سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
مبنع: فرهنگ گفتگو
اگر تا بحال موفق به گرفتن بليط قطار از شركت "رجا" نشدهايد نگران نباشيد اخبارسايت "رجا " در همه جا قابل دسترسي است از اين آخري ها كمال استفاده را ببريد. مثل همان قطارهاي رجا، شما را به مشهد مي رساند و اگر تا بحال جواني و انرژي خود را در راه فهميدن اهداف بهائي ستيزان صرف كرديد و مسلما هم چيزي دستگيرتان نشده عيبي ندارد الحمدلله كه سايت "جوان" هست و در باقيمانده ايام حيات با رجوع به آن، صفاي جواني بيابيد البته از پسوند اصيل و فرهنگي "نيوز" هم به خاطر موقعيت علمي، رسالتي، فرهنگي، اسلامي ...آنهاست كه لابد بايد داشته باشند تعجب نكنيد چون اين كلمه اصلا مربوط به فرهنگ اصيل ايراني قبل از عصر جاهليت است كه استعمار پير از عربستان سرقت كرده بوده است و حالا حق به حقدار رسيد. چون اين سايتها هستند. شما راحت باشيد و باقي ايام را "صرف مطرب و مي" كنيد. هم رسالت آنها هم تخصصشان در تحريف و حذف و چسباندن و كندن و مهمتر، نتيجهگيري و تحليل بعد از اين عمليات سخت و نفس گيري است كه از عهده غير آنها بجز كساني كه از رويشان كپي مي كنند بر نميآيد.
اصلا كجاي كار هستيد كه ببينيد اگر شما "مو" مي بينيد ايشانها نه تنها "پيچش مو" بلكه "ريختن مو" را آنهم قبل از وقوع، هم مي بينند هم پيش بيني ميكنند. اگر شما اخباري داريد (كه مسلما مطلبش را ميدانيد چون مربوط به خودتان هست) اما منظور و مفهوم و پيام اصليش را درك نميكنيد (چون اصلا نه جوان هستيد نه رجا) كافي است كه اين اخبار را براي ايشانها در سايت محترمشان بفرستيد تا در سريعترين زمان ممكن با بهترين تحليل منظور اصلي خود را درك كنيد. يا اگر نه مثلا مطلبي داريد كه مربوط است به مباحثي مانند آزادي و اختيار انسانها و يا معتقداتشان يا مسائلي در باب حقوق بشر و چيزهايي مانند آن و حوصله نداريد براي تحليل برايشان بفرستيد كافي است كه در هر جايي از اين جهان وسيع مجازي ثبت كنيد و در سر يا ته يا وسط مطلبتان (بسته به ميل شما) يك كلمه بهايي هم اضافه كنيد ربط يا عدم ربط هم مهم نيست. مطمئن باشيد كه بعد از زماني معادل صرف يك چاي رجا (البته بسته بندي ايران اما اصلش كلكته) ميتوانيد تحليل آنرا يا بهتر گفته شود ارتباطش را با "آشوبهاي اخير" بيابيد. فراموش كردم بگويم اين قضيه شامل همه علوم انساني به اضافه اساتيدش هم ميشود. اصلا تحليلگران غربي و اين اساتيدي كه علوم انساني غير بومي در تخصصشان هست كجا ميتوانستند بفهمند كه اين همه مسائل چطور به "آشوبهاي اخير" بستگي پيدا ميكند و حتي بعضيهايش منشاء آن بوده است.
در همين راستا يك سوال و جواب ساده بين يكي از بهائيان و هيئت عالي منتخبشان (البته تاكيد كنم كه مقرش در اسمش را نبر يا اگر ميبري اسم ديگرش فلسطين اشغالي است و مهمتر اينكه قبل از اينكه فلسطين اشغال بشود در آنجا بوده (توضيح "رجاگونه": چون ميدانسته يك زماني اشغال خواهد شد) كه از عمر انتشارش يك روز بيشتر نگذشته بود توسط "جوان رشيد رجا" كشف و ضبط شد. البته مثل همه كشف و ضبط ها نيمه كاره و نصفه باره و فرع به جاي اصل و مامور به جاي آمر و ...
