سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
منبع: ایران گلوبال
شیعه آنلاین در خبری كه منتشر كرد اعلام نمود" نیروهای امنیتی در یك اقدام هماهنگ سر پل های شبكه دانشگاه آنلاین بهاییان را باز داشت و این شبكه را متلاشی نمود"
روزنامه كیهان نیز در خبر ویژه ای اعلان نمود "این شبكه بهاییان هم لو رفت"
واقعه بدین گونه اتفاق افتاد كه یكشنبه اول خرداد 1390 طی برنامه ای هماهنگ، ماموران اطلاعات به خانه بیش از 30 ایرانی بهایی در شهر های مختلف تهران ،كرج، اصفهان، شیراز، ساری، زاهدان یورش برده برخی با بالا رفتن از دیوار و برخی به نام مامور پست و غیره داخل منزل شده آنان را دستگیر و با برهم ریختن منازلشان، برخی اموال شخصی مثل كامپیوتر و لب تاب و كتب و سی دی ها را ضبط و با خود بردند.
اما مدیران و اساتید دانشگاه آنلاین بهاییان كه بودند؟و هدفشان چه بودكه اینگونه مورد هجوم قرار گرفتند و خودشان دستگیر و اموالشان به غارت برده شد؟
اینان بعضا مهندس و كارشناس در برخی رشته های آموزش عالی بودندكه برای اعضاء جوان معتقد به دیانت بهایی كه از ورود به دانشگاه محروم گردیده اند ،فعالیت می كردند.(بسیاری از معتقدان به دیانت بهایی صرفا به خاطر اعتقادشان ، بعداز انقلاب ایران در سال 57 از كلیه دانشگاههای سراسر كشوراخراج و از آن تاریخ به بعد از تحصیلات عالیه دانشگاهی ،محروم گردیدند .)
موسسه آموزش عالی بهایی چگونه موسسه ای بودو هدف آن چه بود؟
این موسسه كه در سال 1366 بوجود آمد تلاشی بود بر اساس ابتكار جمعی از علاقه مندان به ادامه تحصیل كه آنان را گرد هم آورد تا برای برآوردن نیازهای آموزشی خود و سایر جوانان بهایی كه توسط مسئولان حكومت از دسترسی به تحصیلات عالیه محروم شده بودند،اقدامی مسالمت آمیز نمایند. .لذا با امكاناتی در حد بسیار ناچیز، برنامه ای را جهت مطالعات سیستماتیك دانشگاهی برای این جوانان علاقمند فراهم آوردند.
برنامه ای كه به خاطر كمبود امكانات، بیشتر بر اساس مطالعات شخصی دانشجویان در منزل و یا رفع اشكال در دروس وبه صورت آنلاین و یا حضوری در منزل یكی از دانشجویان و توسط اساتیدی كه خود عشق خدمت به جامعه انسانی را سر لوحه وظایف و مسئولیت های خود می دانستند، انجام می شد.اساتیدی در جامعه بهایی كه خود قبل از انقلاب از تحصیلات عالیه برخوردار شده بودندو برخی نیز جوانان مشتاقی بودند كه با انگیزه بالای تحصیل در همین موسسه تحصیلات خود را به پایان رسانده و حال خود وسیله ای شده بودند برای كمك به پیشرفت دیگران .
اماآنچه كه در این مسیر، موجب موفقیت دانشجویان در ادامه تحصیلاتشان بود، نه وجود امكانات گسترده مادی و كلاسهای چندین ساعته تدریس روزانه توسط اساتید متعدد در هر درس( كه در هر دانشگاهی،دانشجویان از آن بهره مندند) و نه انگیزه دریافت مدرك( كه در حال حاضر هدف بسیاری از كسانی است كه قصد ورود به دانشگاه را دارند)، بلكه عشق و علاقه وافر به ادامه مطالعه وانگیزه شدید برای كسب مهارتهای علمی در جهت خدمت به عالم انسانی بخصوص رشد و اعتلای جامعه عزیز ایران و خدمت به هموطنان ایرانی خود، بوده است .
اما پاسخ مسئولین حكومت به این همه عشق و انگیزه خالصانه و صادقانه چه بوده است؟
مسئولین حكومت كه با محروم كردن جوانان ایرانی بهایی برای ورود به دانشگاه صرفا به خاطر باورهای دینی شان ،ارضاء نگردیدند همواره سعی در تعطیل نمودن این تلاشهای بهاییان برای كسب علم و دانش را داشته اندو البته واقعه اول خرداد 1390 یكی از این اقدامات است . سال 1377 نیز بار دیگر به این موسسه حمله و 36 نفر از اساتید و كاركنان آن دستگیر و سوابق دانشجویان و تجهیزات آنان را ضبط نمودندكه البته با نامه ها و بیانیه ها كه توسط بسیاری از دولت ها و دانشگاهیان آزاد اندیش و دفاتر سازمان ملل و سازمانهای جامعه مدنی فرستاده شد ،محكوم گردید.
اغلب ما این بیت شعر را در حافظه خود داریم:
میازار موری كه دانه كش است كه جان دارد و جان شیرین خوش است
اگر موری كه در تلاش برای برآوردن نیازهای حیاتی خود است ،سزاوار نیست كه مورد اذیت و آزار قرار گیرد پس آیا آزار رساندن به سایر انسانها كه در تلاش
برآوردن نیاز های خود هستند ،سزاوار است؟
آزار رساندن عبارت است از آسیب رساندن به دیگران ،اذیت كردن،رنج و عذاب دادن و شكنجه كردن دیگران.
دگر آزار كسی است كه تمایل دارد به دیگران آزار برساند و از درد دیگران لذت می برد.
آیا اخراج دانشجویان از دانشگاه و محروم نمودن آنها از تحصیلات عالی به صرف داشتن اعتقادات خود،اذیت و آزار نیست؟
آیا یورش بردن به خانه ها ،اذیت و آزار نیست؟
آیا دستگیری جمعی از اساتید كه در تلاشی شخصی و صادقانه به كمك این دانشجویان محروم از تحصیل شتافته بودند تا نیاز این جوانان را به كسب علم برطرف نمایند،اذیت و آزار نیست؟
آیا كسانی كه به چنین اقدامی برای به اصطلاح متلاشی نمودن این شبكه دانشگاه آنلاین اقدام كردند،مصداق بارز دگر آزار محسوب نمی شوند؟
اما وظیفه انسانی ما هم وطنان در قبال این اذیت و آزار آشكار نسبت به این جوانان ایرانی بهایی چیست؟
آیا باید بی تفاوت باشیم؟ آیا باید سری از روی تاسف تكان دهیم و سكوت كنیم؟ آیا باید به دفاع از آنان،این اذیت و آزار تحصیلی را محكوم نماییم؟
اگر جزو دسته سوم هستید دقایقی را بیاندیشید كه هر كدام از شما در هر موقعیت و جایگاهی كه هستید و با توجه به امكاناتی كه دارید چگونه می توانید به دفاع از آنان بپردازید؟
این مقاله، حداقل تلاش من است برای دفاع از حقوق انسانی و ضایع شده این هموطنان .
نظر خود را بنویسید