×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

خانواده: منشاء نیروهای گرداننده نظام اقتصادی
1389/05/18

وقتی صحبت از اقتصاد به میان میآید طبعا توجه انسان به بانکها، بهره، تورم، وام، معاملات تجاری، و از این قبیل موضوعات معطوف میگردد. مقولات دیگر مانند خانواده، اخلاق، روحانیت و سایر موضوعا ت نظیر اینها فقط به صورت جانبی ممکن است مطرح شوند. ولی در واقع دامنه اثرات و دست اندازی اقتصاد بسیار وسیع تر و عمیق تر ازبانکها و معاملات تجاریست. اثرات اقتصاد در تمامی جنبه های زندگی انسان، اعم از مسکن، تغذیه، تحصیل، بهداشت، سیاست و غیره به وضوح دیده میشوند. اقتصاد شاید پر اثر ترین نظام در زندگی بشرباشد، خواه اثرات مفید و خواه اثرات مضر. اگر نه تمامی جنگها، حد اقل بسیاری از جنگهای گذشته و حال به طور مستقیم یا غیر مستقیم به محرکهای اقتصادی مربوط بوده و هستند. پیشرفت علوم، صنا یع، و حتی هنرها و موسیقی بستگی مستقیم و پایا به حمایت اقتصادی دارند. اگر اقتصاد در زندگی انسان اینقدر تاثیر گذار است، سوال طبیعی که به نظر میآید اینست که چه بر اقتصاد اثر میگذارد و براستی نیرو های محرکه اقتصادی از کجا سر چشمه میگیرند؟ برای پاسخ دادن به این سوال به مقدماتی نیازمندیم.

سنجش صحیح و تجزیه و تحلیل اثرات هر دستگا ه و نظامی فقط در قالب مدل صحیح آن دستگاه انجام پذیر است. کلا، مدل یک دستگاه و یا نظام نموداریست از اجزا تشکیل دهنده آن دستگاه یا نظام وترکیب، تناسبات، و روابط ما بین این اجزا. برای مثال، مدل یک خانه نمودار اجزایی مانند اطاق خواب ، آشپزخانه، حیاط، در و دیوار، و غیره و ترکیب و تناسبات ما بین اینهاست. همینطور، مدل یک حکومت نمودار اجزا تشکیل دهنده آن مانند رییس جمهور، مجالس مقننه، نیروی انتظامی، و غیره و روابط ما بین آنها و طرز کارشان میباشد. مفهوم مدل و استفاده از آن در تجزیه و تحلیل علمی و اجتماعی منحصر به اشیا نیست، بلکه دامنه آن کاملا کلیست و روابط، مراحل کار، روشها، و بسیاری مفاهیم دیگر را نیز در بر میگیرد. در واقع میتوان گفت تفکرانسان درباره هر مقوله و مطلبی، چه خود آگاهانه و چه نا خود آگاهانه، نیازمند مدلی مناسب است.

یک نکته مهم در باره مدل اینست که برای هر نظامی مدل های متفاوتی میتوان ابداع نمود که نمودار و نماینگر جنبه های مختلف آن نظام است. بنا بر این مدل یک نظام یا دستگاه واحد و منحصر به فرد نیست. به این دلیل مدل هایی که در این مقاله ارایه میگردند مدلهای پیشنهادی هستند که برای تجزیه و تحلیل حاضراستفاده میشوند والزاما با مدل های دیگری که در رابطه با این مقولات وجود دارند یکی نیستند.

