سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
منبع: ایران گلوبال
ترویج و تحسین هر اندیشه ای، خارج از زمان و مکان به دگماتیسم منجر می گردد . آفت اندیشه نیز همین دگماتیسم و تحجر است. دگماتیسم چشم انسان را کور می کند و بر روی بسیاری از حقایق می بندد.
ترویج و تحسین هر اندیشه ای، خارج از زمان و مکان به دگماتیسم منجر می گردد . آفت اندیشه نیز همین دگماتیسم و تحجر است. دگماتیسم چشم انسان را کور می کند و بر روی بسیاری از حقایق می بندد. دگماتیسم ما را ترغیب و تشویق می کند که از نقد و بازنگری اندیشه ها پرهیز کنیم و آنان را برای همیشه و ابد معتبر بدانیم .
شعار آزادی و آزادی خواهی در زمان ما به نوعی دگماتیسم تبدیل شده است و مورد سوء استفاده دو گروه ، هم سرکوبگران و هم هرج و مرج طلبان واقع گردیده است . برای آنکه بتوانیم از آزادی های بیشتری برخوردار شویم لازم است که از دگماتیسم در حوزه آزادیخواهی پرهیز کنیم. اندیشه های آزادیخواهانه را با قید زمان و مکان و بطور خاص و مشخص بیان و مطالبه کنیم و بی جهت شعار آزادی آزادی ندهیم.
دگماتیسم پرستش اندیشه در حوزه ای خارج از زمان و مکان است. اندیشه ها در زمان و مکان خاص حقیت می یابند. اگر آنان را از زمان و مکان مخصوص خودشان خارج کنیم ، و بدنبال اندیشه ای باشیم که در همه زمانها و مکانها صادق باشد ،برای اندیشه تقدسی ورای ظرفیتش قائل شده ایم و در خطر فرو افتادن در دام دگماتیسم قرار گرفته ایم. نظامها و ایدئولوژی های سرکوبگر از دامن همین دگماتیسم در اندیشه متولد گشته اند .
آنها به دنبال آن هستند که اندیشه ای را خارج از زمان و مکان معرفی نموده و حقیقتی ازلی و ابدی را به پیکر آن بپوشانند و در مرحله بعد ، انسانها را وادار کنند که در معبد آن اندیشه به پرستش بپردازند و قربانی شوند. تاریخ بشر نمونه های فراوانی را از این افراط و تفریط در حوزه اندیشه به ما نشان می دهد. شاید خونخوار ترین و ستمگر ترین نظامهای بشری از این آبشخور شوم سرچشمه گرفته باشند.
هر اندیشه ای ، هر قدر والا و متعالی باشد ، زمانی که بصورتی جزمی و کلی مطرح شود ، و گوینده اصرار نماید که این اندیشه بطور مطلق صادق است ، مشمول این خطر می گردد. اندیشه آزادی و آزادیخواهی نیز در زمان ما از این مقوله محسوب است .
گروهی آزادی را چنان به تصویر می کشند که گویا کمال مطلوب بشر و داروی تمامی امراض و آلام اجتماعی است. تاریخ از نظر این گروه به دو جریان سرکوبگرانه و آزادیخواهی تقسیم می گردد. چنین برداشتی از آزادی ، خود مخل و مباین اصل آزادیخواهی است و گوینده را در بند تناقضی خود ساخته گرفتار می کند.
وی از یک سو می کوشد که با بندهایی که بر دست و پای خودش و سایر انسانها زده شده ، مبارزه کند و از سوی دیگر شعار آزادی و آزادیخواهی را به شکل نوع جدیدی از دگماتیسم در جامعه ترویج می نماید.این دگماتیسم نه تنها ضامن سعادت و شادکامی جامعه نیست ، بلکه با افراط و تناقض درونی خود ، بهانه ای به دست سرکوبگران و قدرتمداران می دهد که همین اندیشه آزادی را مورد هجوم و حمله قرار دهند و در نطفه سرکوب نمایند.
بجای آنکه آزادی را هدف خود قرار دهیم و بی جهت آزادی را ستایش کنیم ، باید توانائی آنرا پیدا کنیم که منظور خود را دقیقتر بیان نمائیم.قید زمان و مکان و مطلب و منظور را در گزاره خود وارد کنیم. فی المثل نگوئیم که من آزادی بیان می خواهم بلکه بگوئیم که جامعه من برای رشد و نمو و ترقی به مطبوعاتی نیاز دارد که بتوانند بی خوف و تقیه ، مصائب اجتماع را بیان کنند. بگوئیم که در زمانه ما ، اقلیتهای مختلف حق دارند که عقاید خود را ترویج و تبلیغ کنند . بگوئیم که نظام آموزشی در این دوران ، باید قادر باشد که تساهل و رواداری را به کودکان و نوجوانان تعلیم دهد.
بگوئیم که زمان آن فرارسیده تا در کشور من، اقلیتهای قومی قادر باشند که اداره جوامع خود را به دست گیرند و در رشد و شکوفایی آن بکوشند . بگوئیم که زنان در زمان ما، باید همدوش مردان به کار و کوشش و تلاش بپردازند . بگوئیم که در جوامع متکثر امروزی دیگر تحمیل نوع پوشش به مردان و زنان امری پسندیده نیست . همه این مطالبات را می توانیم با قید زمان و مکان و موقعیت و ظرفیت خاص بیان کنیم ، اما هرگز به صورتی مطلق نگوئیم که "من آزادی می خواهم".
نظر خود را بنویسید