خلاصه در همين كشف و ضبط ساده و نيمه كاره چيزهايي كشف شد كه بيا و بنگر و پند بگير تا بر "نيمه پنهان" "بهائيت در پايگاه نژاد پرستي" واقف شوي (اگر نميخواهي توبه كني). براي اينكه سايت هاي فوق را براي اين دو اصطلاح، ترافيكي نكنيد تا به همه برسد توضيح مي دهم كه نيمه پنهان، مجموعه منتسب به خانم رئوفي است كه ميدانسته اگر كيهان نباشد واقعياتش براي هميشه از دسترس بشر حيف خواهد شد و مجبور شده در كيهان اين مسائل را بنويسد و در كتابهايي برايش جمع فرمودهاند و در غياب "گلآقا"، بسيار خواندني است. آن ديگري هم جزوه محققانه يك جمع محقق و گمنام در روزنامه همشهري است كه مدير مسئول عالم و آينده نگر، تهيه و ضميمه همشهري كرد تا به درد هفته بعديش كه با چاپ عكس "لوتوس" تبليغ ميليوني بهائي خواهد كرد بتواند در دادگاه ارائه و تبرئه شود. همين است كه ميگويند مملكت مديران "آينده نگر" لازم دارد و الحق كه چقدر هم زياد شدهاند. خدا حفظشان كناد!
اولين مسئله در تحليل اين سايتها استفاده بجا و موثر از نقل قولهاست كه مبناي اعتبار علمي رسالتي آنهاست (البته براي بيسوادان و نابينايان محترم معنوي(نه ظاهري) كفايت ميكند و نيازي نيست كه به منابع اصلي مراجعه كنند) مسائل جالبي ديده ميشود. همانطور ذكر خيرش گذشت چون آنها به پيام و پاسخ هيئت عاليه بهايي بهتر از خود هيئت، عالم و واقفند براي اينكه بهتر تحليلشان حالت قوامي بخودش گرفته و از آبكي بودن خارج شود، سرو ته پاسخ مزبور را كاملا زده اند (يك آشپز خوب هم بايد اين كارها را بلد باشد در تهيه خوراك بادمجان وهويج، كارايي بسيار دارد) و نقل نفرمودهاند (بعد كه خوب آماده طبخ شده) از قسمت باقيمانده، كه در معجون "خبر رساني شفاف" بكار ميآمده، برخي كلمات اضافي و غير عالمانه همين يكي دو خط را هم، عامدانه حذف فرمودهاند تا تيتر خبر به خودش بيايد. همين! اما بسيار كار سختي بود و اگر مهارت زياد نميخواست لااقل رويي به نيكويي سنگ پاي قزوين جزء يكي از مواد لازم بود. معما چو حل گشت آسان شود. به همين راحتي "سرنخها" در "آشوبهاي خياباني" بدست ميآيند (البته چون سرنخ هم به جايي بندنيست به هر طرف كه بكشي ميآيد از طرفداران تقلب در انتخابات تا خشونتگران و از منافقين تا بهايي ها و ...خلاصه آزاد است تا به هر سمتي كه خرده حسابي باقيمانده، كش بيايد)
به اين نقل قول دقت فرماييد:
"همچنین در قسمت دیگر این بخشنامه که برای بهائیان ایران تدوین شده، درباره شرکت در تظاهرات گفته شده است: «به طور کلی آحاد احبا در هر کشوری آزادند که فرداً در اقدامات و یا فعالیتهایی از قبیل راهپیماییهایی که به منظور ترویج آرمانهای سازنده مانند آزادی زنان، عدالت اجتماعی، رفع تعصبات و رعایت حقوق بشر برگزار میشود شرکت کنند.»"