خانواده و اقتصاد نیز هر کدام مدلی دارند و در قالب این مدلهاست که میتوان این دو نظام را بصورت انفرادی و نیز نسبت به هم مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. مجملا، یک مدل نظام اقتصادی که برای تجزیه و تحلیل بعضی از جنبه های اقتصاد میتواند موثر واقع شود عبارت است از واحد های اقتصادی که با هم کالاهای ارزشمند مبادله مینمایند. در اینجا کالا به معنی کلی آن تلقی شده و شامل پول، کار، سهام، اجناس، مستغلات، کاغزهای بانکی، و هر گونه کالای ارزشمند دیگری میباشد. در نظام اقتصادی تبادل کالا همیشه در جهت ازدیاد ارزش انجام میگیرد، بدین معنی که یک واحد اقتصادی همیشه مترصد است تا کالایی که دریافت میکند از کالایی که تحویل میدهد برای او ارزشمند تر باشد والا دلیلی برای تبادل کالا وجود ندارد. این بدان معنی نیست که طرف معامله او الزاما کالای کم ارزش تری دریافت میکند، زیرا ارزش نسبیست. کالایی که برای یک طرف مقدار معینی ارزش دارد، برای طرف دیگرغالبا ارزش بیشتری دارد و به همین سبب است که طرفین راضی به تبادل کالا هستند. برای مثال، اگر یک نانوا و یک مرغدار طرف معامله یکدیگر گردند، نانوا نان های اضافه خود را و مرغدار تخم مرغ های اضافه خود را مبادله میکنند زیرا هر کدام فقط تا اندازه ای به محصولات خود نیازمند هستند و ما بقی آن برای خود شان کمتر و برای طرف دیگر بیشتر ارزش دارد. عدالت اقتصادی در مورد یک مبادله وقتی واقع میگردد که طرفین ارزش های معادل، نه مساوی، دریافت نمایند. بنا براین، عدالت اقتصادی نه تنها یکی ازموجبات عدالت اجتماعی را فراهم مینماید، بلکه باعث رشد ایدال اقتصادی نیز میشود زیرا کالا ها از طریق معاملات به طرفی سوق داده میشوند که حد اکثر ارزش را دارا میشوند و به حصول میرسانند.

در این مدل نظام اقتصادی مفهوم ارزش نقش بسیار اساسی و تعین کننده ای دارد. سوال این است که ارزشمندی چیست و کالای ارزشمند کدام است؟ مجملا و وسیعا میتوان گفت که ارزشمندی یعنی وسیله ای و یا قابلیتی که به رسیدن به یک هدف کمک میکند. ارزشمندی نسبیست. برای مثال، غذا برای هدف سیر شدن کالای ارزشمند یست همانطور که کتاب برای هدف یاد گیری، ولی نه بالعکس. پس از اظهار مطالبی در سطور زیر مجددا به این مبحث رجوع خواهیم کرد.

مشکلات اقتصادی طبیعتا وقتی بروز مینمایند که خللی در این تبادلات ایجاد گردند. بارز ترین اختلالات اقتصادی بی عدالتی است. وقتی در یک تبادل اقتصادی ارزش های معادل مبادله نشوند، عدالت اقتصادی و بدنبال آن عدالت اجتماعی نقض میشوند. معاملات اقتصادی البته محدود به خرید و فروش کالا نیستند و قسمت عمده ای از این معاملات را دریافت حقوق در عوض کار کارگران و کارمندان تشکیل میدهد. کشورهای پیشرفته با استثمار کشورهای دارای منابع فراوان طبیعی و یا نیروی کارگر ارزان اقتصاد خود را شکوفا ترمیکنند. ولی این شکوفایی اقتصادی به قیمت بدبختی وعقب ماندگی کشورهای استثمار شده تمام شده و میشود. چنین نابرابری ها و بی عدالتی های فاحش، عمیق، و درازمدت پایا نیستند و نهایتا به فرو ریزی نظام اقتصادی جهانی، که شامل کشورهای استثمارگر هم هست، منجر خواهند شد. شاید هم اکنون در سال ۲۰۱۰ ما شاهد قدری از این فرو ریزی های اقتصادی در سطح جهانی هستیم.

از دیگر اختلالات اقتصادی مادیگرایی بصورت ابتیاع و جمع آوری بیش از احتیاج کالاها و بدنبال آن تولید بیش از اندازه همین کالاها و نهایتا انهدام بی رویه منابع طبیعی و آلودگی محیط زیست است. آمریکا بزرگترین جامعه مصرفی تاریخ بشراست. بعضی از آمار مصرف در آمریکا شاید بهتر گویای این نکته باشند. آمریکا ۵% جمعیت دنیا را دارد ولی ۲۴% انرژی دنیا را مصرف میکند و ۷۲% زباله دنیا را تولید مینماید. اینهمه زباله زاییده مصرف بی رویه این کشور است. شرکتهای تجاری نیز برای بالا بردن ارزش سهام خود اینگونه مصرف را از طریق تبلیغات تجاری و سیاسی تشویق و ترغیب میکنند. البته باید متوجه این نکته بود که صنایع تولیدی باعث پیشرفت فنون و علوم نیز میشوند و بسیاری از اختراعات و اکتشافات مانند پلاستیک، نایلون، کامپیوترها و تلفنهای شخصی، لوازم سمعی و بصری پیشرفته، دستگاه های ارتباطات، و نظایر اینها وجود خود را تا حد زیادی مدیون میزان مصرف زیاد هستند، چه که برای پیشبرد مصرف ابداعات و اجناس بدیع تر و بهتر لازمند. ولی میتوان مصرف و مادیگرایی بی حد و حساب را مهار نمود بی آنکه به ابداعات صدمه ای وارد کرد. مثلا برخی از کشورها ی خاور دور مانند ژاپن و کره جنوبی بسیار پیشرفته اند بدون اینکه روال مصرفی آمریکا را دنبال کنند.

