سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
هفته های گذشته بحث داغ حجاب بار دیگر، گر چه كوتاه مدّت، اما فراگیر به موضوع روز ایران اسلامی تبدیل شد؛ بگیر و ببندهای هر چند محدود در گوشه و كنار اتفاق افتاد و مانند همیشه نشست های متعدد برگزار شد. اما معلوم بود كه دیگر اكثرأ متوجه شده اند (یا لااقل وانمود می كنند) كه مسأله حجاب را باید از جنبه های مختلف آن مورد بررسی قرار دهند و نگاه یك سویه و مبتنی بر قهر و غضب درمان درد نیست. بالاخره این نشستها به تصویب كلیات طرح مد و لباس در مجلس شورای اسلامی انجامید. گر چه این طرح مدعی است كه به هیچ وجه در صدد اجباری كردن حجاب نیست؛ اما جزئیات آن نشان می دهد كه طراحان آن سعی دارند تا در عمل، با حمایت های اقتصادی دولتی، از الگوهای مشخصی از پارچه و البسه و همچنین وضع عوارض گمركی بر واردات تجاری پوشاك و پارچه های خارجی و در عین حال استفاده از نیروی انتظامی برای ممانعت از فروش لباس های خارجی دست دوم، یك نوعِ خاص از پوشاك و لباس (ظاهرأ با الهام از نماد های ایرانی) را رایج كنند.
در ایران، دیری است كه مسائل كوچك فرعی را مبنای حل مشكلات عظیمه قرار می دهند، مثلأ بعید نیست بشنوید یكی از مسئولین بلند پایه بگوید تنظیم باد چرخ های اتوموبیل باعث صرفه جویی در مصرف سوخت، طولانی تر شدن عمر مفید لاستیك ها و كاهش تصادفات رانندگی می شود و در پی آن با احتساب هزینه هائی كه برای واردات بنزین صرف می شود و اینكه با این پول ها چقدر كارخانه و مسكن و غیره می شود ساخت و مشكلات مردم را حل نمود و اینكه با كاهش تصادفات چقدر از هزینه های مالی و جانی كاسته می شود و در عین حال آلودگی هوا نیز كاهش می یابد و دیگر مردم هوای تمیز تنفس كرده، به انواع بیماری ها دچار نمی شوند؛ در محاسن این اقدام داد سخن دهد و ناگهان نتیجه گیری كند كه همه مشكلات و مصیبات ما از ناحیه كسانی است كه باد چرخ ها را تنظیم نمی كنند و این ها از ایادی شیطان بوده، دستشان با امریكا و اذناب او در یك كاسه است و حتی از آن ها پول می گیرند كه باد چرخ ها را تنظیم نكنند و پس از تقسیم بندی انواع باد ها، انواع مجازات ها را برای این خائنین به ملك و ملّت پیشنهاد نموده، در ادامه به ارائه راهكارهای اقتصادی برای حل این معضل پرداخته، بگوید كه در هر چهار راه (یا هر 100 قدم به انتخاب مسئولین یا رأی گیری عمومی) یك ایستگاه تنظیم باد رایگان تعبیه و واردات دستگاههای مربوط به باد از معافیت بازرگانی برخوردار شود و در انتها برای اثبات صحت نظریه خود از معارف اسلامی بهره گرفته، آیه یا حدیثی را ذكر كند كه در ان كلمه ریح (باد) آمده باشد و بدین وسیله نشان دهد كه در اسلام نیز این مسأله از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بوده است و به این ترتیب تمام معضلات جامعه حل و فصل شود.
