×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

دگماتیسم آزادی
1389/07/23

منبع: ایران گلوبال

ترویج و تحسین هر اندیشه ای، خارج از زمان و مکان به دگماتیسم منجر می گردد . آفت اندیشه نیز همین دگماتیسم و تحجر است. دگماتیسم چشم انسان را کور می کند و بر روی بسیاری از حقایق می بندد.

ترویج و تحسین هر اندیشه ای، خارج از زمان و مکان به دگماتیسم منجر می گردد . آفت اندیشه نیز همین دگماتیسم و تحجر است. دگماتیسم چشم انسان را کور می کند و بر روی بسیاری از حقایق می بندد. دگماتیسم ما را ترغیب و تشویق می کند که از نقد و بازنگری اندیشه ها پرهیز کنیم و آنان را برای همیشه و ابد معتبر بدانیم .

شعار آزادی و آزادی خواهی در زمان ما به نوعی دگماتیسم تبدیل شده است و مورد سوء استفاده دو گروه ، هم سرکوبگران و هم هرج و مرج طلبان واقع گردیده است . برای آنکه بتوانیم از آزادی های بیشتری برخوردار شویم لازم است که از دگماتیسم در حوزه آزادیخواهی پرهیز کنیم. اندیشه های آزادیخواهانه را با قید زمان و مکان و بطور خاص و مشخص بیان و مطالبه کنیم و بی جهت شعار آزادی آزادی ندهیم.

دگماتیسم پرستش اندیشه در حوزه ای خارج از زمان و مکان است. اندیشه ها در زمان و مکان خاص حقیت می یابند. اگر آنان را از زمان و مکان مخصوص خودشان خارج کنیم ، و بدنبال اندیشه ای باشیم که در همه زمانها و مکانها صادق باشد ،برای اندیشه تقدسی ورای ظرفیتش قائل شده ایم و در خطر فرو افتادن در دام دگماتیسم قرار گرفته ایم. نظامها و ایدئولوژی های سرکوبگر از دامن همین دگماتیسم در اندیشه متولد گشته اند .

آنها به دنبال آن هستند که اندیشه ای را خارج از زمان و مکان معرفی نموده و حقیقتی ازلی و ابدی را به پیکر آن بپوشانند و در مرحله بعد ، انسانها را وادار کنند که در معبد آن اندیشه به پرستش بپردازند و قربانی شوند. تاریخ بشر نمونه های فراوانی را از این افراط و تفریط در حوزه اندیشه به ما نشان می دهد. شاید خونخوار ترین و ستمگر ترین نظامهای بشری از این آبشخور شوم سرچشمه گرفته باشند.

هر اندیشه ای ، هر قدر والا و متعالی باشد ، زمانی که بصورتی جزمی و کلی مطرح شود ، و گوینده اصرار نماید که این اندیشه بطور مطلق صادق است ، مشمول این خطر می گردد. اندیشه آزادی و آزادیخواهی نیز در زمان ما از این مقوله محسوب است .

گروهی آزادی را چنان به تصویر می کشند که گویا کمال مطلوب بشر و داروی تمامی امراض و آلام اجتماعی است. تاریخ از نظر این گروه به دو جریان سرکوبگرانه و آزادیخواهی تقسیم می گردد. چنین برداشتی از آزادی ، خود مخل و مباین اصل آزادیخواهی است و گوینده را در بند تناقضی خود ساخته گرفتار می کند.

وی از یک سو می کوشد که با بندهایی که بر دست و پای خودش و سایر انسانها زده شده ، مبارزه کند و از سوی دیگر شعار آزادی و آزادیخواهی را به شکل نوع جدیدی از دگماتیسم در جامعه ترویج می نماید.این دگماتیسم نه تنها ضامن سعادت و شادکامی جامعه نیست ، بلکه با افراط و تناقض درونی خود ، بهانه ای به دست سرکوبگران و قدرتمداران می دهد که همین اندیشه آزادی را مورد هجوم و حمله قرار دهند و در نطفه سرکوب نمایند.

بجای آنکه آزادی را هدف خود قرار دهیم و بی جهت آزادی را ستایش کنیم ، باید توانائی آنرا پیدا کنیم که منظور خود را دقیقتر بیان نمائیم.قید زمان و مکان و مطلب و منظور را در گزاره خود وارد کنیم. فی المثل نگوئیم که من آزادی بیان می خواهم بلکه بگوئیم که جامعه من برای رشد و نمو و ترقی به مطبوعاتی نیاز دارد که بتوانند بی خوف و تقیه ، مصائب اجتماع را بیان کنند. بگوئیم که در زمانه ما ، اقلیتهای مختلف حق دارند که عقاید خود را ترویج و تبلیغ کنند . بگوئیم که نظام آموزشی در این دوران ، باید قادر باشد که تساهل و رواداری را به کودکان و نوجوانان تعلیم دهد.

بگوئیم که زمان آن فرارسیده تا در کشور من، اقلیتهای قومی قادر باشند که اداره جوامع خود را به دست گیرند و در رشد و شکوفایی آن بکوشند . بگوئیم که زنان در زمان ما، باید همدوش مردان به کار و کوشش و تلاش بپردازند . بگوئیم که در جوامع متکثر امروزی دیگر تحمیل نوع پوشش به مردان و زنان امری پسندیده نیست . همه این مطالبات را می توانیم با قید زمان و مکان و موقعیت و ظرفیت خاص بیان کنیم ، اما هرگز به صورتی مطلق نگوئیم که "من آزادی می خواهم".

نظر خود را بنویسید