همانطور که در سطور زیر ملاحظه خواهد شد، کلید عمده ای از مشکلات اقتصادی مانند مشکلات فوق الذکر در دست خانواده و تربیت خانوادگی است.

یک مدل خانواده بطور مجمل عبآرت است از مجموعه اشخاصی که در رابطه با هم متجلی تمامی روابط اساسی اجتماعی هستند. روابط اساسی اجتماعی روابطی هستند که برای تشکیل و ادامه جامعه لازمند و مضا فا اساس تمامی روابط ثانوی و انشقاقی را تشکیل میدهند. برای مثال، تدارک دیدن (یا درآمد)، تعلیم و تربیت، تغذیه، ایمنی، محبت، و قدرت یا استقامت همه از روابط اساسی اجتماعی هستند که برای وجود و کار کرد اجتماع لزوم مطلق داشته و در صورت عدم وجود این روابط ویا پدید آمدن اختلال در آنها موجبات انهدام جامعه نیز فراهم میایند. روابط انشقاقی برای اجرا و کمک به روابط اساسی بوجود میآیند و تشکیل جنبه های عملی روابط اساسی را میدهند. مثلا، برای رساندن ما یحتاج از مزارع و کارخانجات به فروشگاهها و ایجاد درآمد در سطوح وسیع احتیاج به نظام نقلیه هست ولی نظام نقلیه جزء احتیاجات اساسی جامعه نیست بلکه حصول درآمد را کمک مینماید. خانواده ای که متشکل از زن، شوهر، و فرزندان ایشان میباشد در بر گیرنده تمامی روابط اساسی اجتماع است و در واقع تشکیل یک واحد اولیه ساختمانی اجتماع و اقتصاد را میدهد.

خانواده به دو طریق عمده بر اقتصاد اثر میگذارد: اول، از طریق موقعیت خانواده بعنوان یک واحد اولیه تولیدی و مصرفی نظام اقتصادی و دوم، ازطریق تعلیم و تربیت فرزندان.

به عنوان یک واحد اقتصادی، خانواده های جهان مقادیر عمده ای از درآمد عمومی را مصرف مینمایند که البته در کشورهای مختلف متفاوت است. مثلا در آمریکا در سال ۲۰۰۸ مخارج خانواده ها حدود ۵۴% درآمد کل کشوررا تشکیل داده بود. در بعضی از کشورهای اروپای شرقی مخارج خانواده ها تقریبا %۹۰ در آمد کل کشور هستند. بنا بر این قسمتی از اقتصاد که مستقیما صرف خانواده ها میشود بسیار قابل ملاحظه است. گذشته از اثر مستقیمی که خانواده ها در اقتصاد دارند، تمام بازده اقتصادی، ولو بطور غیر مستقیم، نهایتا صرف انسانها میگردد که خود عضو خانواده ای هستند. بنا بر این اثر کل اقتصادی خانواده ها در اقتصاد کشوری و به تبعه اقتصاد جهانی بسیار وسیع، همه جانبه، و تعین کننده است. از این رونقش خانواده در اقتصاد کلی قابل تامل است.

اثر خانواده از طریق تعلیم و تربیت خود به دو قسمت عمده تقسیم میشود: اثر تعلیمات مادی واثرتعلیمات روحانی و اخلاقی. تعلیمات مادی تعلیماتی هستند که برای جنبه های مادی زندگی لازمند، مانند خواندن و نوشتن، علوم طبیعی و ریاضی، و علوم انسانی از جمله اقتصاد. معلومات ریاضی، جامعه شناسی، و روان شناسی همه به اداره زندگی مالی یک فرد کمک قابل ملاحظه ای میکنند و به همان نسبت بر اقتصاد کلی نیز اثر میگذارند. یک جمعیت آگاه و با سواد تا اندازه زیادی میتواند جهت اقتصاد کشوری خود را اداره کند، هم از حیث تولید و مصرف و هم از حیث قانون. کسانی که در مورد نقش و طرز کار بانکها، میزان بهره، قوانین مالیاتی، حسابداری، آمار مشاغل و بیکاری، و غیره معلومات دارند تصمیمات اقتصادی صحیح تری اتخاذ میکنند و طرفدار وضع قوانین اقتصادی و مالیاتی منصفانه تر و موثر تری میشوند. متقابلا، شخص بی سواد هدف آسانی است برای تیرعوام فریبان. و البته ریشه تشویقی و امکاناتی این گونه تعلیمات مادی عموما در خانواده بوجود میاید و مستحکم میگردد.