مسأله حجاب نیز به نظر این حقیر از همین نوع مسائل است. من نمی دانم كه واقعأ حجاب در صدر اسلام چه مفهومی داشته است و تا چه حد جزء مسائل اساسی و ضروری و واجبات دین بوده و آیا رسول گرامی و آزاد اندیش اسلام دستور داده بود كه عده ای روز و شب در كوچه و بازار بگردند و متخلفین را به سزای اعمالشان برسانند و كلأ چه مجوزی در اصل شریعت اسلام و قرآن (و نه در فتاوای مختلفه فقها) موجود است كه باعث می شود تا در سطحی چنین گسترده (مجلس) به تعیین پوشاك مردم(عمدتا زنان) در سطحی چنین محدود (تعیین پارچه و طرح) اقدام شود؛ اما می دانم كه در دیانت بهایی چنین محدودیتی ابدأ و به هیچ شكل وجود ندارد. گر چه الساعه صدای فریاد گوشخراشی را شنیدم كه می گفت: یعنی افراد می توانند برهنه به میدان شهر بیایند؟ و در پاسخ فریاد این عزیز عرض كنم كه چرا فورأ به سمت دیگر طیف می روی؟ آیا همه مردم دنیا منتظر بودند تا دیانت بهایی چنین حرفی را بزند و به یكباره همگی برهنه شده به میدان بیایند؟ و آیا بهاییان در عمل این گونه نشان داده اند؟! خیر جانم، مراتب تأكید دیانت بهایی در امر عفت و عصمت نیازی به ذكر ندارد و در ضمن داشتن پوشش، یك امر تقریبأ كلی و جامع در بین انسان هاست و فقط حد و حدود آن متفاوت است و متمدن ترین و به اصطلاح غربی ترین غربیها هم چندان تمایلی به برهنه ظاهر شدن در میانه میدان شهر ندارند؛ شاید به این دلیل كه (در شرایطی)، منعی هم برای این كار نداشته اند؛ اما كسانی كه قرن ها به بدترین شیوه ها از این عمل نهی بلكه ترسانیده شده اند، همیشه در نهان خود این را آرزوی خود دانسته اند. اما ببینیم بهاءالله دقیقأ چه می گوید.او می گوید، زمام لباس و پوشاك در اختیار خود مردم است؛ اما باید هوشیار باشند تا خود را ملعبه دست جاهلان قرار ندهند. در قسمت اول، بهاءالله ترتیب پوشیدن لباس را به اختیار مردم واگذار می كند كه خود باید تصمیم بگیرند كه چه بپوشند و چگونه بپوشند. تا اینجای قضیه اشاره به دیگران است، یعنی اینكه به شما ربطی ندارد كه كسی چه می پوشد و شما وكیل و وصی دیگران نیستید؛ اما در ادامه و در تكمیل مطلب، شرط مهمی را بیان می كند كه باید به آن توجه شود. در قسمت دوم، خطاب به خود شخص است كه «مبادا خود را ملعبه دست جاهلان قرار دهی». دقت بسیار لازم است. بهاءالله از كسانی كه به بهانه های مختلف به افراد دیگر تعرض نموده، مدام از پوشش و لباس آن ها ایراد می گیرند با لفظ «جاهلین» یاد می كنند. البته ممكن است نمونه هایی هم یافت شود كه ظاهرأ حق به جانب همین جهال باشد؛ مثلأ یك نمونه ساده: فرض كنید شخصی را به خاطر پوشیدن سرپایی در یك مهمانی مورد تمسخر، استهزا و یا حتی توهین و غیره قرار دهند كه البته منطقی به نظر می آید وظاهراحرفشان صحیح می باشد؛ اما باز لفظ جاهل در مورد آن ها صادق آید، بدین لحاظ كه حرمت یك انسان را نگاه نداشته اند، حال اگر مواردی یافت شود كه حتی حرف و اعتراض این اشخاص هم غیر منطقی و ناصحیح باشد (كه در اكثریت موارد این گونه است) جهلی بر جهل آن ها افزوده می گردد .