و با اصل مقايسه فرماييد:
"در بارۀ شرکت در تظاهرات، به طور کلّى آحاد احبّا در هر کشورى آزادند که فرداً در اقدامات و يا فعّاليّت هايى از قبيل راه پيمايى هاى صلح آميز که به منظور ترويج آرمان هاى سازنده مانند آزادى زنان،عدالت اجتماعى، حفظ محيط زيست، رفع تعصّبات و رعايت حقوق بشر برگزار مى شود شرکت کنند. امّا اگر احياناً چنين اقداماتى به تدريج از مقاصد اوّليّۀ خود منحرف شده به حرکتى سياسى و يا خشونت تبديل گردد، البتّه در چنين شرايطى بايد از مشارکت در آن دورى جست." (1)
اين اولين بند از صفحه دوم (در نسخه پي دي اف) ميباشد كه فضلاي شفاف سازي به شفافيت آن پرداختهاند اولا به كلمه "راهپيمايی هاي" يك عدد "ي" بايد چسبانده ميشد تا حذف كلمه "صلح آميز" خللي در خواندن ايجاد نكند. پس تا حالا مساوي هستيم يك حرف اضافه كرديم و دو كلمه حذف. اگر از نظر تعداد هر طرف هم حساب كنيم درست است حتي در مقابل يك حرف بايد يك خط حذف شود. اما اين بار هم شامل "رافت اسلامي" بشويد به شرطي كه سوء استفاده نكنيد. دوما، اصلا مگر ميشود يك دين صلح آميز باشد؟ اينجور ديني سوسول مآبانه است و به درد "جواناني كه قدرت جهادي خود را در اثر گوش كردن به موسيقي " از دست داده اند مي خورد و براي زنان ودختران بدون چادر ملي بد نيست! براي همين هم بايد اين كلمه را حذف كرد. ثانيا مگر ميشود آدم در "تظاهرات" شركت كند و صلح آميز هم باشد پس تكليف اين همه "يگان ويژه" و آموزشهاي لازم براي مقابله با آشوبهاي خياباني و اين همه باتوم به دست و موتورسوار و ... چه ميشود. مگر ميشود اين همه سرمايه ملي، بي استفاده بماند و سالهاي متمادي بي مصرف باشد. اصلا اگر كسي نميخواهد حداقل كتك بخورد يا بزند كه تظاهرات نميآيد بلكه در راهپيمايي هاي ميلياردي شركت ميكند كه نه تنها ملائكه زمين بلكه با بالگرد سبز از آسمان هم محافظتش كنند. بعدش هم عبارت سه كلمهاي حذف شده كه اينهم دليل خاص دارد عبارت بي معني و مفهوم كه در رساله فقها هم نيامده و حكم و فتوايي در موردش نداريم و كلا غربي مابانه است "حفظ محيط زيست" . مگر خدا اين زمين را نيافريده خوب اگر جواب مثبت است كه خودش حفظ ميكند و امورش را "رتق و فتق" ميكند. اگر هم منكر خداييد كه برويد تظاهرات تا همبستگي خود را با آشوبگران حفظ كنيد و ما با شما كه "خود را به خواب زدهايد" كاري نداريم. اما يك خط و نيم آخر پاراگراف هم كلا اضافه بوده و مطالبي بي معني مثل " انحراف از مقاصد اوليه" و " تبديل به حركت سياسي و يا خشونت" و "عدم مشاركت" چندان مهم نبود كه ذكر شود. در مورد مقاصد اوليه كه كاملا روشن است مگر تظاهرات مقاصد هم دارد كه اوليه و ثانويه داشته باشد هر وقت چند نفر در خيابان جمع شدند و شعار دادند ميروي حالا يا همراه "سانديس" است يا "كيك" يا هيچكدام. مهمش جمع شدن و شعار دادن است . هدفش را وقتي فيلمش در رسانه ها پخش شد تعيين ميكنند و راضي به زحمت شما نيستند. مگر صدا و سيما با اين همه بودجهاش اجازه مي دهند كه شما به حوزههايي وارد شويد كه فكرتان را مشغول كند از شما حركت از رسانهها بركت! مسئله ديگر كه واقعا بي معني تر از همه است خشونت بود كه در بالا شرح آن گذشت و مشابه آنهم "حركت سياسي" است وقتي يك تفكري آنقدر شفاف باشد كه "ديانت عين سياست باشد و سياست عين ديانت" ديگر چيزي غير سياسي باقي نميماند تا تفكيك لازم باشد سكولار كه هيچ حتي ششكولار هم بي معني است و بي وجود. جداي از اينكه جمع شدن افراد يا تظاهرات سياسي است يا اينكه ديگر اسمش مهماني و پارتي و مجلس لهو و لعب و كف و سوت و امثالهم خواهد بود نه تظاهرات. اصلا خوبش را بخواهيد تظاهرات به يك چيز بيشتر اطلاق نميشود و آنهم جمع شدن به دعوت حكومت (در مورد هدفش هم توضيح داده شد) است و غير از آن بر دو قسم است اگر با دستگيري خالي روانه زندان شوي همانطور كه گفته شد پارتي و مهماني و لهو و لعب يا جلسه براندازي و ...بوده و اگر همراه كتك دستگير شويد اسمش "آشوب" است شق سومي هم فعلا پيدا نشده است.