بسیاری از تعلیمات خانوادگی به طریق عملی و ضمنی بصورت سر مشقی برای اطفال خانواده در میایند. به این علت، صرف نظر از این که یک فرد بالغ چه سمتی و شغلی دارد، زمینه و تاریخچه خانوادگی اش همیشه در تصمیمات اقتصادیش موثر است. مثلا، مشاهده دخل و خرج والدین میتواند نقش تعیین کننده ای در تشکیل عادات و رفتار اقتصادی اطفال داشته باشد.

ولی شاید مهمترین اثر خانواده دراقتصاد کلی و یا کشوری ناشی از ارزش ها و معیارهای روحانی و اخلاقی باشد که در خانواده معامله گر رواج داشته است. معیارهای روحانی مربوط به نوع بخصوصی از معاملات نیستند بلکه مربوط به طرز فکر و دید معامله گر نسبت به اهداف و نتایج معامله مربوطه هستند. کلا، روحانیت مربوط به امورغیرمادیست، علیرغم اینکه اعمال روحانی غالبا به وسائط مادی انجام میشوند. نفس یک عمل روحانی با نفس یک عمل مادی تفاوتی ندارد بلکه تفاوت در نیت انجام آن عمل و تکرار آن گونه عمل درآینده درموقعیت های مختلف و متفاوت است. شاید این مفهوم را در قالب یک مثال ساده بهتر بتوان بیان نمود. اگر کسی به فقیری اعانتی کند به این خاطر که برای اعانت کننده نفعی دارد (مثلا در بعضی ممالک اعانات از مقدار مالیات میکاهند)، آن عمل عملی است مادی. ولی اگر عینا همین عمل انجام شود بدون چشم داشت به منافع شخصی، این عمل عملی است روحانی. به غیر از نیت، عاملی که در این مقایسه مطرح و مهم است این است که درمورد نیت مادی، اگر شرایط نافعه شخصی از میان بروند، عمل خیر نیز از میان خواهد رفت ودر آینده تکرار نخواهد شد. ولی در مورد نیت روحانی، چون وابستگی به منافع مادی وجود ندارد، لهذا عمل خیر در صورت امکان در آینده تکرار خواهد گردید. صرف نظر از وسائل عملی نیل به روحانیات که در سطور زیر بررسی خواهند شد، چون روحانیت مستقل از مادیات و منافع مادیست، اهداف روحانی نیز در وهله اول مربوط به نتایج غیر مادی مانند محبت، عدالت، و پیشرفت همگانی هستند.

روحانیات، به معنی کیفیات غیر مادی، حائز بالا ترین ارزش برای نیل به هر هدف هستند زیرا نهایتا لازمه رسیدن به اهداف عقلانی که مختص انسانند، منابع انسانی غیر مادی هستند. باز از مثالی استمداد میکنیم. لازمه پیشرفت صنایع، که از مادیات محسوبند، معلومات است، که از مقولات معنوی و روحانیست. یک هواپیما وسیله ایست مادی که بر اساس عقل انسان بوجود آمده ولی طرح و ساخت آن محتاج علم، کوشش، سعی، پشتکار، همکاری، تعلیمات، مدیریت، صداقت، عدالت و سایر خصایص روحانیست و بدون چنین لوازم روحانی ساخت هواپیما ممکن نیست. مادیات و روحانیات، از جمله علم و اخلاق، مانند دو بال پرنده انسانی پرواز انسان را در عالم پیشرفت ممکن و میسر مینمایند. بنا بر این نه تنها مادیات و روحانیات منافاتی با یکدیگر ندارند بلکه لازم و ملزوم یکدیگر نیز هستند.