در گفتار بهاءالله صحبت از این نیست كه آیا حرف آن معترض كذائی صحیح است یا اشتباه. بهاءالله نفس این كار را حاكی از جهل می داند و به تلویح ابلغ از تصریح متذكر می دارد كه به این نوع اعمال نمی توان عنوان امر به معروف و نهی از منكر داد و به این ترتیب رویكرد جدید و كاملأ متفاوتی به موضوع امر به معروف و نهی از منكر ارائه می كند. در واقع مفهوم جهل در این توصیه می تواند جهل نسبت به مفهوم امر به معروف و نهی از منكر باشد كه باید در فرصتی مناسب از زوایای مختلف به آن نظر كرد.
اما این بیان بهاءالله متوجه نوع دیگری از جهالت نیز می باشد و آن جاهلینی است كه با به كار گیری اصول روانشناسی رفتار های اجتماعی و تبلیغات وسیع و دیگر ترفندهای تجاری، در پی حفظ بازار پوشاك و صنایع مربوط به آن و كسب درآمدهای كلان و رواج انواع و اقسام ابداعات عجیب و غیر عجیب در امر مد و پوشاكند و مخاطبین خود را با شیوه های مختلف فریب داده، به آن ها می قبولانند كه این طرح یا مد دارای ارزش ذاتی می باشد و در نهایت به خرید محصولات خود وادارشان می كنند. البته بهاءالله اینان را جاهل می نامد؛ زیرا مسیر صحیح زندگی را گم كرده، اهداف كم ارزش را جایگزین آرمان های متعالی انسانی نموده، با فریب مردم ارتزاق می كنند. گر چه فریب دادن بسیار ناپسند است، اما مخاطبین اصلی در گفتار بهاءالله اینان نیستند؛ بلكه آن هایی هستند كه فریب می خورند و به این ترتیب خود را بازیچه دست قرار داده، به فرمان آن ها عمل می كنند. بهاءالله آن ها را از بازیچه شدن در دست جاهلان نهی و به این ترتیب عامل درونی و محافظ قوی تری را در وجودآن ها خلق می كند. این موضوع بسیار دقیق است. بهاءالله نمی گوید چه لباسی تو را ملعبه دست جاهلان می كند . او هیچ نوع طرح یا مد مشخصی را نیز توصیه نمی كند . نه حرفی از كت و دامن است و نه از مانتوی اسلامی و كت و شلوار و كراوات و تی شرت و غیره. او به سادگی بیان می كند خود را بازیچه قرار ندهید. اما معیار بازیچه شدن و تعیین كننده مصادیق آن چیست و كیست؟ در وهله اول خود شخص است و نه كسی دیگر. هر فردی خود باید تشخیص دهد كه در چه مكانی و چه زمانی و در حضور چه كسانی و... چه بپوشد تا ملعبه نباشد. ملعبه شدن می تواند به مفهوم سوء استفاده از فرد و یا به معنای استهزاء و تمسخر و به اصطلاح، دست انداختن باشد. پوشیدن یك دست كت و شلوار شیك و كراوات در هنگامی كه عازم كوه نوردی هستید، همان قدر باعث ملعبه شدن است كه پوشیدن پیژاما یا لباس كوهنوردی هنگام مراسم خواستگاری و در عین حال نه كت و شلوار و كراوات ونه پیژاما، هیچ كدام فی حد ذاتهم، باعث ملعبه شدن نیستند. در دوره عبدالبهاء و جانشین ایشان شوقی افندی، به خانم های بهایی در ممالك شرقی مثل ایران و مصر توصیه می كردند كه رعایت حجاب اسلامی را بنمایند؛ اما این نه به معنای تعیین نوع لباس برای آن ها بود، بلكه صرفأ به جهت رعایت همان قاعده ملعبه نشدن بود و این توصیه فقط به شرقی هاارائه می شدو حال آنكه اگربه بهاییان غرب هم می شد، در جهت عكس، یعنی در جهت ملعبه شدن آن ها،عمل می كرد؛ گو اینكه همان طور كه ذكر شد، حتی اگر كسی چنان بپوشد كه نا