکاری نماید و دیگر دوست ندارد به هیچ کس حتی هموطن بهایی اش ظلمی وارد گردد، تصویری روشنی از اینکه بهایی چیست وجود ندارد.
بهایی : " ... "
آنان که نگرشی انسان مدار دارند، پاسخ سوال دوم را می دادند، حتی اگر در تمام عمر خود یک بهایی را ندیده باشند، زیرا می دانند که انسان های زیادی را دیده اند و مسلما بهاییان نیز انسان اند. به همین دلیل ساده بهاییان مانند هر انسان دیگری که نسل هاست در ایران زندگی می کند، کشور خود را دوست دارند و برای رشد و تعالی اش کوشش می نمایند و هیچگاه سیصد هزار جاسوس چنان علنی در کشوری جاسوسی نمی کنند. با این حال هنوز پاسخی برای سوال اول خود به دست نداده اند. تصویری از " بهایی " که با آنچه خود بهاییان بدان اعتقاد دارند ، همگون باشد. پاسخی که می تواند بر روی رفتار و کنش های استدلالی افراد تاثیر بگذارد. پاسخی که بزرگترین تابوی عقیدتی در کشورمان است که برای نیل بدان ، نیاز به تعامل هر چه بیشتر بهاییان و هموطنانشان با هم است.
در وهله نخست وظیفه اصلی عمق بخشیدن به این آگاهی بر عهده خود بهاییان است که باید با رشد فرهنگ تحقیق و دگراندیشی میان ایرانیان توام گردد. اگر چه هر اقدامی در این راستا از طرف برخی صاحبان قدرت " اقدام بر علیه امنیت ملی" و " توهین به مقدسات" یاد خواهد شد. اتهاماتی که دیوار بلندی میان بهاییان و سایر هموطنان می کشد و گذر از این مانع به بسط فضای "گفتمان" و نشر فرهنگ "تسامح و تساهل" در ایران و ارج نهادن به حقوق همه انسان ها کمک شایانی می کند. تعاملی که منجر به تبادل باورها به طور مستقیم می گردد و ایرانیان این فرصت را می یابند که به طور مستقیم آیینی را که از کشور خودشان متولد شده و امروزه در سرار عالم گسترش یافته است، به عنوان یک پدیده مستقل و بی تعصب مورد شناسایی قرار دهند.
تا حصول این شناسایی و شکست بزرگترین تابوی عقیدتی، ملت ایران باید چه دردهای دیگری را متحمل شود و تا آن روزاین سوال همچنان پا بر جاست که:
واقعا " بهایی " کیست؟ جاسوس، کافر، انسان و یا ...؟
در پناهش شاد مانید!
نظر خود را بنویسید