به اين قسمت نيز توجه بفرماييد كه در نقل قول، انواع "پرده ها" را برداشتهاند و كار، شفاف شفاف شد:
" همچنین در این دستورالعمل از وجود برخی مؤسسات بهایی در داخل کشور که کار هدایت بهائیان ایران را بر عهده گرفتهاند، پرده برمیدارد و مینویسد: «مؤسسات اداری بهایی وسیلهای برای جهتبخشیدن به نیروی احبا و سازماندهی امور دینی و اجتماعی جامعۀ بهایی است و افراد معمولاً برای تصمیمگیری در مورد چگونگی خدمات خود، با این مؤسسات مشورت مینمایند."
اما اين پاراگراف از منبع اصلي هم، جهت مقايسه در ذيل ميآيد:
" اشتياق جوانان بهائى ايران براى همکارى با ديگر شهروندان براى ترويج عدالت و رفاه عمومى البته امرى طبيعى است. مؤسّسات ادارى بهائى وسيله اى براى جهت بخشيدن به نيروى احبّا و سازماندهى امور دينى و اجتماعى جامعۀ بهائى است و افراد معمولاً براى تصميم گيرى در مورد چگونگى خدمات خود، با اين مؤسّسات مشورت مى نمايند. ولى شرايط کنونى ايران بهائيان اين کشور را در وضعى استثنايى قرار داده است. تا يک سال قبل جامعۀ بهائى از اندرزها و خدمات گروههاى غير رسمى که با اطّلاع دولت به تمشيت امور روحانى و اجتماعى احبّا مشغول بودند بهره مند مى گرديد. به دنبال اظهارات دادستان کلّ کشور در فوريه ۲۰۰۹ و تعطيل شدن کار اين هيئتها، بيت العدل اعظم به احبّاى ايران اطمينان دادند که با توسّل به نيروى اتّحاد و حمايت از يکديگر و با توکّل به تأييدات لاريبيۀ الهيه، خواهند توانست راه هاى مناسبى براى ادارۀ امور روحانى و اجتماعى خود بيابند و به خدمت به وطن و هم وطنان خود ادامه دهند. معهد اعلى احبّا را تشويق فرمودند که با هم ديگر مشورت نمايند و مطمئن باشند که با رعايت اصول مشورت بهائى، تصميمات و اقدامات شان به زيور درايت و حکمت مزيّن خواهد گشت. حال نيز جوانان بهائى مى توانند در بارۀ سؤالاتى که راجع به مشارکت خود در فعّاليّت هاى اجتماعى دارند با والدين، فاميل و کسانى که به قضاوت آنان اطمينان دارند مشورت نمايند"
از همان توصيه هايي كه براي شفاف سازي قسمت اول استفاده شد در قسمت دوم هم خودتان استفاده كنيد تا هم استعدادهاي نهفته خود را كشف كنيد و بر سختي و اهميت كار رسانهها و مشكلاتي كه در برداشتن "پرده ها" و "شفاف سازي" دارند كمي واقف شويد.
براستي كه برداشتن " پرده" حيا و صداقت و امانت داري و حقيقت گويي و ديدن دروغ و خيانت و تهمت و بي حيايي بصورت "شفاف شفاف" چقدر سخت است! بميرم براي رسانههايمان.
مرجع:
(1) //www.aeenebahai19.info/node/2154
نظر خود را بنویسید
دوست عزيز در زبان شيرين فارسي
پرستوارسال شده در : 1388/11/17
دوست عزيز در زبان شيرين فارسي با حذف و يا اضافه كردن يك نقطه يا ويرگول مي توان معني جمله را عوض كرد آنوقت توقع داري نصف پاراگراف را درسته بجووند و قورت بدهند آنوقت آب از آب تكان نخورد .به يكي گفتند به يكتايي خدا شهدت بده گفت"اشهد ان لا اله "در همين موقع آب در گلويش افتاد ونتوانست حرفش را تمام كند طرف مقابل به گمان اينكه اين شخص كافر است كه مي گويد شهادت ميدهم كه خدايي نيست عصباني شد و يك مشت محكم به پشت كمر او زد كه باعث شد آب از راه گلوي مرد خارج شود و ادامه داد "الا الله" فكر كنم در گلوي اين عزيزان هم آبي چيزي افتاده كه نصف جملات را جا انداخته اند انشاء الله بزودي دست قهر و غضب خدا مشت محكمي بر كمر اين عزيزان خواهد زد كه راه گلويشان را باز نموده وجملات خذف شده را كامل خواهند كرد .