تربیت روحانی عموما با دین و مذهب مترادف است، ولی چنین ترادفی شاید الزامی نباشد. اصول روحانی همانند اصول علوم نظری حقایقی مستقل هستند. مثلا دروغ که یک کیفیت منفی روحانیست باعث عدم اعتماد میگردد. این واقعیتیست مسلم بر اساس تعریف دروغ و اعتماد. همآنطور که عملکرد یک قانون فیزیکی مانند جاذبه موکول به هیچ شرایطی به غیر از شرایط لازم فیزیکی نیست، عملکرد یک قانون روحانی نیز موکول به شروط جانبی و خارجی نیست. مثلا نیروی جاذبه زمین اجسام دیگر را بطرف خود میکشد و اینکه این جسم یک سیب است، یا یک بمب است، یا یک نوزاد است، و غیره و غیره، کوچکترین تاثیری در عملکرد قوه جاذبه ندارد. به همین صورت، دروغگویی هادم اعتماد است و اینکه دروغ توجیه موجهی دارد یا نه، کسی آن را بخشیده یا نه، مفید واقع شده یا نه، و غیره و غیره، در عملکرد آن تاثیری ندارد. ولی چون قوانین روحانی مانند قوانین فیزیکی قابل آزمایش قاطع نیستند، راهنماییهای ادیان بسیار حائز اهمیت بوده و هستند، به شرط آنکه آمیخته با تقالید کورکورانه، عوام فریبی، خرافات، و تعصبات نباشند. جلوگیری و اجتناب از اینگونه خطایا و واپسگراییهای مذهبی البته مستلزم کسب سواد، تربیت کلی، پرورش علم و منطق، و تقویت حس انصاف است. وقتی انسان مجهز به دانش و عقل و انصاف گردید میتواند تا اندازه زیادی اصول روحانی خالص را از روحانیت مزدورانه و مزورانه تشخیص دهد. تعلیم و تربیت روحانی اطفال در خانواده در رتبه اول از طریق مشاهده رفتاروالدین صورت میگیرد و در رتبه دوم از طریق نصایح و تعلیمات کتابی.

معیارها و دید روحانی که در خانواده فرا گرفته و تشویق شده اند تمامی افکار و رفتار یک شخص را تحت تاثیر قرار داده و بدین گونه تصمیمات مالی وی را نیزدر بر میگیرند. بدین طریق تربیت روحانی هر فردی منادی اجرای عدالت اجتماعی و اقتصادی میگردد. معیار ها و رفتارهای روحانی محدود به امور خیریه نیستند. از مهمترین خصوصیات روحانیت عدم تعلق به امور مادیست. عدم تعلق به امورمادی با عدم پیشرفت مادی تفاوت کامل دارد. هما نطور که ذکرشد، اعمال روحانی غالبا به وسائط مادی انجام میشوند و به این دلیل پیشرفت مادی از پیشرفت روحانی جدا نیست. ولی اگر هدف ازاول فقط مادیات و جمع آوری اموال باشد هدف خود اساسا بی ثمر بوده و نیل به آن هم نهایتا بی معنیست. وقتی تمرکز و اهتمام انسان معطوف به اهداف روحانی گردند تصمیمات متخذه نیز بالکل تغییر مینمایند. مثلا حرص و آز برای جمع آوری اموال بدون مقصود روحانی بی معنی میشوند، نقض عدالت عین نقض هدف میگردد، کمک به سایرین جزء اهداف اولیه قرار میگیرد، و منافع هر شخص و هر کشور با منافع اشخاص و کشور های دیگر مترادف و متفق میشوند. وبنا براظهارات بالا در مورد مادیات و روحانیات، جالب اینجاست که وقتی اهداف انسان روحانی تر میگردند، مادیات نیز سریع ترپیشرفت مینمایند ودر دسترس عده بیشتری از مردم قرار میگیرند.

بدین طریق است که تربیت روحانی افراد اجتماع کلید مهمیست برمشکلات بارز اقتصادی مانند بیعدالتی و مادیگرایی که قبلا مطرح شدند. افراد آگاه تا حد ممکن از خرید اجناسی که حاصل عمل کردهای تولیدی ناعادلانه هستند امتناع میورزند تا چنین عمل کرد هایی رفته رفته از جو اقتصادی رخت بر بندند. البته اعمال اصلاح گرانه چنین افرادی محدود به خرید شخصی ایشان نیست و شامل خرید های تجاری در سطوح وسیع تر، سیاست های اداری، و حتی تصویب قوانینی که چنین اصلاحاتی را لازم و اجباری مینمایند نیز میشوند. مضافا، تربیت روحانی شعله های شهوت خرید و مادیگرایی بی ثمر را خاموش نموده واهداف انسان را مصداق این بیت از سعدی مینماید که: تن آدمی شریف است به جان آدمیت - نه همین لباس زیباست نشان آدمیت.