معمول و نا مناسب باشد، باز كسی كه او را به لعب بگیرد جاهل است. جهل او این است كه درك صحیحی از آزادی انسان ها ندارد و نمی داند كه افراد حتی اگر اشتباه بكنند، نباید مورد بی احترامی واقع شوند؛ زیرا به هر حال انسان هستند و از شرافت و امتیاز انسان بودن برخوردارند و دیگر اینكه نمی داند او در مقامی نیست كه بتواند انسان دیگری را ملعبه خود كند و كسی به او این حق را نداده است. البته این موضوع ابعاد مختلف و پیچیده تری نیز دارد كه در این مختصر مجال ورود به آن ها نیست، باشد تا فرصتی دیگر. اما آنچه كه واضح است این است كه بهاءالله اختیار پوشش و لباس را به مردم واگذار كرده است. این تفكر، انسان ها را دارای شعور و آگاهی می داند؛ به نظر آنان احترام می گذارد و به این مسأله آگاهی كامل دارد كه اگر در قرن بیستم و بعد از آن نتوان به انسان ها و فكر آن ها اعتماد كرد و در مسائلی مثل لباس پوشیدن هم برای آن ها تعیین تكلیف نمود،باید در مرگ همه ارزش ها مرثیه سرود. مخصوصأ كه مسأله حجاب عمدتأ متوجه زنان است و در عصری كه زنان بیش از پیش در راه احقاق حقوق از دست رفته خود می كوشند، این تبعیض خود، مانع بزرگی در راه اتحاد و هماهنگی بیشتر بین زنان و مردان ایجاد كرده، باعث بروز سوء تفاهمات عظیم و عمیق می شود.
تمام مطالب فوق با فرض این قضیه بود كه اصولأ تعیین حجاب یك امر ممكن و شدنی است و حال آنكه حتی این فرض هم صحیح نیست و مقتضیات عصر حاضر اصولأ با این مسأله در تناقض است. چند روز پیش در اینترنت عكسی از یك بانوی ورزشكار مسلمان دیدم كه با مانتو و مقنعه و خلاصه حجاب معمول، در حال شیرجه زدن از روی سكوی استخر بود. بسیار متحیر شدم . با خودم گفتم اگر قرار بر رعایت حجاب باشد، حضور در چند درصد از مسابقات ورزشی برای بانوان مسلمان امكان پذیر است؟ بر فرض كه با هزار ترفند و صرف هزینه های هنگفت و ساخت ورزشگاههای مخصوص با حصارهای بلند (در صورت لزوم سیم خار دار و متصل به برق فشار قوی) و شاید هم سر پوشیده (چون به هر حال باید به فكر ماهواره های جاسوسی كه اصولأ به این منظور به آسمان فرستاده می شوند هم بود) و سیستم های ضد استراق بصر (و حتی سمع)، بتوان موجباتی برای برگزاری این مسابقات فراهم نمود؛ آیا بانوان غیر مسلمان و حتی مسلمان متعهد ولی غیر معتقد به حجاب (كه تعداد ان ها كم هم نیست) در این مسابقات شركت می كنند؟ لا والله . حتی اگر قبول كنند و حاضر شوند، بانوان مسلمانِ با حجاب چه گناهی كرده اند كه باید در شرایطی نا برابر با آنان به رقابت بر خیزند؟ آیا رقابت بانویی مسلمان با حجاب اسلامی با دیگران در مسابقات شنا، یا دوو میدانی، منصفانه است؟ آیا می شود برای تمام رشته های ورزشی یك پسوند «با حجاب اسلامی» ابداع كرد؟ تا كی باید دقت و فكر مسلمانان صرف تفكر در چنین مسائلی و پیدا كردن راه حل های دست نایافتنی آن ها شود؟ این وضعیت ورزش بود؛ دیگر مشكلات حضور در كارخانه ها و مراكز صنعتی و محیط های گرم و طاقت فرسا و دیگر شغلهایی كه رعایت حجاب در آن ها واقعأ مشكل ساز است را خود تصور نمایید.
گذشته از همه این ها، آیا بانوان مسلمان از خود نمی پرسند چرا ؟؟؟
نظر خود را بنویسید