خانواده میتواند از طریق ظاهرا غیر محسوس سومی نیز بر جامعه اثرمهمی بگذارد که با دید روحانی مقارن است. آن طریق اینست که احساساتی که افراد خانواده نسبت به هم دارند میتوانند به جامعه تعمیم بیابند. بنا بر این رفتار معمول مابین افراد خانواده میتوانند تا حدی راهنمای رفتار اجتماعی افراد در خارج از خانواده نیز باشند. بدین طریق جامعه میتواند به صورت خانواده ای بزرگتر برای هر فردی قرار گیرد. در چنین مدلی از خانواده-جامعه، رفتار شخصی نسبت به غریبه ها مانند رفتار با اعضای خانواده خود میشوند. مثلا وقتی شخصی با خواهر و یا با مادر خود با کمال محبت و احترام و عدالت رفتار نماید و متوجه گردد که درصورت داشتن امکانات زنان خانواده اش از نظر درک مطالب و استعداد های مختلف کمتر ازمردان خانواده نیستند، این شخص در مورد زنان جامعه اش نیز دید عادلانه تر و محترمانه تری خواهد داشت. در چنین فضایی بی انصافی، کلاه برداری، فریب، و به نفع خود و ضرر دیگران کار کردن تنزل مییابد. ولی شرط بوقوع پیوستن این مدل آگاه بودن از اصلی است که یکی از بزرگان ایران به سادگی به این صورت بیان نموده است که "همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار". شاید بتوان گفت که این اصل در واقع مدلی انتزاعی است که خود در بر گیرنده چندین اصل مهم است. از میان این اصول میتوان اتحاد، ترک تعصبات، اهداف هماهنگ و نا متضاد، و رفتار عادلانه را استنباط نمود.

اقتصاد جهانی و اقتصاد بسیاری از کشورهای کوچک و بزرگ هم اکنون در وضع نابسامانی بسر میبرند. اقتصاد دانان پیوسته میکوشند تا با راه حل های فنی از قبیل کنترل کردن بهره ها، قرض دادن و گرفتن با نرخ های مصنوعی، تغییر میزان مالیات، و غیره براین مشکلات غامض فایق آیند. البته اینگونه راه حل ها میتوانند مفید واقع گردند ولی هما نطور که سابقا در این مقاله بحث شد، چون روحانیات دراقتصاد تاثیر کلی و شدید دارند، به نظر میاید که اقلا قسمتی از راه حل های اقتصادی ریشه های روحانی دارند. بطور کلی باید واقف بود که وقتی عاملی تاثیر زیادی در یک نظام داشته باشد، اختلال در آن عامل نیز تاثیر زیادی در آن نظام خواهد داشت. بنا براین، حل بنیادی مسایل و مشاکل اقتصادی بیشتر به رفتار خالصانه روحانی بستگی دارد تا به کوشش های فنی. مبادلات اقتصادی جنبه بسیار قوی اجتماعی و روانی دارند. به این دلیل ارزش هایی که انسان را به پای معامله میکشانند تعیین کننده قاطعی هستند برای نوع و طریق این معاملات. و البته این ارزش ها زاییده اصول روحانی هستند. پس میتوان گفت که حتی مسایل اقتصادی کشوری وراه حل آنها تابع تربیت روحانی است که اطفال در خانواده خود فرا میگیرند.

از این اظهارات میتوان دریافت که بر طبق گفته یکی از بزرگان: " کاینات هر چند در نهایت اختلاف، و لکن در غایت ارتباط". در نگاه اول اثرات خانواده و بخصوص روحانیت در اقتصاد بعید بنظر میاید. و بعید تر از آن این ادعاست که راه حل بنیادی مشکلات اقتصادی در وحله اول روحانیست. ولی وقتی در معانی و مدل های اقتصاد، خانواده، و روحانیت دقیق میشویم و بدون پیش داوری و تعصبات عرفی به اینان مینگریم متوجه میگردیم که نه تنها حل مشکلات اقتصادی در اصول روحانی نهفته است بلکه حل بسیاری دیگر از مصائب بشر، مانند جنگ، تعصبات نژادی و جنسی و مذهبی، بی عدالتی، و غیره نیزنهایتا فقط از طریق تعمق و فهم اصول روحانی و کسب خصایل معنوی و انسانی ممکن میگردد.

** آقای فرجام مجد وکیل رسمی دادگاههای ایالات متحده آمریکا هستند.

نظر خود را بنویسید